منصوری لاریجانی در این گفت وگو با اشاره به این که کتاب «زینب کبری (س) پیامآور عاشورا» را در دوران دفاع مقدس نگاشته است تأکید کرد: حضرت زینب (س) دارای شخصیتی بینظیر است که حقّ او در تاریخ اسلام بهخوبی ادا نشده است. آشنایی با الفبای زندگی آن حضرت و بنای حیاتی نوین بر پایه ملاکها و الگوهایی که وی ارائه داده است، بهقطع، زن را به دنیای عظیم معرفت و اندیشه اسلامی میکشاند، تا آنجا که او را بر منظری بلند مینشاند و قلههای رفیع اخلاق و انسانیت را در چشمانداز او قرار میدهد. او معتقد است که تسکین دردهای زن امروز در زندگی پربار حضرت زینب (س) نهفته است. وی در پایان این گفت وگو از تازهترین تألیفات خود که این روزها در دست نگارش دارد و آثاری که بهزودی منتشر میشوند خبر داد:
در مقدمه کتاب اشاره کردهاید که آن را در سالهای دفاع مقدس نوشتهاید. در آن سالها چه خلأ و نیازی وجود داشت که سراغ تألیفی با موضوع حضرت زینب (س) رفتید؟
در دوران دفاع مقدس برای تقویت روحیه مردم مخصوصا مادران، خواهران همسران و دختران جامعه، بازخوانی حادثه عاشورا، به ویژه رسالت حضرت زینب (س) و همسران امام حسین (ع) و دختران حضرت در عاشورا بسیار حایز اهمیت بود. وقتی که به مادران درباره وقایعی که در واقعه عاشورا برای حضرت زینب (س) رخ داد و سختیها و مرارتهایی که در این مسیر تحمل کرد، میگفتید، قلبشان آرام میشد و میگفتند ما میخواهیم با حضرت زینب (س) همدردی کنیم. در این کتاب بررسی کردم که اگر حادثه عاشورا نبود بسیاری از واژگانی که ما در حوزه اخلاق خانوادگی و اجتماعی از آنها یاد میکنیم، تحقق عینی و خارجی پیدا نمیکردند؛ واژههایی مانند ایمان، مقاومت، صبر، توکل به خدا، خودباوری و باورمندی دینی. چه قدر ایمان در انسانی میتواند قوی شود که همه عزیزانش قربانی شوند اما در روحیه او کوچکترین تزلزلی پدید نیاید. آنهماری شیمل میگوید این چه روحیهای است که نیزهشکستهها را کنار میزند و تن بی سر برادر را بیرون میآورد و میگوید: «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِيلَ من الْقُرْبَانَ» (خداوندا! این قربانی کوچک را از ما بپذیر). او در حیرت و درک این سخن مانده است. لذا عرفان حضرت زینب (س) به قدری درعاشورا تجلی کرد که ما در سایهسار مقاومت او در دوران دفاع مقدس وقتی این خصوصیات را یاد میکردیم واقعاً مایه آرامش زنان و مادران بود. من خاطرم هست وقتی شهدا را برای تشییع میآوردند و مادران بیتابی میکردند و ما در صحبتها به این نکات اشاره میکردیم، آرام میشدند. امام راحل فرمودند که رمز عاشورا را دریابید. بزرگترین رمز سیدالشهداست و کلید این رمز حضرت زینب (س) است. آنهماری شیمل در جایی دیگر میگوید: حسین برادری معمولی نبود؛ ولی خدا بود.
اسم اعظم از نگین افتاده است
معنی دین بر زمین افتاده است.
وقتی عبیدالله به حضرت زینب (س) میگوید «ما رأیت صنع الله فی اخیک» (کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟)، میگوید: «ما رأیت الا جمیلا» (جز زیبایی ندیدم). این چه عرفانی است که مرگ برادر را جز زیبایی نمیبیند! اینها برای دنیای مادی قابل فهم و هضم نیست. بنابراین راز ماندگاری شخصیتهای بزرگی مانند حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) همین است که آنها قله کمال هستند و هر چه بشریت بدود در هیچ دورهای نمیتواند به آنها برسد. اینهاست که عاشورا را جاودانه کرده است؛ یعنی عرفان عاشورا که در قلم، قدم، خطبهها و صلابت حضرت زینب (س) تجلی پیدا کرده است.
زینبشناسی در این دوره و متناسب با زمان امروز چگونه باید باشد؟
عاشورا وسیلهای برای ظهور حضرت زینب (س) شد. برای امام حسین (ع) هم همین گونه بود وگرنه همه شخصیت زینب (س) درآینه عاشورا تجلی پیدا نکرد. از این جهت فضایل حضرت زینب (س) فقط در استقامت و پایداری و رشادت در صحنه عاشورا و پیامآور عاشورا بودن خلاصه نمیشود. حضرت زینب (س) دارای شخصیتی ذو ابعاد بوده که الان هم اگر ما بخواهیم خودمان را از چالشهای پیش روی زندگیمان و جوامع را از امواج ویرانگر مدرنیته نجات دهیم که بنیان دین، دیانت، اخلاق و هنجارهای خانوادگی را هدف قرار داده است، بهترین رویکرد این است که به زندگی اهل بیت (ع) روی بیاوریم و آنها را بازخوانی کنیم و شخصیت آنها را متناسب با نیازهای خود دوباره تعریف کنیم. این که گفته میشود «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » یعنی در هر دورهای قابل وصف، بهرهوری و الگوسازی از منابع سرشار عاشورا و کربلا وجود دارد. به نظر من کربلا و عاشورا ظرف کوچکی بود که شخصیت امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را پر کرد وگرنه این شخصیتها در ساحت تاریخ و ملک و ملکوت جاری هستند زیرا آنها نماد فضایل انسانیاند؛ یعنی همه آن چیزهایی که بشر به عنوان کمال تحقق منویات اجتماعی، اخلاقی و روانی برای خود در هر دورهای در نظر بگیرد، در اهلبیت (ع) است و آنها در هر دورهای برای ما قابل الگوگیری هستند.
نمیخواهم وارد نقد ساختارهای اجتماعی جامعه امروزمان شوم، اما بحرانی که ما امروز داریم این است که دچار چندفرهنگی شدهایم. در کشوری که همه کالاهای مصرفی آن از کشورهای دیگر وارد میشود، کالاها پیام فرهنگی کشورخودشان را با خود به همراه میآورند. اختلاط این فرهنگها معجونی میسازد که به قول شهید مطهری باعث ازخودبیگانگی انسان میشود و بحران هویت ایجاد میکند و انسان نمیتواند خود را در هیچ یک از این قالبها تعریف کند. امروز چالش پیش روی زنان ما این است که دچار بحران هویت شدهاند و یکی از بهترین راههای مقابله با آن معرفی شخصیت زنانی مانند حضرت زینب (س)، حضرت زهرا (س)، حضرت فاطمه معصومه (س) یا حضرت مریم (س) و آسیه است.
حضرت زینب (س) دارای شخصیت بینظیری است که حق او در تاریخ اسلام بهخوبی ادا نشده است. آشنایی با الفبای زندگی آن حضرت و بنای حیاتی نوین بر پایه ملاکها و الگوهایی که آن حضرت ارائه کرده است، بهقطع، زن را به دنیای عظیم معرفت و اندیشه اسلامی میکشاند تا آنجا که او را برمنظری بلند مینشاند و قلههای رفیع اخلاق و انسانیت را درچشمانداز او قرار میدهد .در نتیجه به برکت تقوا و نجابت، امنیت درون او را تأمین میسازد و حریم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح غیرت و جسارت حفظ میکند. زن در سایهسار این تعالیم، خود و جان خود را در چشمه زلال عاطفه پیدا میکند و در پرتو عشق به آن بزرگوار امید و شور زندگی را باز مییابد. تسکین دردهای زن امروز در زندگی پربار حضرت زینب (س) نهفته است، زیرا زینب (س) معنای شخصیت و ارزش زن و تفسیر حرمت اوست.
زنان امروز ما مصداق عینی الگوپذیری از شخصیت زنانی چون حضرت زینب (س) را در این دوره چگونه پیدا کنند؟
معتقدم به این موضوع نباید نگاه شعاری داشته باشیم، بلکه این امر باید نهادینه شود. یکی از راهها این است که بیاییم شخصیت این اسوهها را در ابعاد مختلف در قالب تألیفات و پژوهشها بررسی کنیم و این تألیفات را به اهل آن بیاموزیم. آنهایی که مروج فرهنگ و تعلیم و تربیت جامعه هستند چه میزان آشنایی با اهل بیت (ع) دارند؟ باید متون درسی و دینی خود را مشحون از آموزهها و تعالیم اهلبیت (ع) کنیم. حضرت زینب (س) در آن مقطع اگر بهموقع در صحنه حضور نمییافت و آن خطبه معروف در کوفه و در مجلس عبیدالله را ادا نمیکرد و در برابر یزید آن خطبه حکیمانه را ایراد نمیفرمود، شاید مسیر تاریخ عوض میشد. وقتی خطبههای حضرت زینب (س) را بررسی میکنیم، میبینیم نیاز روانشناختی و اخلاقی جامعه و دختران ما در آن است. دشمن همه توان خود را به کارگرفت تا هیبت و قداست این خاندان را لکه دار کند اما نتوانست. کدام منطق بود که توانست درکورترین فراز تاریخ از چنگال بیرحمترین انسانها به این زیبایی عبور کند و نهتنها شکست نپذیرد، بلکه مهر شکست بر دامن دشمن بنشاند. این حکایت از معتقدات و اخلاقیات یک زن مسلمان دارد که میتواند در جامعه زنان ما اثرگذار باشد. من یقین میدانم اگر تأثیر اخلاق و رفتار حضرت زینب (س) در زنان و مادران ما در دوران دفاع مقدس نبود آن طور مشتاقانه فرزندان، پدران و شوهرانشان را روانه جبههها نمیکردند و آن گونه از جنازههای آنها استقبال نمیکردند.
قدم دوم در این مسیر، باورپذیری است. من احساس میکنم که ما در این زمینه مینویسیم و اطلاعات و مطالعاتمان از اهل بیت (ع) خوب است اما این در قلب و زبان و قدم ما ساری و جاری نیست. شاید یک زن روستایی که پنج فرزندش درجنگ شهید شده باشند این چیزها را بلد نباشد ولی آن اعتقاد درقلب و وجودش جاری است. خداوند در قرآن میفرماید: «يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون». بدترین چیزی که خدا را به خشم میآورد این است که حرفی را بزنیم و عمل نکنیم. بنابراین باید بعد از باورمندی، عملگرایی را تقویت کنیم و به آن پایبند باشیم. در منابر میگوییم که اسلام با چادر لیفه دار حضرت زهرا (س) و خرابه نشینی حضرت زینب (س) به دست ما رسیده اما خود در عمل این گونه نیستیم. فرهنگ سادهزیستی و زهد از جامعه ما رخت بربسته و هر جا که نگاه میکنی غوغای اشرافیگری به گوش میرسد. جوان امروز ما که این نکات را میبیند هیچ وقت نمیآید مرا الگوی خود قرار دهد که حرف میزنم و عمل نمیکنم.
درگام سوم باید از آموزههای اهل بیت (ع) در ظرفیتهای فرهنگی و آموزشی کشورخودمان استفاده کنیم. الان درصد آموزههای اهل بیت (ع) در سطح کتابهای دبیرستان و دانشگاه چه قدر است؟ اصلا قابل بیان نیست وشرم آور است.
در تألیفهایی که طی سالهای گذشته درباره حضرت زینب (س) انجام شده، جای چه نکاتی خالی است؟
اصل امر به معروف و نهی از منکر که راه نجات جامعه دینی است. اما بیایم شیوههای آن را از خود اهل بیت (ع) بیاموزیم. معتقدم جان مایه این امر، باورمندی و عملمندی است. شیوههای تبلیغ این بزرگان زیبا و متین است و محور امر به معروف در شیوه آنها منطق است. وقتی حضرت زینب (س) زبان به خطبه گشود، فصاحت و بلاغت و مضامین بلند و حکمت نهفته در خطبهاش بهقدری جلوه کرد که دوست و دشمن در حیرت فرو رفتند. این نشان میدهد که ایشان سراسر در حقیقت دین فرو رفته است و دین لقلقه زبانش نیست. این جانمایه همه حرکتهای دینی است. آداب تعلیم و تربیت دینی حضرت زینب (س) نیز میتواند موضوع تألیفات قرار بگیرد. اهل بیت (ع) نیامدند با خلق الفاظ و دستورالعمل مردم را دینی کنند، بلکه خود، مردم را دینی میکردند. دینداری به لفظ نیست؛ دینداری شخم زدن جان کسی است. یک معلم اگر به درون و جان کسی ورود پیدا نکند،کلامش فایده ندارد. ببینیم حضرت زینب (س) برای این که حرفهایش در مردم اثر کند از چه شگردی برای ورود به بازار کوفه و تحت تأثیر قرار دادن مردم استفاده کرد. ایشان در میان هلهله، هیاهو، دشنام و سنگاندازی مردم کوفه، وقتی جمعیت در بازار گرد ایشان جمع شدند فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین. صلی الله علی جدنا محمد.» مردم از شنیدن این عبارات متعجب شدند که اینها حرف خدا و پیغمبر (ص) را میزنند چرا که گمان میکردند آنها خارجی هستند. زنان کوفه گفتند: این صدا برای ما خیلی آشناست و فهمیدند که حضرت زینب (س) است و با همین شگرد به درون آنها راه پیدا کرد. حضرت (س) نیامد زبان به لعن و نفرین کوفیان بازکند. متانت ایشان در آن صحنه مثالزدنی است به مصداق: «فقولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشی». این قول در همه نفوذ میکند و ما باید یاد بگیریم. من درکتاب «از قیام تا قیام» که به بررسی واقعه عاشورا تا انقلاب اسلامی ایران پرداختهام، به این نکته اشاره کردهام. معتقدم بهترین جبهه در جنگ فرهنگی، سنگر اهل بیت (ع) است. بهترین خوراک و سلاح و ابزار، آموزهها و تعالیم اهلبیت (ع) است، اگر بتوانیم بهخوبی به شناسایی، بازآفرینی و معرفی آنها به نسل جوان بپردازیم. چون پیام پاک معصوم است، در قلب همه جوانان مینشیند و اثر خود را میگذارد.
من عاشورا را محصول مجاهدت همه اهل بیت (ع) از پیامبر (ص) تا حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میبینم. کما اینکه ائمه بعدی نیز همه در آثار عاشورا دخیلاند. با نگاه به دائره المعارف اهل بیت(ع) متوجه میشوید که اول آنها آغاز است و آغاز آنها اول. چرا که آنها انسان کامل هستند. یعنی هر فعل و کاری را که کمال و مطلوب و مقتضی زمان خودش است، انجام میدهند. این ویژگیای است که در هیچ یک از مکاتب دیگر صدق نمیکند. اگر سقیفه نبود ریشههای عاشورا شکل نمیگرفت، اگر فدک نبود مرز نفاق و اسلام ناب مشخص نمیشد که درخطبههای حضرت زهرا (س) خود را بهخوبی نشان داد:
درد زهرا غربت و دلواپسی است
در میان آشنایان بی کسی است
درد زهرا فتنه خیزان بود
از نفاق خفته در ایمان بود
خود حضرت (س) فرمودند: که من نفاق را از دل ایمان بیرون کشیدم و چهره آن را نمایان کردم. اولین تظاهر این نفاق در جلوه معاویه در برابر امام حسن (ع) نمایان شد و اگر صلح امام حسن (ع) صورت نمیگرفت، نفاق در مقابل خط توحید و ولایت قرار نمیگرفت. حضرت زهرا (س) نفاق را نمایان کرد، اما در برابر ایمان قرار نگرفت ولی با صلح امام حسن (ع) کاملاً خود را در برابر ایمان نشان داد. لذا معتقدم این وقایع در هم تنیده و دیالکتیکاند که تفکر شیعه را شکل میدهند. یعنی میخواهم بگویم اگر عاشورا نبود الان غیبت امام زمان (عج) هم نبود.
بخش طولانیای از کتاب به بیان خطبههای حضرت زینب (س) و تبیین و بررسی این خطبهها از زوایای گوناگون اختصاص پیدا کرده است. به اعتقاد شما جایگاه این خطبهها در انتقال فرهنگ عاشورا کجاست؟
بله، من هر سه خطبه حضرت زینب (س) را در کتاب آوردهام. معتقدم کاربرد خطبههای ایشان فقط در زمینه نظامی و جنگ نیست و در چند حوزه قابل بررسی است. اول اینکه انسان در آینه تعالیم، احادیث، روایات و سلوک عملی اهل بیت (ع) خود را بهتر میشناسد و به بازیابی و شناسایی نقاط قوت و ضعف خود میپردازد. دوم اینکه معنی زیستن و زندگی را میفهمد، سوم اینکه چگونه زندگی کردن را میفهمد، چهارم اینکه به کجا رفتن را میآموزد و پنجم اینکه موانع زندگی خود را میشناسد و بصیرت پیدا میکند و در سایه بصیرت، دشمن شناس میشود. الان دشمنان بسیاری حتی دشمن خانگی دراطراف ماست که نمیشناسیم.این دشمن گاهی یزید زمان است و گاهی دشمنی که در وجود انسان است. رسول خدا فرمود: «اَعداء عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک». دشمنترین دشمنان تو نفسی است که در درون توست. از این جهت شناخت این موانع مسیر را برای زندگی انسان مشخص میکند. در طول تاریخ کسانی که خود را به زندگی اهل بیت (ع) گره زدند، انسانهای موفقی بودند و خطبههای حضرت زینب (س) به خوبی مسیر حرکت انسانی را برای ما در همه تاریخ مشخص کرده است.
به تازگی کتاب دیگری با عنوان «معرفت و حکمت» از شما منتشر شده است. موضوع این کتاب چیست؟
ما گاهی معرفت را فلسفی میدانیم و گاهی آن را علمی و تجربی بررسی میکنیم و گاهی از آن تعریف شهودی و عرفانی داریم. ولی در این کتاب به بیان معرفت و حکمت علوی پرداختم که خواستگاه اصلی معرفت ولایت است. حکمت انزالی است: «من يوت الحكمه فقد اوتي خيرا كثيرا» اما آن را در ساحت ولایت اهل بیت (ع) نازل میکند. بنابراین کسانی که ارادت و دلبستگی به اهل بیت (ع) پیدا میکنند، اولین چیزی که میتواند از آنها درخواست کند، حکمت است: «السلام على محالَ معرفه الله، و مساكن بركه الله، و معادن حكمه الله». در واقع کتاب «معرفت و حکمت» که توسط «نشر علم» منتشر شده، مقدمهای است برکتاب سیر حکمت. من در آن کتاب اثبات کردم حکمت از تبار ولایت اهل بیت (ع) است.
چه اثر تازهای در دست تألیف دارید؟
«ناز و نیاز در نماز» و «حبیب محبوب» با موضوع پیامبر (ص) از تازهترین تألیفات من است که بهزودی توسط شرکت چاپ و نشر بین الملل منتشر میشود. «سیر حکمت علوی» کتاب دیگری است که توسط نشر علم منتشر خواهد شد. نهج البلاغه را نیز ترجمه کردهام که آن نیز در حال انتشار است. کتابی با عنوان «راز جان، راز جهان» را در دست تألیف دارم ضمن این که در حال تدوین سلسله بحثهای معرفت هستم که دو جلد آن منتشر شده است.
«زینب کبری پیام آورعاشورا» که بهانه ملاقات و گفت وگوی ما با اسماعیل منصوری لاریجانی ــ محقق و نویسنده در زمینه عرفان اسلامی ــ شد، تازهترین نوشتار وی است که بهتازگی و برای نخستین بار توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است. کتاب شامل چهار فصل است. وی در فصل نخست این کتاب به بیان زندگی فردی حضرت زینب کبری (س) پرداخته است. فصل دوم به تبیین حیات سیاسی ایشان اختصاص یافته است. تشریح قیام کربلا و نقش حضرت زینب (س) در این قیام مباحثی است که این مؤلف و استاد دانشگاه در فصلهای سوم و چهارم این کتاب به آنها پرداخته است. کتاب در 156 صفحه به بهای 49000 ریال منتشر شده است.
نظر شما