دو مجموعه شعر با نامهای «مار جز تو بهاری نیست» و «من خسته به دنیا آمدهام» به تازگی از سوی انتشارات تحریر خیال منتشر شد.
در یکی از شعرهای آخر کتاب میخوانیم:
«در حسرت سلامت عمری چنین نشستم
دل از همه بریدم من از همه گسستم
من یاد مهربانت از خاطرم نبردم
من از شوق نگاهت دل بر کسی نبستم»
با خواندن همین سطرها هم میتوان دریافت که شاعر در عرصههایی دست به تجربه زده و سعی کرده بهترین وزنها و قوافی را در شعرش به کار ببندد. در واقع این شعرها سعی و تلاش شاعری است که به سرودن امید بسته و میخواهد آیندهای روشن در شعر و شاعری برای خود رقم بزند.
مجموعه شعر «من خسته به دنیا آمدهام» سروده فرشاد شهری اما نشان از شاعرانگیهایی قدرمندتر و تجربههایی وسیعتر در عرصه تجربه و تخیل شاعرانگی دارد. در شعری از این مجموعه میخوانیم:
«یادت هست!
بهار بود
تو میرفتی و باران میبارید
بعد از این همه سال
هنوز هم
یاد آن بهار بارانی
مرا خیس میکند»
یا
«امید مسپار
به روزهایی که
در آغوش شبهایند»
هر دو این مجموعه شعرها در قطع پالتویی با شمارگان هزار نسخه به قیمت سه هزار و 500 تومان به تازگی از سوی انتشارات تحریر خیال منتشر شدهاند.
نظر شما