کتاب«میخسیکهای متابولفزیکی» تازهترین کتاب رضا قیصیریه، نویسنده و مترجم صاحبنام ایرانی است.
از ظاهر مطالب اینگونه برداشت میشود که قیصریه در این کتاب، قصد قصهپردازی به معنای اخص کلمه را نداشته بلکه سعی داشته با استفاده از ظرفیتهای زبان و همچنین بخشهایی از هنر داستاننویسی، به ارائه پارههایی از وضعیت موجود جامعه ار نگاه خود بپردازد.
در کتاب«میخسیکهای متالفوزیکی» نمی توان به دنبال منطق داستانی گشت چون اصولا چنین منطقی در لابه لای شوخیهای بی امان زندگی کم رنگ شده و نویسنده از این رهگذر پیامی غیر مستقیم به مخاطب خود میرساند. بی حساب وکتابی اوضاع زندگی انسان در عصر مدرن و همچنین ناهنجاریهای روانی روزافزون جهان، یک به یک در هرکدام از ماجراها ریشه دواندهاند به گونهای که میتوان ادعا کرد، آدمهای ساخته و پرداخته ذهن قیصریه اهل همه جا هستند واهل هیچ کجا هم نیستند:«بهم گفت: انسانیت کجاست؟ دنبالشم» شهر زیر پایمان بود. آرنج را گذاشته بودیم روی نرده ایوان، طبقه دهم بودیم.
گفتم:«اون ساختمون بیست و هفت طبقه روبه رو رو میبینی؟ اونجا؟» انگشت اشاره را بالا بردم. نشانش دادم. هیکلش از پشت ابر آلودگیها پیداست.
گفت:«آهان دیدم . همان قناسه که آن طرفش چراغهای بزرگراهند؟درسته. آره پشت همون کوچه باریک بلند یه بن بسته که یک خانه شصتساله توش هست. آجر بهمنی ودر سبز رنگ داره که...»
رضا قیصریه در کارهای پیشیناش نشان داده که نویسندهای مسلط به چهارچوبهای داستاننویسی است. نویسندهای که کتابهایی خوب چون مجموعه داستان«هفت داستان» و رمان«کافه نادری» را در پرونده کاری خود دارد.
تسط این نویسنده ومترجم به زبان ایتالیایی و همچنین شناخت روح روایت باعث شدهاست که مخاطب با خواندن آثار او به فهمی پنهان از روحیات انسان به معنای عام کلمه دست پیدا کند. آدمهای داستانی قیصریه معمولا آدمهایی لازمان و لامکان هستند اما خواننده این اجازه را دارد که هرکدام ازآنها را به فراخور سلیقه خود به دایره زیستی خود بکشاند و برداشتی بومی ازآنها داشته باشد.
همانگونه که گفته شد، کتاب« میخسیکهای متابولفزیکی» هم طنز است و هم جد. به این معنا که مخاطب در همان مواجهه اولیه متوجه میشود که نویسنده در این کتاب به دنبال تعریف قصههایی با پیرنگ مشخص نیست. آنچه در این کتاب باید بدان توجه کرد این است که همه شخصیتهای ایرانی و خارجی این خرده روایتها، گویی ازیک منظر به جهان نگاه میکنند که همین موضوع، بحث جهان شمولی کارها و گمگشتگی روانی انسان امروز را بیشتربه اثبات میرساند:«مدام اصرارداشت:«او خودش است». اما بقیه میگفتند:«او خودش نیست». با اینکه اصرار داشت او خودش است، جوری شد که کار به روانکاو کشید. روانکاو بهش گفت:«چه اصراری است که او خودش باشد، آن هم در مکانی که هیچکس خودش نیست». او جواب داد:«وقتی او خودش است، چرا بگوید که او خودش نیست؟» تا اینکه یکی از گرد راه رسید و گفت:« او خودش است». وقتی دلیلش را پرسیدند گفت:«دلیلش این است که او خودش است!»..
کتاب میخسیکهای متابولفزیکی در شمارگان 1000نسخه با قیمت 8000 تومان از سوی انتشارات آرون منتشر شده است.
نظر شما