با به تخت سلطنت نشستن ملکه هجده ساله در ربع دوم قرن نوزدهم عصر جدیدی آغاز میشود که بعدها در تاریخ، عصر ویکتوریا نام میگیرد. این عصر شاهد گسترش سریع مستعمرات انگلیس است و همزمان رشد اقتصادی چشمگیر این کشور که البته نمیتواند بیاعتنا به ضرورت بازسازی نهادهای سیاسی و فرهنگی باشد. ناهنجاریهای اجتماعی حاصل از تحولات سریع سیاسی و اقتصادی وسیع و به نظر مهار ناپذیر میآید.
در این هنگامه ادبیات همچنان میخواهد آیینه اجتماع باشد. این آیینه شکستنی نیست و ویکتوریا هم با همه سیطره و قدرتش ناتوان از آن است تا همچون معماری دلخواهش مروج ادبیاتی ستایشگر خویش باشد. ادبیات راه خود را میرود و رمان به پشتوانه ظرفیتهای شگفت آشکار و نهانش فرم غالب بیان ناملایمات اجتماعی ناشی از رشد و پیشرفت مناسبات بیرحمانه اقتصادی در پایتخت استعمار میشود.
چارلز دیکنز در همین دوران رمانهای ماندگارش را مینویسد. جنبش ادبی رمانتیسیسم احساسهای انسانی را نشانه گرفته و رمانهای دیکنز جایگاه ویژه ای در بلندیهای آن دارد. برای برانگیختن احساسهای انسانی چه مضمونی اثرگذارتر از واگویی داستان خشونت و ستمی که بر بیگناه ترین و بی دفاعترین انسانهای اجتماع میرود.
شخصیتهای اصلی رمانهای دیکنز کودکانی هستند که هر یک خاطراتی از دوران بی فروغ و تیره کودکی خودش را به یادش میآورند. او نمیخواهد آن کودکان همچنان سرگردان خیابانها باشند یا در نوانخانهها برای در خواست پیاله ای سوپ آبزیپوی اضافی بدنهایشان از ضربههای چوب و کمربند سیاه شود. آنها را در لابهلای اوراق امن کتابهای خود پناه میدهد و با این کار برای نخستین بار این قهرمانهای کوچک را جایگزین آدم بزرگهایی میکند که کمتر اجازه میدادند آنها جز در سایهشان دیده شوند.
دیکنز کودکی سخت و محنت باری دارد. در همان دوران پدرش به زندان می افتد و او برای تأمین معاش خود و خانوادهاش ناگزیر از کار در یک دکان کفاشی میشود. این دوران را در اغلب رمانهای پرآوازهاش میتوان دید. در «خانه قانون زده»، «داستان دو شهر»، «دیوید کاپرفیلد»، «الیورتویست» و در این دو رمان آخری بیشتر از آنهای دیگر.
«الیور تویست» که با کلاه کوچک و خاکستریاش هنوز در خیابانهای مه آلود و نمناک لندن میگردد و «دیوید کاپرفیلد» از نخستین آدم کوچکهای رمانهای بزرگ و مطرح ادبیات هستند که در سراسر دنیا با اقبال عمومی رو به رو میشوند. آنها خود سرنوشتشان را میسازند، بلکه سرنوشت اطرافیان و جامعهشان را هم.
قهرمانهای کوچک دیکنز و رمانهایشان در میان کودکان هم (که در این مطلب شامل نوجوانان تا زیر 20 سال هم میشود.) طرفداران فراوانی پیدا میکنند و الهامبخش بسیاری کتابها، فیلمها، سریالهای تلویزیونی و انیمیشنهایی میشوند که مخاطبان اصلیشان آنها هستند.
دیکنز بی آن که خود خواسته باشد، خالق ادبیاتی میشود که بر پاشنه مؤلفههای اصلی ادبیات کودک میچرخد. هم آدمهایش مثل فاگین، بامبل، نانسی و.. با خصلتهای تیپیکالشان (که از شیطنتهای کودکانه خالی نیست) درشت نمایی شدهاند و هم روابط و مناسبات خشونتآمیزی که میانشان حاکم است، به گونه ای تلطیف شده که از آستانه تحمل این گروه سنی قدم بیرون نمیگذارد. آثارش – خصوصاً الیور تویست و دیوید کاپرفیلد - داستانهای خطی و یک روندی هم دارند که از کشمکشهای خاص خود خالی نیست. کشمکشهایی که بیش از هر گروه سنی برای کودکانی جذاب است که برای نخستین بار خود را در ادبیات مهم روزگارشان میبینند و از کشف این حقیقت که میتوانند زندگی را به کام خویش بگردانند، بر خود میبالند.
دیکنز را شاید بتوان کاشف بزرگ منابع انسانی پایان ناپذیری دانست که تا آینده ای دور و نامعلوم همچنان توانایی آن را دارد که جهان را پس از هر ویرانی از نو بسازد. چنین نیروی بالنده ای بیش از هر چیز نیازمند آگاهی است و امید به پیروزی نهایی در راه ساختن دنیایی دلخواه خویش. این هم ویژگی دیگر یک اثر ادبی و خصوصاً رمان است که آن را در قفسه کتابهای مناسب بزرگ مردان و بزرگ زنان کوچک قرار میدهد.
الیور تویست و دیوید کاپرفیلد و شخصیتهای دیگری که سن و سالشان از آنها فراتر نمیرود و در کنارشان در رمانهای دیکنز سر گردانند؛ الهام بخش خلق قهرمانهای دیگری میشوند. «تام سایر» و «هکلبری فین» که مارک تواین چهل تا پنجاه سالی بعد آنها را «اوراق نشین» مهمترین رمانهای خود میکند و «هولدن کالفیلد» که روزگاری پیش از این از قلم سالینجر دیده به دنیای «ناتور دشت» میگشاید.
نظر شما