حسنبیگی: «آهباشین» رمانی فقط درباره انقلاب اسلامی نیست/ میرشکاک: مزینانی با شاعرانگیخود از دیوار بتونی ممیزیهای جامعه عبور کرد
ابراهیم حسنبیگی در نشست بررسی رمان «آه باشین»، این کتاب را اثری درباره انقلاب اسلامی ندانست. میرشکاک هم گفت: مزینانی با قدرت شاعرانگی خود توانست از دیوار بتونی ممیزیهای جامعه عبور کند.
مزینانی در پاسخ به سوال نخست باباوند، درباره زمینههای خلق این رمان اظهار کرد: رمانهای «آه باشین» و «شاه بیشین» به دلیل پرسشهای شخصیام از نحوه بروز وقایع تاریخ معاصر نوشته شد که با انجام مشاهدات و تحقیقهای میدانی بسیار در این زمنیه خلق شد. سوال اساسی من این بود که اگر شاه چنین ویژگیهایی داشت، مردم انقلابی چه انگیزهها، رویاها و آرزوهایی داشتند؟
تجربه شگفت رماننویسی
نویسنده «آه با شین» درباره تداوم نگاه مستندنگارانه خود در نگارش این دو رمان و به ویژه رمان اخیر خود گفت: برای نوشتن رمان، نویسنده از پیش تصمیم نمیگیرد و نوشتن این دو رمان برایم غافلگیرکننده بود. حتی نوشتن سفرنامههایم بر اساس کشف و شهود فردی و پرسش های شخصی بود. همواره انگیزههای درونی برای خلق آثارم داشتهام.
مزینانی در پاسخ به این سوال باباوند که «فکر میکنید باز هم در حال و هوای انقلاب اثری خلق کنید یا آن را موضوعی تمام شده میدانید؟» توضیح داد: این رمانها، مجموعهای سهگانهاند. اکنون جلد سوم آن را در دست تالیف دارم که احتمالا نام آن «شین» است.
وی در پاسخ به این سوال که دور شدنش از فضای کودک و نوجوان را چقدر مثبت میداند و آیا باز هم دوست دارد که به همان فضا بازگردد، گفت: در فضای کودک و نوجوان آگاهانهتر قلم میزنید و حتی میتوانید سن مخاطبتان را هم بدانید. دنیای بزرگسال، بسیار پهناورتر است. با شخصیتها و رفتارهای متوعتری مواجهید. شما نمیتوانید برای انسان نوعی بنویسید و این تجربه شگفتانگیزی است. البته فضای کودک و نوجوان، پاکی و شفافیت خود را دارد. این دو فضا قابل مقایسه با هم نیستند اما می توانم ورود به دنیای بزرگسال را تجربهای شگفتانگیز بدانم.
پوستین تازه قوم ایرانی و باز نقطه آغاز
میرشکاک، در بخشی از این نشست درباره آه باشین گفت: مزینانی با دوگانهای که قرار است سهگانهشود، باری را که سالها روی دلم سنگینیاش را حس میکردم برداشت. باید رمانی خلق میشد که جذاب، قابل خواندن، محل تامل، برخوردار از تکنیک درست میبود، عواطف مخاطب را پس نمیزد، شعار نمیداد و در دایره تاویل، قابل استخراج حرفهایی برای راهگشایی انسان امروز میداشت. مزینانی رمانهای غیر موفقی نداشته که اکنون شاهد دو رمان موفق باشیم. هر دو اثر کارهای نخستین وی در عرصه نگارش رمان، موفقاند و از انسان امروزی سخن میگویند.
وی با بیان اینکه قوم ایرانی هر وقت میخواهد پوستینش را نو کند، دوباره خود را در نقطه آغاز میبیند، گفت: یکی از موفقیتهای درخشان نویسنده این است که به صورت اجمالی و در قالب خاندان سالاری توانسه است با زبردستی به چنین سیر تاریخی بپردازد. جزماندیشی ایدئولوژیک را در هیچ یک از دو رمان مزینانی نمیبینیم.
حسنبیگی هم درباره «آه باشین» اظهار کرد: مزینانی را به عنوان شاعر میشناختم و ابتدا میخواستم ورودش به عرصه رمان را نقد کنم. در انتظار رمانهای مزینانی بودم و آه باشین را از نظر ساختاری به چشم منتقد میخواندم و قصد لذت بردن نداشتم اما وقتی رمان را به پایان رسید، از آن لذت بردم. مزینانی توانست رمانی بنویسد که مخاطب هم بتواند بخشی از آن را خلق کند و صرفا نظارهگر حوادث داستانی نباشد. این امر اثر او را ماندگار میکند. وقتی «آه باشین» را میخواندم، حس میکردم فیلمی از علی حاتمی میبینم. فضاسازیهای عصر قاجار داستان با وجود نبود نگارنده در آن زمان بسیار گویا و با دقت و ریزبینانه خلق شده بودند. بیشتر نویسندگان رمانهای تاریخی، اسیر حوادث آن میشوند. نویسنده عشق را دستمایه افزودن بر حجم رمان قرار نداده است. در طول رمان هیچ یک از زن و شوهرها عاشقهای آنچنانی نبودهاند. فقط همدیگر را دوست داشتهاند و زندگی کردهاند. مزینانی به مخاطب فرصت میدهد ادامه ماجراهای عاشقانه را خودش در ذهن بسازد.
در این برنامه کاوه بهمن، امیر حسن انبارداران و مجید استیلی هم در میان میهمانان حضور داشتند. باباوند از آنها درباره «آه باشین» و ورود مزینانی به عرصه رماننویسی پرسید. بهمن در اینباره گفت: مزینانی را به عنوان شاعر میشناختم و شعور شاعرانه قوی در آثارش را دوست داشتم. علاقهمند بودم با آه باشین هم آشنا شوم. انبارداران اظهار کرد: متاسفانه کتاب را هنوز نخواندهام اما با بحثی که امشب اتفاق افتاد علاقهمند شدم که بدانم روح شاعرانه مزینانی در داستان چگونه بروز یافته است. استیلی هم گفت: هنوز بیش از 120 صفحه بیشتر از کتاب نخواندهام و با این حال، درباره طنز و نثر «آه با شین» میتوانم نظر بدهم. اما «شاه بیشین» را خواندهام و مزینانی را راوی بسیار خوبی برای استبداد میدانم. وی در ادامه بخشهایی از نحوه به طنز گرفتن استبداد در «آه باشین» را خواند و به مزینانی تبریک گفت.
نگاهی ژرفتر از آل احمد
«چقدر کتاب مزینانی داستان امروز ماست و چرا جایزه جلال باید به نویسندهای که داستانی شبیه جلال ننوشته است اختصاص یابد؟» باباوند از میرشکاک خواست در این باره توضیح دهد. این منتقد ادبی هم گفت: جامعه ما ایدئولوژیزده و شعارزده است و افرادی که توقع دارند جایزه جلال به نویسندگانی اختصاص یابد که شبیه به او نوشتهاند، نگاهی سطحی به ادبیات دارند. باید میانهروی را رعایت کرد. شاعران، هنر و توانایی آن را دارند که هر آنچه نمیشود به زبان آورد بازگو کنند و از دیوار بتونی ممیزی هم عبور کنند. مزینانی توانسته در نثر هم ناگفتهها را بیان کند و ممیزیهای دینی، اخلاقی، عرفی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری انقلاب اسلامی و ممیزیهای قومیتی را پشت سر بگذارد که هنرمند و توانا بوده است. مزینانی عمیقتر از آل احمد به تاریخ نگاه کرده است و این شاید به دلیل ویژگیهای شخصیتی اوست. برخی گمان میکنند با شعار دادن میتوان افراد جامعه را امیدوار کرد در حالی که امکانپذیر نیست. نویسنده در قالب سرگذشت تراژیک خاندان سالار این دور مسلسل تاریخ و مدار بسته را نشان داد. حوالت تاریخی اقتضا میکند که نویسندهای چون مزینانی پدید بیاید.
باباوند از حسنبیگی درباره قالب داستانی آه باشین پرسید و این منتقد توضیح داد: بسیار سخت است که این اثر را در قالب خاصی دید. این رمانها آثاری ماندگارند و میتوانند در همه نسلها خوانده شود. هر انسانی میتواند در هر زمانی دچار زوال شود. چنین موضوعهایی جهانشمولاند. «آه باشین» را اثری فقط در حوزه انقلاب نمیدانم. وقتی پشت جلد اثر خواندم که برنده داستان انقلاب است، منتظر بودم که با داستانی درباره انقلاب اسلامی مواجه شوم. در حالی که این کتاب، به دو دلیل نباید به ژانر انقلاب محدود شود؛ اول آنکه هر انقلابی ممکن است در دوره زمانی خاصی محبوب باشد. نگاه به مسایل سیاسی در طول زمان تغییر میکند. دوم اینکه معیارهایی برای شناخت داستان انقلاب داریم. داستان انقلاب داستانی است که درباره فضای تاریخی از سال 1342 تا 1357 و با محوریت رهبری اسلامی انقلاب نوشته شده باشد. این در حالی است که تنها فصلی از آه باشین به مجاهدان، خانههای تیمی و گروهی که توسط ساواک شکنجه میشود، پرداخته است و فعالیتهای گروه مجاهدان، کمترین نقشی در انقلاب اسلامی نداشتهاست. آنچه سبب بروز انقلاب اسلامی شد، روشنگری دینی بود.
این برنامه با پرسشهای میهمانان برنامه درباره آه باشین ادامه یافت. یکی از مخاطبان از به کارگیری زبان عامیانه و واژگان غیر منزه در رمان انتقاد کرد و پرسید: آیا به کارگیری این واژگان میتواند رمان را جذابتر کند؟ میرشکاک در این باره گفت: رمان برای عموم مردم و برای تمام آنها نوشته میشود. پس از انقلاب، رمانهایی خلق شدند که گاه تمامی شخصیتهای رمان مثل هم فکر میکردند و سخن میگفتند. هر شخصیت به تناسب خلقیاتش باید ادبیات خاص خود را داشته باشد. یکی از نقاط ضعف ادبیات دوران جدید ایران این است که مخاطب با شخصیت درگیر نمیشود.
نظر شما