سه‌شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۵
شعر، موسیقی و مهربانی های مشفق

مرگ رابطه ای با زندگی دارد و گاهی نشاندهنده نوع و شیوه حیات است. با نظر به همین نکته است که بعضی بزرگان در شکلی دعاگونه از درگاه الهی می خواسته اند که تو چگونه زیستن را به من بیاموز، من خود چگونه مردن را خواهم آموخت.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- احمد مسجد جامعی: مشفق کاشانی در جمع شعرا و هنگام شعر خوانی جان به جانان داد. مرگ مشفق مثل زندگی او شاعرانه بود و در جمع شعرا و در خانه شاعران و در حین شعرخوانی روی داد. او زاده شهر هنر و شعر و معماری، کاشان است و از این رو با دو شاعر بزرگ کاشان، سهراب سپهری و محتشم دوستی و ارادت داشت.

او از لحاظ سبک و سیاق شعری راه محتشم را برگزید و تحت تأثیر او بود. از مهم ترین شعرهای او استقبال از 12 بند محتشم در رثای شهدای کربلاست که بارها و بارها تجدید چاپ شده است. اشعار مذهبی و عاشورایی تأثیرگذار مشفق و همچنین مجموعه های شعری که با همکاری استاد شاهرخی در این زمینه جمع آوری کرده است را می توان از این زاویه نگریست.

تمرکز سبک شعری او مبتنی بر قصیده، غزل و ترکیب بند است به همین دلیل او در محافل قدمایی معاصرین از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و با بزرگانی مانند شهریار، رهی معیری، پژمان بختیاری، مهرداد اوستا، گلشن کردستانی و حمید سبزواری و زنده یاد شاهرخی دوستی و نزدیکی داشت. در بین دوستان او می توان از اخوان ثالث نیز نام برد. اخوان با آنکه بیشتر با شعر نیمایی شناخته می شود، اما یکی از ماندگارترین غزل های او درباره مشفق است.

همشهری دیگر او سهراب سپهری است که گرچه از لحاظ سبک شعری و نوع زندگی شاعرانه با هم متفاوت بودند، ولی دوستی نزدیکی با هم داشتند به نحوی که مقدمه نخستین کتاب سهراب که منظومه ای عاشقانه است، به قلم اوست. نکته ای درباره شعر سهراب وجود دارد که مشفق در آن نقش داشته است. شعرشناسانی مثل زنده یاد حسن حسینی بنا به شواهد شعری دریافته بودند که سهراب تحت تأثیر بیدل دهلوی است. بعدها معلوم شد که سهراب مدت ها به دنبال نسخه ای از اشعار بیدل بوده است که در آن سال ها چندان در دسترس و مورد توجه ایرانیان نبود و مشفق نسخه ای چاپ سنگی از یکی از آثار بیدل را که در هند منتشر شده بود، به سهراب هدیه می دهد.

به طور کلی تأثیر هند را بر جهان نگری و دنیای شاعرانه سهراب می بینیم. توجه به هند وجه مشترک سهراب و مشفق است. بنا به نظر شعرشناسان و منتقدان ادبی سبک شعری مشفق بین سبک های هندی و عراقی است. شعر مشفق با موسیقی هم پیوند خورده است و از همان سال های دور در برنامه معروف و زیبای گل ها با صدای استادان موسیقی خوانده می شده است.

مشفق در سال های مسئولیتم در وزارت ارشاد، مدیریت و عضویت در شورای شعر و موسیقی را نیز عهده دار شد. کار مهمی که در این سمت انجام داد، توجه به حقوق معنوی شعر و شاعران بود مثلاً در کارهای موسیقایی لازم بود که رضایت مستند شاعر هم برای دریافت پروانه انتشار ارائه شود.

او علاقه ای عمیق و توجهی دقیق به ایران و مسائل اساسی کشور داشت. یادم نمی رود، درست در روزهای تلخ و دشوار پس از پذیرش قطعنامه، همراه با زنده یاد استاد شاهرخی به دفترم در انتشارات امیرکبیر آمدند و پیشنهادم را درباره مجموعه شعر جنگ با روی باز پذیرفتند، در حالی که بودند کسانی که از این نوع کار سر باز زدند.

مشفق آنقدر این مسائل را جدی گرفت که بی شک می توان او را شاعر انقلاب هم نامید. نکته بسیار مهم دیگر که تبلور تمام عیار همان تخلص او بود، توجهی صمیمانه است که او به نسل جوان نشان می داد. چنانچه در مقدمه ای که بر نخستین اثر سهراب نگاشته است، از او به عنوان «شاعر جوان» یاد می کند. این نگرش مهربانانه باعث شد که در موسیقی پای بسیاری از شاعران جوان و نوآور نیز به این عرصه گشوده شود و سختگیری های یکسویه و قدمایی جای خود را به همدلی و همراهی مشفقانه با پدیدآورندگان جدید بدهد.

همین خصوصیت و مهربانی پدرانه حتی در شب آخر زندگی اش او را به محفل و انجمن شاعران جوان کشاند. او این شب را در مراسم بزرگداشت سهیل محمودی شرکت کرد ولی من که درست یک هفته پیش از مرگ او برای برگزاری پنجمین کنگره شعر فاطمی با او بودم، به شعرخوانی آن شب نرسیدم و فقط توانستم همراه خانواده گرانقدر استاد در لحظات آخر در بیمارستان، در کنار او باشم.

چه شب غمگین و تلخی بود. / همین از غم نه تنها چشم خون پالای من گرید / که همچون نخل باران خورده سر تا پای من گرید / مگر ابر بهار امشب غمی چون من به دل دارد / که می خواهد بدینسان تا سحر همپای من گرید / «امید» این غم مگر «مشفق» دهد تسکین که می بیند / همین از غم نه تنها چشم خون پالای من گرید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها