سه‌شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۳
دیوان حافظ هم از سانسور پهلوی‌ در امان نماند!/ تاکید امام خمینی(ره) بر آزادی مطبوعات

انعکاس وضعیت ایران، مبارزات انقلابیون و اعلام مواضع امام(ره) در خاطرات 14 بهمن رجال سیاسی نمود ویژه‌ای داشته است. در آن روز رهبر فقید انقلاب در گفت‌وگو با خبرنگار روزنامه اطلاعات فرمودند: اسلام دین آزادی و آزادگی است و بدیهی است مطبوعات اسلامی نیز مطبوعات آزاد خواهند بود. سعی کنید وقتی انقلاب ما، یک انقلاب اسلامی است روزنامه شما نیز آئینه باشد که این انقلاب را بازگو کند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- امام خمینی(ره) در روزهای نخست ورود به کشور با سخنرانی‌هایی مواضع خود را مشخص کردند. مواضعی که شاپور بختیار با گفتارهایی متناقض به آنها پاسخ گفت. نوع پاسخگویی و سخنرانی‌های بختیار نشان از ضعف وی در برابر امام و مواضعش داشت. بررسی سخنان دو طرف، صلابت سخنان امام در مقایسه با ضعف گفتار آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی را به خوبی هویدا می‌کند. نکته اصلی این‌که امام با استقرار در مدرسه علوی فرماندهی مبارزات را به طور مستقیم به عهده گرفت. امام در این روز فرمودند: «دولت فعلی غاصب و غیرقانونی است و باید کنار رود. افراد ارتش فرزندان ما هستند و باید به دامان ملت باز گردند.» انعکاس این سخنان زیرکانه ایشان سبب شد، ژنرال هایزر که برای آماده کردن مقدمات یک کودتا در ایران به سر می‌برد، مایوسانه کشور را ترک کند.
 
روایت 14 بهمن برگرفته از کتاب «صحیفه نور»

روزنامه باید آئینه انقلاب باشد

روزنامه‌ها یکی از موضوعاتی است که دست‌اندرکاران می‌خواستند بدانند در دولتی که امام خمینی نوید تشکیل آن را داده به چه شکلی خواهد بود. درباره وضعیت روزنامه‌ها در دولت انقلابی در «صحیفه نور» آمده است: «روز چهاردهم بهمن‌ماه، هزاران تن از افراد مشتاق دیدار امام در بیرون از مدرسه علوی منتظر دیدار امام بودند. کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف مدرسه علوی از جمعیت موج می‌زد و مردم در حالی که شعارهایی در حمایت از امام و انقلاب اسلامی سر می‌دادند، خواستار ملاقات با امام بودند. حضرت امام نیز با حضور در سرسرای مدرسه علوی به ابراز احساسات آنها پاسخ می‌دادند. یکی از دیدارهای اختصاصی که امام در آن‌روز داشت، مصاحبه «علیرضا نوری‌زاده» با امام بود. نوری‌زاده که آن روزها در روزنامه اطلاعات قلم می‌زد به دیدار امام رفت و نظر امام را درباره آزادی مطبوعات جویا شد. امام در این زمینه فرمودند: «اسلام دین آزادی و آزادگی است و بدیهی است مطبوعات اسلامی نیز مطبوعات آزاد خواهند بود... سعی کنید وقتی انقلاب ما، یک انقلاب اسلامی است روزنامه شما نیز آئینه باشد که این انقلاب را بازگو کند، مطبوعات آزاد خواهند بود... بنابراین تمام تلاش شما باید متوجه تنویر افکار ملت از راه بیان کردن واقعیات اسلام و انقلاب ملت ایران باشد.» صحیفه نور ج 3، ص207 
 
«حضرت امام همچنین در این روز در دیدار قشرهایی از روحانیون و مردم بیاناتی فرمودند و تاکید کردند: «پیروزی ملت ایران مرهون اقدامات علما، اولا و سایر طبقات، ثانیا بوده است، و سپس خطاب به روحانیون فرمودند: شما علما همان‌طوری که وظیفه شرعی‌تان هست که امام امت باشید، پیشقدم باشید در مسائل امت دفع کنید. مفاسد را از ملت، بحمدالله قیام به امر فرمودید و من از ِقبل ملت شریف ایران از شماها تشکر می‌کنم.»
 
سپس به خدعه‌ها و نیرنگ‌های استعمار در زمینه جدایی دین از سیاست و تاکید در این مورد فرمودند: «مساله جدا بودن سیاست از دین، مساله‌ای است با کمال تزویر و خدعه طرح کردند. حتی بر ما مشتبه کردند. حتی کلمه آخوند سیاسی یک کلمه فحش است. در محیط ما! فلان آخوند سیاسی است! در صورتی که آقایان خواندند در دعاهای معتبر «سایه العباد» {آمده است} ... هر کس اسلام را مطالعه کرده باشد، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد، کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می‌کند یک جامعه را در همه چیز... اسلام دین سیاست است، حکومت دارد. شما بخش نامه حضرت امیر و کتاب حضرت امیر به مالک‌اشتر را بخوانید، ببینید چیست.»
 
امام در این روز همچنین با اعضای کمیته استقبال نیز دیدار کرد. کمیته استقبال از امام از بدو ورود ایشان به کشور، همه امور مدارس  رفاه و علوی را به عهده گرفت و به ساماندهی امور پرداختند. برگزاری منظم دیدارها و نظم دادن به آن، ارتباط با خبرنگاران خارجی و در کل همه امور مربوط به مدارس رفاه و علوی که قلب انقلاب بود، از وظایف آنها بود. در این دیدار حضرت امام از آنها تجلیل کرد و فرمود: «من از همه شما آقایان تشکر می‌کنم که در این موردها زحمت کشیدید، لکن زحمتی بوده که برای خادم خودتان کشیدید. زحمتی بوده است که برای خدمتگزار خودتان کشیدید. من خدمتگزار شما هستم. من می‌خواهم که شما عزیز باشید. من خدمتگزار ملت هستم....» صحیفه نور ج 3، صص 222-217

روایت مقام معظم رهبری از 14 بهمن 57 برگرفته از کتاب «شرح اسم»

طنین فریادهای عاطفی زنان در ملاقات با امام(ره)

مقام معظم رهبری در کتاب «شرح اسم» درباره دیدارهای عاطفی زنان با امام خمینی می‌گویند: «در ماجرای پیوند امام و امت، چشم‌انداز حضور بانوان در مقر امام بسیار باشکوه بود. برای ملاقات امام، زمانی ویژه مردان و زمانی دیگر ویژه زنان بود. امام کنار پنجره می‌ایستاد به همه گروه‌هایی که ابراز احساسات می‌کردند پاسخ می‌داد. این ماجرا هر روز چندبار تکرار می‌شد و امام مقید بود که هر کار مهمی را ترک کرده، به دیدن مردم بیاید. چه اولویتی بالاتر از کنار مردم بودن؟ در همه دوره رهبری، این مهم، در کلام و عمل امام جلوه‌گر بود.» ص 657
 
«زمانی که وقت ملاقات بانوان فرا می‌رسید، فضای مدرسه پر از فریادهای عاطفی می‌شد که از ژرفای دل برمی‌خاست. شعارها چنان در هم و سوانشدنی بودند که انگار هر زنی می‌خواهد عواطف خودش را به رهبرش، فردی ابراز کند. «زنان به لحاظ شور و حرکت انقلابی کم از مردان نبودند؛ اگر نگوئیم بالاتر. این موضوع تا کنون ادامه دارد. من در دیدارهای پیاپی خود از خانواده شهدا در خانه‌هاشان به این باور رسیده‌ام، زیرا می‌بینم که مادران شهدا نسبت به خواست پروردگار تسلیم هستند... منظور این نیست که زنان ایرانی از مردان سخت‌تر و قوی‌دل ترند، بلکه مانند هر زن دیگری در دنیا دارای عاطفه رقیق و احساساتی لطیف هستند. منظور این است که زنان ایرانی به عواطف دینی نزدیکتر از مردان هستند. این به ایران هم اختصاص ندارد، بلکه ویژگی زنانه است؛ در هر جا که باشند.» ص 658
 
در کنار حضور زنان و مردان، هر روز کارکنان ادارات که در اعتصاب به‌سر می‌برند برای نشان دادن همبستگی خود با انقلاب راهی مقر امام می‌شدند. اینان معمولا طوماری به همراه داشتند در این ماجرا پیش‌قدم بودند. برای پاسخ دادن به ابراز همبستگی کارکنان دولت، هر روز یکی از مسئولان حاضر در مقر امام نزد آنها می‌رفت، طومار را تحویل می‌گرفت و سخنانی ایراد می‌کرد. من نیز چندیدن بار به همین منظور رفتم و مناسب با شرایط روز سخنرانی کردم.» ص 658 برگرفته از کتاب «شرح اسم (زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای 1318- 1357)» هدایت‌الله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم 1392

 


روایت آیت‌الله هاشمی‌ در کتاب «انقلاب و پیروزی»

گله‌ای که امام خمینی از هاشمی‌رفسنجانی کرد!

من با همه عشقی که به امام داشتم، به خاطر گرفتاری‌های مبارزه به پاریس نرفتم؛ البته با پاریس ارتباط مرتب داشتم، اما چون شب و روز گرفتار مسائل جاری انقلاب بودم فرصت هیچ مسافرتی برایم، فراهم نبود. گاهی هم حاج احمدآقا و برخی از دوستان تلفن می‌کردند که امام احوال می‌پرسیند و مساله رفتنم را به پاریس، پرس و جو می‌کنند، که من می‌گفتم از ایشان اجازه بگیرند که به دلیل اهمیت مسائل داخلی، فعلا در تهران باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت امام هستم. اما سرانجام روز دیدار فرارسید. من به مدرسه علوی که محل اقامت امام تعیین شده بود، رفتم. در اتاقی که ایشان می‌ایستادند و مردم را از پنجره می‌دیدند و جواب احساسات آنها را می‌دادند، خدمتشان رسیدم و ایشان را دیدم.

وقتی وارد شدم، امام با یک لحن که هم حالت گله در آن بود و هم محبت، فرمودند: «کجائید؟ ما دو روز است که اینجا هستیم»، گفتم: «کارهای فوری‌تری داشتم و نشد خدمت برسم.» ایشان هم که توقع داشتند ما به اینگونه مسائل بیشتر برسیم، عذرم را در تاخیر دیدار پذیرفتند و جویای حالم شدند. این اولین بار بود که بعد از مدتها، امام را رو در رو در ایران می‌دیدم. دستشان را لمس کردم و بوسیدم؛ لحظه‌ بسیار شیرینی بود و کلی لذت بردم. ص 166 کتاب «انقلاب و پیروزی: کارنامه و خاطرات سال‌های 1357 و 1358» علی‌اکبر هاشمیرفسنجانی، با تدوین عباس بشیری، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 1383

روایت ناطق نوری در کتاب «خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری»

مخالفت امام با تعطیلی ملاقات‌هایشان با زنان

در لابه‌لای خاطرات حجت‌الاسلام ناطق‌نوری به روایت‌های جالبی برمی‌خوریم. یکی از این روایت‌ها، روایت دیدار امام با زنان است و مشکلاتی که در این دیدارها رخ می‌دهد. وی درباره دیدارهای امام با زنان در مدرسه علوی چنین می‌گوید: «برنامه‌ریزی به این ترتیب صورت گرفت که صبح آقایان بیایند برای ملاقات امام و بعدازظهرها خانم‌ها. جالب این بود که زن‌ها از ساعت 11 جلوی در مدرسه علوی و خیابان ایران، برای ملاقات امام صف می‌کشیدند. سرتاسر خیابان ایران پر از زندان، به صورت فامیلی با هم می‌آمدند و برای این‌که همدیگر را گم نکنند، چادرهایشان را به هم گره می‌زدند و و در اثر فشار جمعیت، چادرها به پایشان گیر می‌کرد و به زمین می‌افتادند و شاید روزی چندصد نفر از زنان غش می‌کردند؛ لذا ما ناچار شدیم در پارکینگ مدرسه علوی و منازل اطراف را به صورت درمانگاه درآوریم و لوازم امدادی هم فراهم کردیم. به محض این‌که کسی غش می‌کرد او را برانکارد به درمانگاه می‌رساندند.
 
در سرمای زمستان شلنگ آب را روی زنان می‌گرفتند، در این میان احتمال می‌دادیم که ممکن است کسی زیر چادرش نارنجکی پنهان کند و در موقع ملاقات به سوی امام پرتاب کند. چون اصلا وضعیت قابل کنترل نبود؛ لذا یک روز خدمت ایشان رفتم دیدم اگر بگویم از نظر امنیتی ملاقات زنان خطرساز است و زنان به ملاقات نیایند، امام گوش نمی‌دهد. لذا به امام عرض کردم: «خانم‌ها به ملاقات شما می‌آیند در اثر فشار جمعیت غش می‌کنند، چادرهایشان می‌افتد و دست، سر و گردنشان پیدا می‌شود و بی‌حجاب می‌شوند و دوم این‌که مردها باید اینها را بردارند و ببرند، چون ما زنان امدادگر نداریم؛ بنابراین جمع کردن اینها مشکل است. اگر اجازه بفرمائید ما دیدار خانم‌ها را تعطیل کنیم.» امام که خیلی هوشیار بود، فهمید که من می‌خواهم چه بگویم؛ لذا با قیافه‌ای خیلی جدی، جمله جالبی به من فرمود: «شما گمان می‌کنید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرده است؟ همین‌ها شاه را بیرون کردند.» دو مرتبه این جمله را تکرار کردند. خلاصه نقشه ما نگرفت و امام نظرشان این بود که نباید، ملاقات خانم‌ها تعطیل شود.» (خاطرات حجت و السلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، به کوشش مرتضی میردار، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم، سال1392 ، ص 182)

روایت اعتمادیان درباره 14 بهمن برگرفته از کتاب «خاطرات محمدرضا اعتمادیان»

خواست خدا بود که بازرگان مامور تشکیل کابینه شد!

اعتمادیان که در آن‌روزها در مدرسه علوی استقرار داشت درباره اتفاقات این روز از جمله دستور امام(ره) برای تشکیل دولت موقت می‌نویسد: «در چهاردهم بهمن سال 1357 امام درصدد معرفی دولت موقت برآمد و برای این منظور در سالن اجتماعات مدرسه علوی دستور ایجاد گردهمایی داده شد. در مقابل خبرنگاران امام، بازرگان را مامور تشکیل کابینه کردند. البته بایستی گفت این شاید خواست خدا بود که چنین اتفاقی افتاد. چون بازرگان و بختیار از نظر تفکر و سوابق اختلاف چندانی نداشتند. وقتی خبر تشکیل دولت موقت در جامعه منتشر شد همه استقبال کرده و دولت موقت را تایید کردند و آمادگی خود را برای همکاری با آن اعلام داشتند.» ص 85
 
روایت حجت‌الاسلام جمی از روز 14 بهمن برگرفته از کتاب «خاطرات حجه الاسلام غلامحسین جمی

برای شما عزت آورده‌ام

دیدار امام با روحانیون و سخنانی که خطاب به آنها بیان می‌کنند، از جمله مواردی است که در خاطرات سیاسیون و به ویژه روحانیون بروز و ظهور ویژه یافته است، حجت‌الاسلام جمی درباره این سخنان امام (ره) آورده است: «یکی از روزها اعلام شد که امام می‌خواهند آقایانی را که از تهران و شهرستان‌ها برای استقبال حضرت امام آمدند، ببیند و صحبت کنند. امشب برای دیدار بیایید، ما هم رفتیم. خیلی شلوغ شده بود. همه علما و روحانیون نیز آمده بودند. ایشان قدری صحبت کردند و فرمودند: «من آمده‌ام و برای شما عزت آورده‌ام.» هنوز هم این جمله را به یاد دارم. در همان جلسه دیدار، مرحوم فلسفی سخنرانی جالب و جامعی کرد. ایشان به امام تبریک گفت و راجع به انقلاب و نهضت و اوضاع مملکت در طول دوران مبارزه سخنرانی گزارش گونه‌ای کرد.

یک قسمت از صحبت‌های ایشان راجع به دوران خفقان رضاخان خیلی جالب بود، حتی امام خندیدند. ایشان می‌گفت: دوره رضاخان این‌قدر خفقان و سانسور بود که تمام کتاب‌هایی که بنا بود چاپ و منتشر بشود، می‌بایست زیرنظر گروه مخصوص بررسی می‌شد که هیچ جای آن برخلاف سلطنت و برخلاف میل رضاخان نباشد. از جمله می‌گفت: یک وقت هم قرار بود دیوان حافظ شیرازی چاپ شود. برده بودند که برای دیوان حافظ اجازه چاپ بگیرند. آن گروه بررسی کننده اعتراض کرده بودند که در دیوان یک شعری هست باید عوض بشود. چرا این طوری است؟ گفتند این شعر مال حافظ است و مال ما نیست که عوضش کنیم. گفته بودند: مال هر کسی می‌خواهد باشد، باید عوض شود. آن شعر از غزل معروف حافظ بود: «رضا به داده بده و از جبین گره بگشای.» می گفتند این «رضا» باید عوض شود.«رضا به داده بده» یعنی چه؟ رضا را عوض کنید یکی دیگر به داده بده. هر اسمی می‌خواهد باشد. حسن به داده بده. تقی به داده بده. این را مرحوم فلسفی با یک لحن خاصی می‌گفت، طوری که همه می‌خندیدیم. حتی حضرت امام هم می‌خندیدند به گونه‌ای که شانه‌هایشان تکان می‌خورد.» ص 188 (خاطرات حجه‌الاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، تدوین مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، سال 1386)

 


روایت جاسبی از 14 بهمن57 برگرفته از کتاب «از غبار تا باران»

رژیم شاه از اول جنبه قانونی نداشت

در خاطرات عبدالله جاسبی نزاع لفظی که بختیار به راه می‌اندازد، مورد توجه وی قرار گرفته و برخی سخنان موجز اما کوبنده امام (ره) را منعکس کرده است. در این خاطرات درباره واکنش آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی می‌خوانیم: «شاهپور بختیار در یک مصاحبه اعلام می‌کند که وجود دو دولت را در کشور نمی‌خواهد. وی در مصاحبه خود، همه این نابسامانی‌ها را به گردن شاه می‌اندازد و آن را ناشی از دیکتاتوری ‌25 ساله شاه به حساب می‌آورد و تاکید می‌کند که سنگر نخست‌وزیری را به هیچ عنوان ترک نخواهد کرد و پیشنهاد می‌کند که حاضر است اعضای کابینه خود را با افرادی که از طرف امام خمینی تعیین می‌شود تعویض کند و از طرفی در مصاحبه خود خاطرنشان می‌کند که آیت الله خمینی به علت دوری از وطن برای مردم حکم یک فرشته را داشت، اکنون که به وطن برگشته محبوبیت خود را از دست خواهد داد.

امام خمینی در یک مصاحبه شرکت می‌کند و اظهار می‌دارد که: «من سلطنت شاه را قانونی نمی‌دانم.» رژیم سلطنتی را اول غیرقانونی بود {و} مجلس موسسان به زور تاسیس شد، به این ترتیب رژیم شاه از اول جنبه قانونی نداشت، این دولت را نمی‌توانیم بپذیریم.» ص 168 («از غبار تا باران‌ (خاطرت دکتر عبدالله جاسبی)»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال 1389)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها