روزشمار انقلاب اسلامی، 16 بهمن 1357 به روایت کتابها و خاطرات
نخستین هدیهای که آیتالله هاشمیرفسنجانی به نخست وزیر دولت موقت اهدا کرد چه بود؟/ وقایع انقلاب از لابهلای کتابهای خاطرات
16 بهمن 1357 مراسمي در آمفي تئاتر مدرسه علوي برگزار و حکم نخست وزيري به مهندس مهدی بازرگان اعطا شد. در این گزارش روایات متعددی از شخصیتهای تاثیرگذار انقلاب اسلامی از انتصاب بازرگان به ریاست دولت موقت نقل شده است.
روایت حضرت آیتالله خامنهای در کتاب «شرح اسم»
امام خمینی در تشکیل دولت موقت بسیار مصمم بود
مقام معظم رهبری در خاطراتشان انتصاب بازرگان در دولت موقت را اینگونه روایت میکنند: «موضوع جلسه، ترکیب دولت موقت بود. امام اصرار داشت که در اعلان تشکیل دولت موقت باید شتاب کرد؛ هرچند بختیار همچنان بر ماندن خود پافشاری کند. (تا آن وقت نمیدانستم امام آن اندازه به تشکیل دولت مصمم است؛ و نیز نمیدانستم که نظر ایشان بر تعیین مهندس بازرگان به عنوان رئیس دولت است. فکر میکنم این تصمیم در پاریس یا در ساعات اولیه ورود امام گرفته شده بود.) ص 659
«تالار اجتماعات مدرسه، برای برگزاری مراسم معرفی آماده شد. آقای هاشمیرفسنجانی برای خواندن حکم امام تعیین شده بود. جایگاهی برای نشستن امام و آقایان بازرگان و هاشمی رفسنجانی تدارک شد.» ص 660
«شانزدهم بهمنماه با شروع مراسم، امام خمینی در حضور بیش از سیصد خبرنگار داخلی و خارجی، با توضیح برخی ویژگیهای حکومت حضرت علی(ع) و آرزوی ملت ایران برای دستیابی به چنان حکومتی، به گم بودن و به حساب نیامدن ملت در دوره حاکمیت پهلوی اشاره کرد و بر غیر قانونی بودن آن تاکید نمود. امام از صلاحیت، تدین و امین بودن آقای بازرگان گفت و اضافه کرد که شورای انقلاب وی را پیشنهاد کرده و «من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم. ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است.» ص 660، «شرح اسم»، هدایتالله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390
روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی در کتاب «انقلاب و پیروزی»
نخستین هدیه به نخست وزیر دولت انقلاب توسط هاشمیرفسنجانی
انتصاب مهندس بازرگان در کتاب «انقلاب و پیروزی» این چنین روایت شده است: «در جلسه معرفی نخست وزیر، اعضای شورا و آقای بازرگان صحبتهایی داشتند؛ از جمله آقای بازرگان از روحیه و منش و شیوه کاری خودشان سخن گفتند، اما به یاد ندارم که ایشان شروطی برای پذیرش این مسئولیت مطرح کرده باشند. حکم نخست وزیری بازرگان را که پس از تعیین کلیات آن توسط امام، با مشورت آقایان بازرگان، مطهری، من، مهدویکنی، دکتر یدالله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی و چند نفر دیگر تنظیم شده بود، حسب دستور امام، توسط من، در جمع انبوه خبرنگاران و شخصیتهای داخلی و خارجی حاضر در مدرسه علوی (در عصر دوشنبه 16 بهمن 1357) قرائت شد.» ص 170
«مرحوم مهندس بازرگان هم آن موقع فداکاری کرد که پیش از اینکه دولت بختیار سقوط کند، این حکم و مسئولیت را پذیرفت. ممکن بود خطر عمدهای برای ایشان هم باشد. آن روزها، واقعاً فضای فداکاری حاکم بود. در همین جلسه و پس از انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری، من به نشانه تهنیت یک جلد کلام الله مجید به ایشان هدیه کردم، که آقای بازرگان هم آن را بوسید و بردیده نهاد. بعداً روزنامهها، این هدیه را، نخستین هدیه به نخست وزیر دولت انقلاب، نامیدند.» ص 174 (کارنامه و خاطرات سالهای 1357 و 1358: انقلاب و پیروزی، اکبر هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1383)
کتاب «خاطرات آیتالله مهدوی کنی»
بازرگان احساس میکرد نمیتواند با روحیه انقلابی امام کنار بیاید
آیتالله مهدویکنی نیز خاطراتی از انتصاب بازرگان در دولت موقت دارد: «ظاهرا ایشان (امام خمینی) دو سه روز بعد از تشریففرمایی، مجلسی تشکیل دادند و طی حکمی آقای مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت و نخستوزیر انتخاب کردند. البته آقای مهندس بازرگان اول متمایل نبود.» ص 206
«بعد هم به بختیار خطاب کردند که ای بختیار لر، بیا بشو مانند حر و دولت را رها کن. آقای بازرگان با چنین روحیهای آمدند و از اول نمیخواستند بپذیرند، برای اینکه احساس میکردند نمیتوانند با امام و روحیه امام که انقلابی و قاطع و با صلابت بود (کنار بیایند) که آخرش هم همینطور شد.» ص 207 (خاطرات آیتالله مهدوی کنی، غلامرضا خواجه سروری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1385)
کتاب «خاطرات حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری»
پخش مستقیم مراسم معرفی بازرگان به ریاست دولت موقت از تلویزیون انقلاب
ناطقنوری که گام به گام با انقلاب همراه بوده است، درباره تشکیل دولت موقت و انتصاب بازرگان مینویسد: «تشکیل دولت موقت به فرمان حضرت امام و انتخاب بازرگان به عنوان نخستوزیر از مسایل مهمی بود که در روز 16 بهمن اتفاق افتاد. جلسهای در آمفی تئاتر مدرسه رفاه تشکیل شد و حکم مهندس بازرگان را آقای هاشمیرفسنجانی در جمع حضار قرائت کرد. وقتی این خبر به بیرون رسید، مردم شعار میدادند بازرگان نخستوزیر ایران، امام در آن مراسم هم صحبتی کردند. تحقق این وقایع حتی به ذهن ما هم خطور نمیکرد. من به بعضی از دوستان میگفتم آدم خیال میکند که ما اینجا نشستهایم و داریم شاه و وزیر بازی میکنیم. خلاصه دولت موقت با تشکیلاتش شکل گرفت در حالی که بختیار هنوز در صحنه بود. در این موقع به همت بچههای حزباللهی صدا و سیما و شخصی به نام مهندس حیدری، تلویزیون انقلاب هم راه افتاد و مراسم معرفی دولت موقت را در همان داخل مدرسه رفاه نشان میداد.» ص 184 (خاطرات حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری، مرتضی میردار، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392)
روایت علی کردی در کتاب «آیتالله طالقانی و گروههای سیاسی»
آیتالله طالقانی با نخست وزیری بازرگان موافق نبود
آیتالله طالقانی در خاطراتش میگوید: «پس از ورود امام به ایران و لزوم شکلگیری دولت موقت، اعضای شورای انقلاب، آقای مهندس بازرگان را به عنوان رئیس کابینه دولت موقت انقلاب معرفی کردند و حضرت امام نیز حکم نخست وزیری ایشان را صادر کردند. اما همچون حضرت امام، آیتالله طالقانی نیز با نخست وزیری بازرگان موافق نبود. آیتالله طالقانی پس از پایان جلسه مدرسه رفاه به بعضی از اعضای دفتر و خانوادهاش گفت: مسئله تعیین مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر مطرح بود. من به هر حال تایید کردم ولی به نظر من بازرگان به درد این کار نمیخورد. ایشان آدم خوبی است ولی مرد قاطع و مدیریتی برای پیشبرد انقلاب نیست. به نظر من ایشان میتواند به عنوان وزیر انتخاب شود نه نخست وزیری یک دولت انقلابی.» ص 128، (آیتالله طالقانی و گروههای سیاسی»، علی کردی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392)
روایت علی جنتی در کتاب «خاطرات علی جنتی» از انتصاب بازرگان
هیچکس جرات اعتراض به امام خمینی را نداشت
علی جنتی نیز در خاطراتش انتصاب آقای بازرگان را اینگونه روایت میکند: «بسیاری از دانشجویان کنفدراسیون، عناصر مارکسیست، تودهایها، راه کارگریها، فوج فوج از اروپا به ایران میآمدند و میخواستند سهم خودشان را از انقلاب بگیرند. پس از آن آقای بازرگان دولت موقت را تشکیل داد و کار خود را شروع کرد. طبیعتا از همان روزهای اول، جمع ما و کسانی که آقای بازرگان را از قبل میشناختند و به تفکرات لیبرالیستی ایشان و بعضی از کسانی که در نهضت آزادی فعالیت میکردند، آگاهی داشتند، با انتخاب آقای بازرگان به نخستوزیری مخالف بودند، اما به هر حال تعبدی که نسبت به امام و حرکت امام وجود داشت، دهانها را بسته بود و هیچکس جرات نمیکرد که اعتراض کند.» ص 166 (خاطرات علی جنتی، سعید فخرزاده، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393)
کتاب «خاطرات و مبارزات حجةالاسلام و المسلمین دری نجفآبادی»
حمایت جامعه روحانیت از مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت
دری نجفآبادی در خاطراتش انتصاب بازرگان را اینگونه روایت میکند: «امام خمینی چند روز پس از بازگشت پیروزمندانه خویش به وطن، آقای مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت منصوب کرد. به دنبال این ماجرا و با توجه به رهنمودهای حضرت امام (ره)، تظاهرات باشکوهی از طرف مردم به پشتیبانی از بازرگان صورت گرفت. این تظاهرات که در حقیقت به نشانه اعتراض و مقابله با دولت بختیار صورت گرفت، نه تنها در تهران بلکه در سراسر کشور انجام شد و همه با شعارهای کوبنده خود حمایت خود را از بازرگان اعلام نمودند. حتی در آن زمان، جامعه روحانیت اعلام کرد که برای تایید مهندس بازرگان راهپیمایی عمومی صورت گیرد.» ص 212 «خاطرات و مبارزات حجةالاسلام و المسلمین دری نجفآبادی»، حیدر نظری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390
کتاب «خاطرات حجةالاسلام و المسلمین رسول منتجبنیا»
تظاهرات وسیعی برای حمایت از دولت و آقای بازرگان راه انداختیم
رسول منتجبنیا در تشکیل دولت موقت مینویسد: «در 16 بهمنماه که حکم نخستوزیری آقای بازرگان صادر شد در منطقه تظاهرات وسیعی برای حمایت از دولت و آقای بازرگان راه انداختیم و شعارهای معمول و متعارف آن زمان را به کار بردیم و منتظر اقدامات بعدی شدیم تا لحظهای که صدای انقلاب از صدا و سیما به گوش رسید.» ص 139 («خاطرات حجةالاسلام و المسلمین رسول منتجبنیا»، جواد مکاری یوردشاهی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)
کتاب «خاطرات محمد هاشمی» از انتصاب بازرگان
مذاکرات مهندس بازرگان و امام بعد از تشکیل دولت موقت
محمد هاشمی نیز در کتاب خاطراتش روایتی از این روز تاریخی ارائه میدهد: «در روز 16 بهمنماه 1357 مهندس بازرگان از سوی امام خمینی مامور تشکیل دولت موقت شد. از فردای آن روز دیدارها و مذاکرات مهندس بازرگان و امام آغاز شد که عموما آقای هاشمیرفسنجانی هم در آن ملاقاتها حضور داشتند و طبعا ملاقاتها و مذاکرات در آن روزهای بحرانی بسیار مهم بوده است.» ص 253 («خاطرات محمد هاشمی»، فاطمه یابنده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392)
کتاب «خاطرات محمدرضا اعتمادیان» از انتصاب مهدی بازرگان
دولت موقت ارزش اعتماد به خودش را ندانست
محمدرضا اعتمادیان در کتاب خاطراتش مینویسد: «در چهاردهم بهمنماه سال 1357 امام درصدد معرفی دولت موقت برآمد و برای این منظور در سالن اجتماعات مدرسه علوی دستور ایجاد گردهمایی داده شد. در مقابل خبرنگاران، امام، بازرگان را مامور تشکیل کابینه کردند. البته بایستی گفت این شاید خواست خدا بود که چنین اتفاقی افتاد چون بازرگان و بختیار از نظر تفکر و سوابق، اختلاف چندانی نداشتند. وقتی خبر تشکیل دولت موقت در جامعه منتشر شد همه استقبال کرده و دولت موقت را تایید نمودند و آمادگی خود را برای همکاری با آن اعلام داشتند. واقعا همه مردم با تمام وجود همکاری میکردند ولی متاسفانه دولت موقت ارزش این اعتماد را ندانست و پایگاه و جایگاه خود را حفظ نکرد. این دولت بعد از مدت کوتاهی دچار این توهم گردید که تمام قدرت به دست او افتاده است، از این رو در مقابل امام ایستاد.» ص 85 («خاطرات محمدرضا اعتمادیان»، سید مهدی حسینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
کتاب «خاطرات حجةالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی»
من باید در پیکان مرتبی بنشینم تا بتوانم راحت جلو بروم
غلامحسین جمی نیز در کتاب خاطراتش انتصاب بازرگان را اینگونه روایت میکند: «در تهران بودیم که مساله نخستوزیری بازرگان مطرح شد و امام حکم نخستوزیری بازرگان را دادند. مطلبی از نخستوزیری بازرگان به یاد دارم؛ بعد از گرفتن حکم نخستوزیری، آقای بازرگان در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. بنده خودم هم حضور داشتم. ایشان میگفت: «آقایان مردم درباره من چه خیال میکنند. خیال میکنند من هم میتوانم مثل امام حرکت بکنم. او بلدوزروار حرکت میکند. بلدوزر هر چه جلویش بیاید خرد میکند و جلو میرود. هرچه سنگلاخ و صخره باشد، اعتنا نمیکند، همه را خرد میکند. خوب من که چنین جرات و چنین توانی را ندارم. او مثل یک بلدوزری نشسته، همینطور میکوبد و حرکت میکند، اما برای من باید یک جاده آسفالته بدون دستاندازی باشد و در یک پیکان مرتبی هم نشسته باشم، تا بتوانم راحت جلو بروم. من نمیتوانم بلدوزروار حرکت کنم و از عهده من خارج است.» ص 189 («خاطرات حجةالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
کتاب «خاطرات ابوالفضل توکلینیا» از انتصاب مهدی بازرگان
بازرگان هیچگاه خواستار سرنگونی شاه نشد
ابوالفضل توکلینیا نیز در خاطراتش از این رویداد تاریخی اینچنین مینویسد: «رئیس دولت، یعنی شخص آقای بازرگان، یک شخص انقلابی نبود و هیچگاه نیز خواستار سرنگونی شاه نگردید. او تنها به انتخابات آزاد راضی بود و بس. پیداست که چنین نخستوزیری نمیتواند دولتی ایدهآل برای امام و مردم انقلابی برپا کند. با توجه به این احوال و گرایش آمریکاییها به یک دولت مورد قبول مردم، حضرت امام از موقعیت استفاده کرد و با تیزبینی خاص خود، به طور موقت دولت بازرگان را بر سرکار آورد. بعد هم به محض اینکه بازرگان در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد، دولت موقت را برکنار نمود.» ص 182 (خاطرات ابوالفضل توکلینیا، محمود طاهراحمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
نظر شما