یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۶
مدير نشر اميدفردا: از ناشر شدن پشيمانم!/ نوانديشي ديني، تکیه به کتاب و سنت با روشی نو است

ساعاتی میزبان داوود علی‌بابایی قمی، مدیر مسئول انتشارات «امید فردا» بودیم؛ در حالی که به طور موقت از زندان آزاد شده بود و چند روز بعد هم به یاری وزیر ارشاد، مشکل مالی‌اش حل شد و با رضایت طلبکار، لازم نبود دوباره به زندان برگردد. در این دیدار از خود علی‌بابایی و فعالیت‌هایش سخن به‌میان آمده تا مشی «امید فردا» و نواندیشی دینی.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ محمدرضا رئيسي: داوود علي‌بابايي قمی را اهالي نشر و كتاب مي‌شناسند؛ هم از پافشاريش بر چاپ كتاب‌هاي ــ به قول خودش ــ «نوانديشي ديني» خبر دارند، هم محروميتش را از حضور در چند دوره نمايشگاه كتاب در دولت قبل شنيده‌اند. حتي اگر كسي هم او را از سابقه 15 ساله‌اش در نشر كتاب‌هاي «متفاوت» نشناخته بود، نامه‌هاي سرگشاده‌اش از داخل زندان درباره بدهکاری‌ها و مشکلات نشر را كمتر كسي فراموش كرده است. اخیراً هم خبری منتشر شد که بانک سامان دفتر انتشارات «امید فردا» را به علت بدهی به این بانک در معرض حراج و مزایده گذاشته است.

با او در دفتر كارش بر كهنه‌فرشي نشستيم و حرف زديم. دستش را كه براي خداحافظي مي‌فشردم، عذر خواست كه پذيرايي نكرده چرا که اوضاع دفترش هنوز  سروسامان ندارد و تازه چند وقتي است از زندان به مرخصي آمده است.

خودتان را بيشتر نويسنده مي‌دانيد يا ناشر؟
من قبل از اين كه ناشر باشم، نويسنده‌ام چون از سال 60 سه ـ چهارسالي قلم مي‌زدم ولي سال 65 گذاشتم كنار. زمان جنگ بود و نمي‌‌شد همه چيز را شفاف بيان كرد. من با چند روزنامه كه آدم‌هاي سرشناس و فعالي مانند شمس آل احمد در آن حضور داشتند، كار مي‌كردم ولي بعد گذاشتم كنار تا سال 78 ...

یعنی دو سال بعد از روي كار آمدن دولت اصلاحات؟
بله دقيقاً. البته از سال 76 زماني كه هنوز معلم بودم مجدداً شروع كردم به نوشتن كتاب ولي چون آثار مرا كسي چاپ نمي‌‌كرد تصميم گرفتم انتشاراتي داير كنم.

 چرا آثارتان را چاپ نمي‌‌كردند؟
چون حقیقتاً خيلي تند بود! ديدم تنها راه براي انتشار آثارم تأسيس انتشارات است.

 يعني قبل از پاگرفتن نشر «اميد فردا» شما چند كتاب آماده چاپ داشتيد؟
بله. البته چند كتاب داستان بود ولي داستانهايي نشأت گرفته از معضلات جامعه. به اين ترتيب نشر «اميد فردا» راه‌اندازي شد.

 و چه شد كه رفتيد سراغ انتشار كتاب‌هاي نوانديشي ديني؟
 من خودم تحصيلات حوزوي دارم و تا اندازه‌اي با اين مسائل آشنا هستم. علت گرایشم به نواندیشی دینی این بود که دین سنتي برخی کارکردهای خود را از دست داده است. نوانديشي ديني جرياني است برای پویاسازی دین سنتي. برای نمونه، فقه پویا بر خلاف فقه سنتي كه اغلب کتاب‌هایش كپي و كليشه‌اي است و در آن، سنت بر کتاب و عقل و مقتضیات زمان و مکان غلبه کرده است، حرف‌هاي جديدي دارد. شما اگر رساله‌های عملیه سنتی را بررسي كنيد، مي‌بينيد همه تقریباً مثل هم هستند. اما الان جوانها بيشتر به دنبال حرف‌هاي تازه هستند كه در فقه پويا و فقه گويا پيدا مي‌شود. از شخصیت‌های بارز این گونه نواندیشی در زمان حاضر، صالحي نجف‌آبادي و صادقي تهراني بودند. البته الان هم معدود افرادي هستند ولي نواندیشی آنها نمود چنداني ندارد؛ مثل محمدابراهیم جناتی، سید محمدعلی ایازی، محمدعلی کوشا، مهدی مهریزی، ... .

 و شما با چاپ جدید «شهيد جاويد» شروع كرديد.
بله، از سال 78 شروع كردم به چاپ كتاب‌هاي صالحي نجف‌آبادي؛ كتاب‌هاي «شهيد جاويد» و «پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي» موجي در جامعه ايجاد كرد زیرا متأسفانه كتاب شهيد جاويد 11 سال اجازه انتشار نداشت حتي در دوران هاشمي و دو سال اول خاتمي. سال 78 ما آمديم رساله دكتر صادقي تهراني را (به اين شرط كه در قم توزيع نشود) چاپ كرديم. رساله ايشان علاوه بر اين كه از نظر لفظ و محتوا با بقيه رساله‌ها 90 درصد متفاوت است، منابع و مآخذ و حرف‌هايي جديد هم دارد از جمله در نماز مسافر، نماز استيجاري، خمس، ارث و قضاوت زن و ...

 ... و نيز حقوق زنان.
بله، مخصوصا حقوق زنان. ايشان در اين‌باره كتابي دارد با عنوان «نگرشي جديد به حقوق زنان در اسلام».

 آقاي صادقي تهراني نگرش‌هاي جديدي دارند ولي به نظر مي‌رسد ديدگاه‌هاي فقهی آقاي صالحي نجف‌آبادي بيشتر شبيه همان فقه سنتي است.
بله، ولي ايشان در همين زمينه هم نگرشی جديد دارد؛ مثلا در مورد نجاست. اگر به رساله‌ها مراجعه كنيد، نوشته شده اگر به كافري دست دهيد نجس مي‌شويد اما ايشان نجاست را به پنج بخش تقسيم مي‌كنند و كافران را نجس مادي و جسماني نمي‌‌دانند بلکه نجس رفتاري مي‌دانند. همين مساله، زمانی بسیاری از مشكلات وزارت خارجه را حل كرد. نمونه‌هاي بارز ديگري هم در دیدگاه‌های فقهی ایشان وجود دارد.

 در مجموع، شما براي چاپ كتاب‌هاي نوانديشي ديني بيشتر به نگرشي اولويت مي‌دهيد كه متكي به همان كتاب و سنت است.
بله، تكيه به كتاب و سنت ولي با روشي نو.

 مقصودتان از «روش نو» چگونه روشی است؟
روشی مبتنی بر کتاب و سنت که اولاً منابع و مدارک سنت را نقد کند، ثانیاً تنها به منابع و مدارک معتبر استناد کند، ثالثاً تفسیر درست از متن منابع و مدارک معتبر (کتاب و سنت معتبر) داشته باشد، رابعاً معتقد باشد آن چه در متن مدارک آمده، با توجه به زمان صدر اسلام، مکان مکه و مدینه و مقتضیات زمان و مکان بوده است، خامساً علت وملاک را بیابد و سادساً با توجه به مقتضیات زمان و مکان موجود و با توجه به علت و ملاک، حکم و بیانی تازه ارائه کند. این روشی است که می‌توان در تفسیر، حدیث، فقه، کلام، تاریخ و دیگر علوم اسلامی به کار گرفت و بر اساس آن حرف‌های تازه زد. فقه پویا هم نتیجه این روش در بخش فقه است. بر زیربنای کتاب و سنت تکیه دارد و با ابزار عقل و اندیشه دقیق‌تر و عمیق‌تر، آموزه‌های کتاب و سنت معتبر را واکاوی می‌کند و با زمان و مکان تطبیق می‌دهد.

 از «فقه گویا» هم نام بردید ...
«فقه گویا» عنوان کتابی از آیت‌الله صادقی تهرانی است. فقهی است که با دلایل و مستندات در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد. با این حال به زبان مردم است گرچه خریداران کتاب‌های صادقی تهرانی، بیشتر روحانیان و غیرروحانیان نواندیش هستند.

 چرا به ديگر نوانديشان ديني علاقه‌اي نداريد؟
مثلا؟

 ملكيان، مجتهد شبستري يا سروش.
ببينيد! من معتقدم دين‌شناسي‌ها بر چهار روش بنا شده‌اند؛ اول روش حوزوي‌ها كه دين‌شناسي آنها مبتني است بر فلسفه صدرايي، دوم روش دكتر شريعتي و تا اندازه‌اي محمد نخشب كه مبتني است بر جامعه‌شناسي، دسته سوم بازرگان و سحابي هستند كه اساس روش آنها بر علوم تجربي و آزمايشگاهي است و نهايتاً گروهي مانند سروش و شبستري كه بر اساس فلسفه معاصر به دين‌شناسي مي‌پردازند.

 به اين ترتيب اهداف نشر شما پرداختن به كتاب‌هاي گروه اول است.
بله، به شرطي كه فقه سنتي را كنار بگذارند و فقه پويا و فقه گويا را جايگزين كنند.

 يعني اگر يكي از سه گروه ديگر نوانديشان ديني براي چاپ كتابشان به شما مراجعه كنند شما درخواستشان را رد مي‌كنيد؟
من خودم اصلاً گروه چهارم را قبول ندارم هرچند خيلي مورد پسند جامعه واقع شده‌اند.

 پس چرا كتابي در نقد اين گروه منتشر نكرديد با اين كه خودتان داراي تحصيلات و دیدگاه‌های دینی هستید و قبل از انقلاب هم در منزلتان محافل انديشه‌اي برگزار مي‌كرديد؟
خودم نه ولي كتابي در اين مورد منتشر كرديم از دكتر محمد صادقي تهراني با عنوان «نقدی بر دین‌پژوهی فلسفه معاصر: نقدی قرآنی بر دانش هرمنوتیک و پلورالیسم دینی و قبض و بسط تئوریک شریعت».

 نگفتيد چرا كسي مثل شما که تحصیلات دینی دارد و قصص قرآني مي‌نويسد، خودش به مباحث نوانديشي ديني ورود نمي‌‌كند؟
من خودم زياد تمايل ندارم به اين بحث‌ها ورود كنم. من آنقدر كه سعي مي‌كنم به تاريخ بپردازم به كتاب‌هاي دين نمي‌‌پردازم ولي از مسائل ديني كه ديگران مطرح كنند، استقبال مي‌كنم.

 البته غير از گروه چهارم.
بله.

 اما اگر از نگاه يك ناشر به موضوع بپردازيم به نظرمي‌رسد جوان‌ها از كتاب‌هاي نزديك به طيف دكتر سروش و شبستري بيشتر استقبال مي‌كنند ...
بله، چون متأسفانه جوان‌ها زياد با انديشمندان متقدم آشنايي ندارند و آنقدر كه با پوپر و نيچه و هايدگر آشنا هستند، امام محمد غزالي يا حتي روسو و دكارت را نمي‌‌شناسند. البته ما در انتشارات «اميد فردا» گام‌هاي ديگري هم برای نوانديشي ديني برداشته‌ايم هر چند اقتباس بوده باشد مثل انتشار كتاب «تخت فولاد» که به قلم خودم است.

 همان كه مناظره‌هاي آقاي درچه‌اي است؟
بله، مناظره ايشان است با شاگردانش كه انتشارش بازتاب‌هایی در جامعه داشت.

ولي ادامه نيافت ...
درست است. مشكلاتي ايجاد شد. پخش كتاب ابتدا متوقف شد و تعهداتي به جاهاي مختلف داديم اما اين كتاب را ديگران به صورت قاچاق شايد تا يك ميليون نسخه چاپ كرده باشند. حتي در كشورهاي خارجي هم از آن اقتباس شد. خيلي‌ها تماس گرفتند كه اجازه مي‌دهيد اين كتاب را چاپ كنيم؟ من گفتم اين كتاب، ديگر دست من نيست و از حيطه مسئوليت ما خارج شده. ... هر كس اين كتاب را خوانده همان نوانديشي ديني ما را مد نظر داشته است.

 شما گفتيد به نوانديشان ديني از نوع فقه پويا معتقدید ولي برخي با استناد به كتاب‌هاي تاريخي شما معتقدند بيشتر به طيف ملي ـ مذهبي گرايش داريد.
نه؛ اين گونه نيست. بنده هيچ گرايش سياسي به هيچ گروه و حزبي ندارم و از هيچ حزبي هم طرفداري نمي‌‌كنم. به همين ملي ـ مذهبي‌ها كه پايه گذارشان نهضت آزادي بود ايرادهايي وارد است كه من نقد هم كرده‌ام. كتابي دارم به نام «معماهاي سياسي دوران انقلاب و بعد از آن» كه جلد اول و دوم آن بعد از صدور مجوز، چاپ مي‌شود. در همين كتاب، نقدي هم به ملي‌ ـ مذهبي‌ها دارم.

 بپردازيم به زندان شما، كه نامه‌اي هم نوشتيد با ذكر دقيق مبلغ بدهي.
بله، من نامه‌اي نوشتم به آقاي جنتي و گفتم مشكل فقط من نيستم. دهها ناشر ديگر در زندان‌اند.

 ده‌ها ناشر؟
بله، در همان سالن معروف به 6 كه من بودم چهار ناشر ديگر هم بودند؛ حتي يك پيرمرد 70 ساله هم بود.

 آنها به دليل مشكلات مالي زنداني بودند؟
بله، همه به دلیل چك‌هاي برگشتي نشر و كتاب بود. جالب اين است كه قضات ما در دستگاه قضايي متأسفانه كتاب را به عنوان كالا قبول ندارند و آن را به مزايده نمي‌‌گذارند. همه ناشراني كه (به تخمين من 18 نفر) زنداني بودند كتاب‌هاي زيادي داشتند كه ارزش آنها شايد به صدها ميليون تومان مي‌رسيد.

 مشکل شما به کجا کشید؟
 حدود دو ماه و نيم زندان بودم. آقاي جنتي دستور دادند 25 ميليون تومان (به اندازه بدهي‌ام به شاكي) كتاب از ما بخرند. شاکی هم با این مبلغ راضی شد. ولي مشكل، تنها من نيستم. با ناشران ديگر چه مي‌كنند؟ من همان روزي كه وارد زندان شدم با روزنامه ايران صحبت كردم.

شرق هم نوشت.
بله، بعد از شرق، ابتكار هم نوشت. با ايران كه صحبت كردم فكر كردم آنهايي كه به رسانه‌ها دسترسي ندارند چه بايد كنند؟ آن پيرمرد 70 ساله‌اي كه مريض هم بود، چه بايد مي‌كرد؟

 شما چهار سال هم از حضور  در نمايشگاه منع شديد.
پنج سال محروم بوديم و سه سال هم پروانه نشرمان معلق بود.

 آن محروميت چه قدر در وضعيت مالي فعلي شما مؤثر بود؟
اصلاً علت ورشكستگي ما همين بود. من كتابي هم درباره‌اش چاپ كرده‌ام با عنوان «نامه‌ها، مقاله‌ها، گلايه‌ها و گفت‌وگوها: آنچه بر نشر كتاب و فرهنگ گذشت».

 آقاي علي بابايي! وقتي به فهرست كتاب‌هاي «امید فردا» نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم شما از صالحي نجف‌آبادي كتاب داريد تا راز و رمز خانه‌داري و تاريخ و شعر در سطوح مختلف مخاطب! به نظر شما براي يك ناشر معتبر اين حد از تنوع در سطح و موضوع، مناسب است؟
نويسنده كتاب مربوط به خانه‌داری، همسر یکی از نویسندگان و استادان تاريخ بودند. من اين يك مورد را گريز زدم ولي ديگر كتاب‌هاي ما يا داستاني هستند يا تاريخي يا در حوزه نوانديشي ديني و آسيب‌شناسي دين. به نظر من يك ناشر عمومی می‌تواند همه كتاب‌هاي عمومي را چاپ كند.

 بله، ولي ناشران معتبر معمولاً سطحي را براي كتاب‌هايشان در نظر مي‌گيرند. مي‌خواهم بگويم شايد بخشي از مشكلات مالي شما به نوع سياستگذاري در انتخاب و انتشار كتاب‌هايتان برگردد.
نه، ما از نظر مالي بسيار ضعيفيم، ناشر معتبر و بسيار فعالي نيستيم. شما ما را با برخی ناشران معتبر دیگر مقايسه نكنيد!

 چرا نبايد مقايسه كنيم؟
چون آنها متمول‌اند. من با خيلي از استادان دانشگاه رايزني كرده‌ام و آنها هم راغب بودند كتاب‌هايشان را براي چاپ به ما بدهند ولي من توانايي پرداخت حق التأليف بالا را ندارم.

يعني اين ناشراني كه نام برديد از ابتداي شروع كار وضع مالي خوبي داشتند؟
اينها در فضايي باز شروع به كار كردند؛ كاغذ به همه مي‌دادند و ... . آنها سرمايه نهفته‌اي داشتند ولي ما اين سرمايه را نداشتيم.

 شما هم اوايل دوره اصلاحات (در سال 78) كه شروع كرديد، فضا خيلي بسته نبود.
بله، ولي تا آمديم بجنبيم، فضا بسته شد!

 از كتاب‌هاي جديدتان بگوييد.
يك كتاب داريم به نام «دختر قفقاز» كه شرح حال دختري است از ارتشي‌هاي حزب دموكرات آذربايجان. ديگري «پيك اجل» است در مورد حمله مغول‌ها به حكومت خوارزمشاهيان و نيز جلد 12 و 13 كتاب «25 سال در ايران چه گذشت». دو جلد كتاب هم داريم مربوط به هشت سال رياست جمهوري احمدي نژاد. اولي كه وقايع سال 84 را روايت مي‌كند، در مرحله کسب مجوز است، دومي به سال 85 مربوط می‌شود و در مرحله صفحه‌آرایی است.

البته دو كتاب ديگر هم داريم؛ يكي «معماهاي سياسي در دوران انقلاب اسلامي و بعد از آن» و ديگري «من و خاطرات زندان اوين».

 اين‌ها در مرحله مجوزند؟
بله.

 در حوزه نوانديشي ديني چطور؟
الان متأسفانه چيزي نداريم چون بعد از فوت آقايان صالحي نجف‌آبادی و صادقی تهراني چيزي براي ارائه نداريم. البته چند نفر مانند آقاي داوود فيرحي و تا اندازه‌اي محسن رهامي هستند.

 ملكيان چطور؟
ملكيان هم دارد همان نواندیشی مبتنی بر سنت را پيش مي‌برد اما ايشان بيشتر به انديشه مي‌پردازد نه مسائل فقهي.

 خاطرم هست چند سال پيش، از شما درباره كتاب «در مهماني حاجی آقا» پرسيده بودند و شما گفته بوديد من فقط ناشرم؛ اگر كتاب مشكلي پيدا كند، من مقصر نيستم. حال بعد از اين اتفاقات و تجارب، هنوز هم به اين ديدگاه معتقديد؟
بله، زماني كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، كتاب را مميزي مي‌كند من نبايد مسئوليتي داشته باشم. يكي از دلايلي كه باعث شد با واگذاري مميزي به ناشران مخالفت كنم، همين بود. وقتي این وزارتخانه خودش مميزي مي‌كند اما نمي‌تواند از ما دفاع كند، چه خواهد شد وقتي كه مميزي به دست خود ناشران باشد! صريحاً بگويم دايره حقوقي ارشاد ضعيف عمل مي‌كند. بعضی دوره‌های پیش بهتر بود. زمانی من براي كتاب «مهماني حاجی آقا» نامه‌اي به رئيس شعبه ششم دادسراي كاركنان دولت دادم. در آن نامه معاون فرهنگي وقت وزارت ارشاد صريحاً نوشته بود وقتي كتابي چاپ مي‌شود، نه ناشر، نه مؤلف، نه مترجم و نه ويراستار هيچ مسئوليتي ندارند و ما تمام مسئوليت را بر عهده مي‌گيريم ولي رئیس شعبه ششم دادسرای کارکنان دولت آن نامه را پاره كرد و گفت: «آقا! من كاري به اين چيزها ندارم آنها هم در حد خودشان بايد مجازات شوند ولي من اول با ناشر طرفم.»

اگربرگرديد به سال‌هاي دهه 60 بازهم سراغ نشر مي‌رويد يا همان معلمي را دنبال مي‌كنيد؟
من اساساً از ناشر بودن پشيمانم.

چرا؟
به چند دليل؛ اول آن كه نمي‌‌دانستم قوانين وزارت ارشاد نهادينه نشده و حتي مصوبه سال 67 شوراي عالي انقلاب فرهنگي و  قانون سال 86 را هم قبول ندارند و اعمال نمي‌‌كنند بلکه خودشان كتابي به عنوان ضوابط نشر را چاپ كرده‌اند كه آن را اعمال مي‌كنند.

دوم اين كه اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران متأسفانه نتوانسته است از نظر مادي و معنوي از حقوق ناشران دفاع كند مخصوصا در دوران اخير.

بله، از ناشري پشيمانم چون كار تجاري با كار فرهنگي نمي‌‌خواند.

 از نويسندگي هم پشيمانيد؟
نه، من اگر آن زمان تأليف‌های خودم را كسي چاپ كرده بود، ناشر نشده بودم و الآن مشكل مالي نداشتم. بسیاری از ناشران و پخشي‌ها در دام چك‌هاي برگشتي افتاده‌اند و روي آورده‌اند به خرد كردن چك‌هايشان. زماني كه مسئول پخش كتاب، چك 10 ماهه مي‌دهد، ناشر با اين چك چه كاري مي‌تواند بكند؟ او الآن نيازدارد، الان بايد كاغذ نقدي بخرد، مجبور است كه چِكش را خرد كند. معلوم است که چوب حراج به اين فرهنگ زده مي‌شود.

ولی آمار و ارقام، اینقدرها هم مأیوس‌کننده نیستند.
اين آمار و ارقامي هم كه از كتاب ارائه مي‌شود، اغلب، مجازي است. همه كتاب‌ها را صدتايي چاپ مي‌كنند و مي‌گويند دوهزار نسخه دارد؛ چون ارشاد اجازه نمي‌دهد كسي بنويسد شمارگان، 100نسخه است. شما اگر با ناشران فعالي مانند ني، مركز و چشمه (كه خودش هم درگير مشكلاتي بود) بپرسيد، واقعيت قضيه را به شما ميگويند. تابستان 93 تابستان سياه بود؛ من اين را براي روزنامه‌هاي شرق و ايران نوشتم ولي به صورت ديگري چاپ كردند. مي‌گفتند ما نمي‌توانيم بنويسيم «تابستان سياه» چون بار حقوقي دارد ولي به نظر من، هم به لحاظ تيراژ و هم فروش و ... واقعاً سياه بود!

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • ۱۸:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۱
    سلام بزرگوار ، مدتهاست به دنبال نشانی از استاد امید علی بابایی قمی هستم که اگر شما با او نسبتی دارید لطفا آدرس یا شماره ای از ایشان در اختیار اینحقیر بگذارید متشکرم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها