فراز و فرود ادبيات ديني در گفت وگوی ایبنا با ابراهيم حسنبيگی
حسنبيگی:می توان از شخصیت پیامبر برداشت آزاد داشت/ برخی باعث شدند ادبيات دينی چشم اندازی نداشته باشد
ابراهيم حسنبيگي معتقد است كه برداشتهاي آزاد از داستانهاي ديني در مواردي كه اتفاقاتي در بستر تاريخي رخ داده و ممكن است تاريخ آنها را فراموش كرده باشد، براي خلق اثر ادبي مانعي ندارد، چون نويسنده داستاني نوشته كه دور از شأن پيامبر(ص) نيست. حسنبيگي گفت: برداشت آزاد، چسباندن مطالب غير واقع به ائمه(ع) و پيامبر اعظم(ص) نيست.
حسنبیگی در سال 1364 وارد دانشگاه شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت. او در سال 1367 بهعنوان کارشناس بخش داستان انتشارات «مدرسه» به دفتر انتشارات کمک آموزشی وزارت آموزش و پرورش منتقل شد.
سفرهای پیدرپی، از کودکی تا به حال، برای این نویسنده نتایج خوبی داشته است؛ به طوری که بسیاری از آثار او را میتوان حاصل سفرها و آشناییاش با مردم نقاط مختلف ایران دانست. او تا به حال در مسابقات و جشنوارههای متعددی شرکت کرده و موفق به کسب جوایزی هم شده است. کتاب «ریشه در اعماق» حسنبیگی به عنوان کتاب برگزیده 20 سال داستاننویسی انقلاب و همینطور کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شده است. رمان «محمد (ص)» او نیز چند سال پيش به انگلیسی و عربي ترجمه شد. با او درباره ادبيات ديني و سيماي پيامبر اعظم(ص) در داستانهاي ديني ايران و جهان گفتو گو كردهايم.
شما براي نوشتن رمان «محمد(ص)» دنبال چه منابعي بوديد؟ چهقدر در اين زمينه تحقيق و پژوهش كرديد؟
پيش از نوشتن اين كتاب ميخواستم بدانم كه مسلمانان در كشورهاي عربي و به ويژه تركيه، مالزي و اندونزي درباره پيامبر چه كار كرده اند. ميخواستم كار متفاوتي انجام دهم. اما در باب این موضوع اطلاعات جامعي وجود نداشت يا من به آن دسترسی نداشتم. ميدانستم كه در كشورهاي اروپايي و امريكايي كاري در اين زمينه صورت نگرفته است. اما از این که در كشورهاي اسلامي هم چه کتابهایی چقدر سر و صدا كرده و چه ترجمههايی از آنها در دست است بی خبر بودم. متاسفانه فقدان مراكز تحقيقي و پژوهشي در كشور موجب شده که اهالي فرهنگ و هنر و حتي مسئولان كشور چشماندازی از ادبيات ديني كشورهاي ديگر نداشته باشند.
پس چگونه كار نوشتن «محمد(ص)» را شروع كرديد؟ با دست خالي؟
من بدون اطلاع از چند و چون ادبياتي كه درباره پيامبر اكرم(ص) نوشته شده، دست به نوشتن اين رمان زدم البته درباره پيامبر اعظم(ص) مطالعات فراواني داشتم.
چه شد كه اين رمان به زبانهاي مختلف از جمله عربي، انگليسي و تازگيها شنيدهايم به روسي ترجمه شده؟
پس از اينكه رمان چاپ شد يكي از دوستانم گفت كه نويسندهاي عراقي به نام ابراهيم بصري در مشهد ساكن است و عربي را خوب ميداند. با او تماس گرفتم و رمان «محمد(ص)» را برایش فرستادم. او در ابتدا تمايلي به خواندن كتابم نداشت و ميگفت در كشورهاي عربي رمانهاي زيادي در اين زمينه چاپ شده و حالا چه لزومي دارد كه اثر دیگری با همین موضوع از كشور ايران به عربي ترجمه شود؟
در پاسخ او گفتم از آنجا كه شما آن رمانهاي ديگر را با دقت خواندهايد؛ براي من جالب است بدانم که از نظر شما رمان «محمد(ص)» در مقایسه با آنها چگونه نوشته شده است. آنگاه اگر شما همچنان ترجمه آن را لازم ندانستید؛ من هم اصراری به این کار نخواهم داشت. به هر حال من مشتاق بودم نظر ایشان را درباره کتابم بدانم. اتفاقاً چندی نگذشت که ايشان با حس و حال جالبي به من زنگ زد و گفت كه رمان شما با آنچه خواندهام و عربها نوشتهاند كاملاً متفاوت است.
دقيقاً چه توضيحي درباره آن رمان در قياس با همتاهاي عربياش به شما گفت؟ از هر دو جهت ميخواهم بدانم. اينكه هم در كشورهاي عربي امروز چه اتفاقاتي ميافتد و هم در ايران.
ایشان گفت نویسنده های عرب عمدتاً به نام رمان، زندگينامه نوشتهاند. او گفت از رمان من به اندازهاي خوشش آمده كه تصمیم دارد ترجمهاش را به زودي آغاز کند و برای بستن قرادادش هم آماده است.
تجربه ديگري هم دارم. زماني در مالزي ساكن بودم و همين بحث را با برخي از ناشران آن كشور داشتم. نويسندگان مالزیایی هم تك و توك كتابهايي درباره پيامبر اسلام(ص) نوشته اند كه آنها هم عمدتاً زندگينامه اند. اما در اندونزي ناشري را پيدا كردم كه يك كتاب تأليفي به زبان خودشان درباره پيامبر داشتند که من چون به آن زبان آشنا نبودم از كم و كيفش مطلع نشدم. به هر حال همين قدر ميدانم كه مالزي و اندونزي در توليد ادبيات و رمان خيلي ضعيفتر و عقبتر از ما و دنیای عرب زبان هستند.
نوشتن داستان با شخصيت پيامبر(ص) تا چه حد دست نويسنده را در داستانپردازي و تخيل باز ميگذارد؟
بدون تخيل كه اصلاً نميتوان داستان نوشت. نويسندگان پيش از اينكه به موضوع ورود داشته باشند به طرح داستانشان فكر ميكنند و آنجا كه صلاح ميدانند تخيل را وارد داستان ميكنند. اين موارد هم كم نيست و زياد است. نمونه عينيترش همین رمان «محمد(ص)» است یا رمان «قديس» يا رماني كه يكي از دوستانم در زمينه عاشورا نوشته است.
ما اصل واقعيت و حوادث و رويدادهایی را كه تاريخ ذكر كرده و كيفيت باطني و دروني ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص) را ملاك قرار ميدهيم و از آنها تخطي نميكنيم. به طور مثال اگر جايي گفته شده كه در اين جنگ حضرت علي(ع) چنين شمشير كشيد و چنان به موفقيت رسيد ما عكس آن را نمينوسيم .
به نظر شما كجاها ورود تخيل مجاز ايست؟
جاهايي تاريخ سكوت كرده و راجع به شخصيتي به ما چيزي نگفته. ما ميتوانيم برداشتهايي متناسب با آنچه ائمه(ع) گفتهاند را داشته باشيم. مثلاً پيامبر اعظم(ص) هميشه پيش سلام بودند. اين يك واقعیت كلي در سيره آن بزرگوار است اما شايد در هيچ داستان و نوشتهاي وجود نداشته باشد كه مثلاً بگوید پيامبر(ص) داشته از جايي رد ميشده و چهار نفر را ديده و به آنها سلام كرده و آنگاه آنها با ایشان سرگرم صحبت شده اند. در چنین مواردی نويسنده با تخيلش ميتواند براي برخي از روحياتي كه پيامبر(ص) داشته صحنه سازي كند و مثلاً گفتوگوهای آنها را با هم بنویسد بی آن که آن گفتوگوها در هیچ کتاب تاریخی آمده باشد.
از همين روي شخصيتهاي خيالي را وارد داستان «محمد(ص)» كردهايد؟
در رمان «محمد (ص)» دقيقاً خواستم همين كار را بكنم. يك يهودي را وارد داستان كردم كه شخصيتي كاملاً خيالي دارد. با اين كار خواستم شخصيتي غیر واقعی را وارد تاريخ كنم و به او در كنار افراد تاريخي مثل پيامبر(ص) و ياران ایشان هويتی مستقل ببخشم. داستان پيامبر(ص) از زبان او هم گفته ميشود. اين شخصيت كاملاً نقش تخيل را در داستان نشان ميدهد. البته همواره اين ملاحظه را داشتم كه از زبان او چيزي نگويم كه خلاف واقع باشد. از سویی او كتاب را به گونهاي روايت ميكند كه خواننده بتواند به راحتي متوجه تخیلی بودنش بشود.
آيا برداشت آزاد از شخصیت پیامبر یا ائمه، متن يك اثر ادبي با موضوع پيامبر اكرم(ص) يا امام حسن مجتبي(ع) را خدشهدار نميكند؟
برداشت آزاد مجاز است و چيزي نيست كه بگوييم كسي حق برداشت آزاد از تاریخ ندارد. اگر اين حرف را بزنيم در واقع براي تخيل نويسنده و ادبيت متن محدوديت ايجاد كردهايم. اما اين هم تعريفي دارد. به این معنا که برداشت آزاد، چسباندن مطالب غير واقع به ائمه(ع) و پيامبر(ص) نيست و ضروری است متناسب با واقعيتهاي تاريخي و ديني ای باشد كه درباره آن شخصيت وجود دارد.
باز ميخواهم مثالي درباره همين رمان «محمد (ص)» بزنم. خوانندهاي كه طلبه جواني در قم بود در جلسه نقد اين كتاب به من اعتراض كرد كه فلان صحنه و فلان فصلها در كتاب شما هيچ جاي تاريخ نيامده و شما از خودتان برداشتهايي كردهايد. در واقع خودتان چيزهايي به زندگي پيامبر(ص) اضافه كردهايد. من آنجا همين توضيحات را دادم و گفتم كه برداشت آزاد معنياش همين است. كار نويسنده خلق اتفاقاتی است که بر جذابیت داستانش بیفزاید؛ مشروط به آن که آنها دور از شأن پيامبر(ص) نباشند.
مثالی دیگر می زنم. در اين داستان شخصيتي به نام «ابوطاهر» حضور دارد که براي راوي داستان نقل ميكند؛ روزي با پيامبر(ص) بوده و اتفاقی افتاده است. ممكن است هيچ جاي تاريخ چنين موضوعي ديده نشود و چنين شخصيتي پيدا نكنيم؛ اما اين برداشتها مجاز است و به سود داستاننويسي است.
نظر شما