چالش های ادبيات ديني در گفت وگوی ایبنا با محمدرضا زائری
زائری:خط قرمزهایی داریم/مساله تخیل از آثار نيكوس كازانتزاكيس تا رمان «دوازدهم»/ اجازه خيالپردازی درباره خود پیامبر(ص) را نداریم
حجت الاسلام دکتر محمدرضا زائري در گفتوگو با ايبنا به ادبيات ديني و گسترش ابعاد و سويههای آن پس از انقلاب اسلامي پرداخت. وي معتقد است كه دخل و تصرف در ادبيات ديني از سوی نويسندگان موضوعي است كه حتي در غرب نيز همواره مورد بحث قرار گرفته است. زائري گفت: نويسندهای که درباره شخصيت پيامبر اعظم(ص) مینویسد نبايد به تخيل روي آورد.
به مناسبت سالروز درگذشت خاتمالانبيا(ص) با او درباره تأثير و نقش ادبيات ديني بر ادبيات انقلاب و چالش های پیش روی ادبیات دینی گفتو گو كردهايم.
گفت وگوی ایبنا را با این نویسنده و فعال فرهنگی می خوانید:
اگر بخواهيم به پيشينه ادبيات مذهبي در ايران اشاره كنيم بايد بگوييم فردوسي هم كه شاعري ملي و حماسهسرا بود در ابتداي شاهنامه اشعار زيبا و فاخري در نعت پيامبر اعظم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) سروده است. ميخواهم بدانم از نگاه و نظر شما انقلاب اسلامي چه تأثيري بر ادبيات ديني ما داشت؟ با اين رويكرد ميخواهم به ادبيات معاصرمان بپردازيد.
طبعاً ادبيات آينه و بازتاب فرهنگ و مسايل اجتماعي و وضع زندگي مردم است. در واقع از متن زندگي مردم و مسايل اجتماعي زندگي است كه ادبيات خودش را نشان ميدهد. به همين جهت در طول تاريخ هميشه دين مهمترين منبع الهام در ادبيات بوده است. در همه نقاط دنيا و در ميان همه قوميتها و نزد همه ملل همواره نقش دين به عنوان يك منبع اساسي الهامبخش غير قابل انكار است.
متون بسيار مشهور ادبي و آثار برجسته و درخشان يا مستقيماً منبع و مصدر ديني دارند يا به طور واضح و آشكار از منابع ديني الهام گرفتهاند و نقش محتواي ديني در آنها پررنگ است.
يعني استثنايي براي آثار درخشان ادبي قائل نيستيد؟ شما محدوده اين مضامين را خيلي فراگير گرفتهايد.
از كارهاي قديم و افسانهها و اساطير بگيريد تا رمانها و آثار جديد و بسياري از كارهاي درخشاني كه امروز داريم به شكل واضح و پررنگ محتواي ديني دارند.
اگر بخواهيد مصداقي حرف بزنيد كدام اثر را در دوران معاصر و كلاسيك نام ميبريد؟
اگر كتاب «كلبه عمو تم» را نگاه كنيد، در خواهيد يافت كه مرد معتقد و متديني كه دايم مشغول خواندن انجيل است مانند كشيشي است كه مدام عبارات كتاب مقدس را به خواننده يادآوري ميكند. تأثير و نقش ادبيات ديني را هميشه در ادبيات ديدهايد. از «كلبه عمو تم» گرفته تا آثاري مانند شاهنامه و مثنوي معنوي در ادبيات كلاسيكمان كه بعضي تعبيري دینی هم دارند تا جایی که گاهي از مثنوي به عنوان تفسير قرآن ياد ميكنند.
بعد از انقلاب ادبيات ديني ما چه خط سيري را طي كرد؟
انقلاب اسلامي هويت و نقش جديدي براي ادبيات ديني تعيين كرد. قبل از انقلاب نيز آثار ارزشمندي در ادبيات ديني داشتيم و آثار درخشاني توليد شد كه به طور مستقل قابل مطالعهاند. حتي به طور مثال در حوزه ادبيات كودك و نوجوان آثار ديني قابل ملاحظهاي به چاپ رسيد كه در جاي خود بايد آنها را به شكلي همهسويه و دقيق مورد بررسي سنجيده قرار داد. اما عمدتاً در اين آثار مضامين ديني شخصي و دور از مسايل اجتماعي مردم را ميبينيم.
اگر بخواهيد دقيقتر بگوييد، محتوا و مضمون اين آثار در قياس با بعد از انقلاب چگونه بود؟
محتوا و مضمون اين آثار رويكردي انقلابي دارند و در سالهاي پاياني رژيم طاغوت به شكل استثنايي منتشر شد. معمولاً محتواي ديني اين آثار درباره زندگي خاندان پيامبر(ص) و بعضي موضوعات معرفتي و معارف ديني بود. اما پس از انقلاب اسلامي اين آثار رنگ و بويي سياسي اجتماعي پيدا كرد. يعني ما با ديني مواجه هستيم كه قرار است در زندگي مردم حضور داشته باشد، جامعه را اداره كند. به مسايل سياسي بپردازد و راجع به مسايل اجتماعي هم نظر بدهد. همچنین در ساختن دنياي مردم نقش داشته باشد و آخرتي رابسازد كه از مسير دنيا ميگذرد نه مسيري كه كاملاً انتزاعي و شخصي است و ربطي به واقعيتهاي زندگی ندارد.
انقلاب اسلامي نقطه عطفي است و ما پس از انقلاب با مبحث جديد روبهرو ميشويم. در اين باره با جزييات بيشتر صحبت كنيد.
دين پس از انقلاب به درستي رنگ و بوي سياسي و اجتماعي به خود ميگيرد تا حدي كه حتي از حد و مرزهاي جغرافيايي كشورمان هم فراتر ميرود. به بسياري از آثار درخشاني كه بعد از انقلاب ترجمه و در آن سوي مرزها خوانده شد، نگاه كنيد. مخاطبانی آنها را خواندهاند كه محدود به مرزها و زبان ما نيستند. اين وجه تمايزي است كه با آثار قبل از انقلاب وجود دارد و به گمانم قابل مطالعه و پژوهش است.
اگر بخواهيم ادبيات دينيمان را با كشورهاي عربي مقايسه كنيم، آنها چهقدر شعر درباره پيامبر(ص) دارند؟ ما روي هر ديوان شعر فارسي كه دست بگذاريم پر از حمديه و نعت پيامبر اسلام(ص) و حضرت اميرالمؤمنين(ع) است. اشعار شاعران عرب چهقدر به شخصيت پيامبر(ص) پرداختهاند؟
در شعر عرب اشارات فراوانی به شخصیت پیامبر (ص) وجود دارد. ما در بين شاعران مسلمان نعتها و حمديههاي فراوانی داريم كه برخيشان مثل شعر معروف احمد شوقي بسيار نیز مشهور است. تا جایی که می توان گفت این فراوانی معرف نوعي ادبيات نيز شده است. در ادبيات كلاسيك آثاری مثل «قصيده بُرده» شهرت فراواني دارد و در ادبيات معاصر نیز به آثار درخشاني در این زمینه برمی خوریم که برخی شان ترجمه و چاپ هم شده اند.
همچنین در بين شاعران اهل سنت در كشورهاي عربي و در منطقه خاورميانه آثار بسيار درخشاني در مدح و ستايش پيامبر اكرم (ص) سروده شده است. اين شاعران در يكصد سال اخير تلاش فراواني کردند تا در يك محور به سمت اتحاد و وحدت و يكپارچگي در خاورميانه و شرق و كشورهاي عربي و حتي فراتر از آن گام بردارند. اين حرکت از چند دهه قبل در كشورهاي عربي به وجود آمد؛ چنان که ما تقريباً همزمان با وقوع نهضت مشروطه در ایران مواجه با جنبش ادبي و فرهنگي جهان عرب به سردمداري چهرههايي مثل جرجي زيدان، جبران خليل جبران و امثال آنها بوده ایم.
شاعران مسيحي هم در اين مسير گامهاي مؤثر برداشتهاند؟
بله. بسياري از چهرههاي مسيحي که با توجه به تعلقات فرهنگي خودشان با اروپا و كشورهاي غربي بيشتر رابطه داشتهاند، تلاش كردهاند تا از اين محور وحدت، نهايت بهره را ببرند. آنها براي اين خيزش و حركت تحول آفرين و ادبي در جهان عرب از شخصيت عظيم الشأن پيامبر اكرم(ص) بهرهها بردهاند. شما در كارهاي جرجي زيدان اين موضوع را ميبينيد و در كارهاي جبران خليل جبران نيز اين مضامين را ميخوانيد. در سطر به سطر آثار جبران خليل جبران نيز اين محتوا وجود دارد. كمتر كسي مطلع است كه جبران در نقاشيهايش نيز تمثال و چهره حضرت اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر(ص) را در كنار حضرت مسيح(ع) ترسيم كرده است.
بسياري از نويسندگان مسيحي سهگانههايي دارند؛ مانند نصري سلهب كه «في خطي مسيح»، «في خطي محمد» و «في خطي علي» را نوشت. شاعران مسيحي كتابهايي دارند كه حضرت مسيح(ع) و حضرت محمد(ص) و حضرت اميرالمؤمنين(ع) را مورد ستايش قرار دادهاند. اين موضوع به وضوح و با كثرت مشاهده ميشود و طبعاً وجود مقدس پيامبر اكرم(ص) به دليل نورانيت و قداست و ارزشي كه جامعه اسلامي داشته بيشتر مورد توجه شاعران و نويسندگان بوده است.
برداشت آزاد از شعرها و داستانهاي ديني، مضامين ديني را خدشهدار نميكند؟
ابن چالش از قديم وجود داشته است. در حوزه تئوري و نظري بحث هرمنوتيك و خوانش نقد و تفسير و تأويل متون بر همين اساس مطرح ميشود و در حوزه ادبي هم همواره اين پرسش مطرح بوده كه ميزان اجازه و اختيار ما براي پرداختن به اين حوزهها چهقدر است. يادم است كه اوايل دهه 70 نشستي را در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار كرديم كه نخستين نشست نويسندگان و پديدآورندگان آثار ديني در حوزه كودك و نوجوان بود.
آنجا پرسش محوري و چالش اصلي كه در جلسهاي مورد بحث قرار گرفت اين بود كه نويسنده تا چه اندازه مجاز است كه به خيال خودش پر و بال دهد و تصورات، ذهنيت و خيال خودش را در داستان دخيل كند. در عرصه درام و نثر داستاني اگر ما خيالپردازي و تخيل نويسنده را عنصر اصلي بدانيم بدون اين عنصر اثري ادبي آفريده نميشود. اما از سوی دیگر در موضوعات ديني و مقدس، خط قرمزهايي داريم. هر نويسنده ای نميتواند از خودش چيزي به این موضوعات اضافه و از آن كم كند و بنويسد.
در عرصه شعر كه عنصر تخيل هم خيلي بيشتر است، تكيلف شاعران متعهد در اين بين چيست؟
اين بحث از قديم مطرح بوده است. دستكم شعرهايي كه به زبان حال نوشته ميشوند، ميتواند نمونهاي از آن باشد. در واقع وقتي شاعر با زبان حال مينويسد متن مشخصي را عيناً روايت نميكند بلكه تصور و تخيل خودش را نيز در موضوع وارد ميكند. طبعاً در اين حد هيچ منعي وجود ندارد. مشكل هنگامي به وجود ميآيد كه اين تخيل و خيالپردازي به حوزههاي مفهومي كشيده شده و موجب بروز برخي چالشها ميشود.
در سالهاي اخير بسياري از كتابها مورد بحث قرار گرفتهاند؛ نه تنها در فضاي اسلامي ما بلكه در فضاي غربي هم. در فضاي مسيحي و كليسايي، آثار نيكوس كازانتزاكيس و امثال داوينچي هميشه بحث برانگيز بوده. در كشور خودمان هم ميتوان به رمان «دوازدهم» علي مؤذني اشاره كرد كه در همین اواخر بحثهايي را به وجود آورد.
متأسفانه به دلايلي كه توجيه شدني نيست نويسندگان و پژوهشگران علمي و ادبي ما به طور جدي به اين موضوع نپرداختهاند. حال آن که اين موضوع به پژوهش علمي و آكادميك جدي نياز دارد و در فضاي فرهنگي بايد باب نقد و گفتوگو درباره آن فراهم شود. آنچه به عنوان خلاصه ميتوانم بگويم اين است كه اگر نويسنده تنها در حواشي به تخيل و تصويرسازي بپردازد و مستقيماً به محورهای اساسي و اصلي موضوعات ديني وارد نشود، مشكلي به وجود نخواهد آمد.
مثلاً بدیهی است وقتي درباره زندگي پيامبر(ص) مينويسیم يا اثري سينمايي ميسازيم باید درباره پوشش مردم آن زمان و آداب و رسوم و روابطشان یا موضوعاتی مثل معماري آن برهه از تاریخ مطالعه کافی داشته باشم. طبعاً اگر در اين حوزههاخيالپردازي كنيم و بر اساس روابط حاشيهاي و پيرامون پيامبر اكرم(ص) رمان زيبايي بنويسم حساسیتي وجود نخواهد داشت اما اجازه خيالپردازي درباره خود پيامبر(ص) را نداریم.
در واقع نميتوان در مباني تخيل كرد. تعبيري داريم كه ميگويند غلو در شعر ديني و به ويژه مثلاً شعر عاشورايي حرام است.
بله، حساسيت اين موضوع در چنين جاهايي مطرح ميشود. شايد حساسيتش اين باشد كه ابتدا بر مطالعه علمي و ديني نويسندگان تأكيد كنيم. در طول تاريخ هم نام كساني مانده است که با تأمل و دقت بسيار و تحقيق و پژوهش کافی متنی در این حوزه نوشته اند. متاسفانه امروز نوعي ساده انگاري و ساده طلبي در كل حوزههاي ادبيات ديني ديده ميشود.
دليل اين موضوع از نظر شما چيست؟
دلیلش به گمانم نتیجه جهاني شدن در همه حوزهها است که طبعاً نويسندگان ما هم از آن دور نيستند. به طور طبيعي اگر نويسندهاي بخواهد بدون مطالعه و وقت گذاشتن در مورد منابع تاريخي و موضوعات مختلف مطلب بنويسد معلوم نيست كه مطلبش چقدر غني خواهد بود اما اگر قرار باشد نويسندهاي مثلاً براي نوشتن داستان كوتاه يا رمانی سالها وقت صرف مطالعه و پژوهش كند يا به منطقهاي سفر كند كه ميخواهد راجع به آن بنويسد؛ با این وصف طبعاً كار بهتري ارايه خواهد كرد.
در حوزه مطالعات ديني هم بايد بيشتر در باره نويسندگان تأمل کرد و با نقد جدي آثار محققان و پژوهشگران حوزه دين و هم منتقدان و پژوهشگران حوزه ادبيات میان آنها رابطه ای مستمر و پويا ايجاد كرد. نويسندگان بايد فرصت داشته باشند تا با يكديگر تبادل نظر كنند. جلوگيري از ورود نويسندگان به اين حوزهها مشكلي را حل نخواهد كرد و شما فقط صورت مساله را پاك كردهايد و نتيجهاش اين ميشود كه آثار درخشان در حوزه دين توليد نميشود. به گمانم بايد نويسندگان را ترغيب و تشويق كرد تا در اين حوزهها آثاري درخشان بنويسند و منتشر كنند. شرط كمك و مساعدت به آنها هم اين است كه نقاط ضعف و قوت كارشان را ببينيم و آنها را به ایشان گوشزد كنيم تا به مرور اين حوزه از نظر فكري و نظري پر بار و فربه شود.
نظر شما