در نیم قرن اخیر کوشش برای تصحیح انتقادی این شاهکار بیهمتای ادبیات عرفانی ایران، هر روز بیش و بیشتر شده است. اما در میان این همه چاپها، متداولترین چاپی که سیمای «طبع انتقادی» دارد، همان چاپیست که مرحوم صادق گوهرین فراهم آورده است.
هر چند که بیشتر اهالی تدریس و تحقیق اعتراف دارند که کمتر بخشی از بخشهای آن کتاب از غلطهای فاحش و شگفت خالی مانده است و چاپهای کم غلط تر از آن وجود دارد. اما در این باره دکتر شفیعی کدکنی در گزارش کار خود نظر دیگری دارند و نکتهی قابل توجهی را یادآور میشوند، و آن اینست که در قرائت یک متن ادبی کلاسیک، ما با دو نوع انحراف نسبت به گفتهی مؤلف ممکنست روبهرو شویم. یکی انحراف از اصل سخن و اندیشه و سبک شخصی او، و یکی انحراف از قواعد ادبی و زبانی عصر ما.
در پی همین نکته، شفیعی بر این باورست که، چاپهایی که نسبت به چاپ گوهرین کم غلط تر به نظر میرسند، آنهایی هستند که کاتبان یا مصححان آنها، کوشیدهاند به میل و سلیقهی خود «اصالت» سخن عطار را قربانی ِ «فهم و تشخیص» خود کنند. بیآنکه اندیشیده باشند که آیا این «بیت بیغلط» ارتباطی هم با سخن عطار و جهان اندیشه و سبک او دارد یا نه؟ به گفتهی هماو، آنچه در این چاپهای بهظاهر بیغلط یکسره غایبست، همانا، مسألهی اصالت اندیشه و رعایت ِ تاریخ زبان و سبک ِ شخصی ِ مؤلف و بوطیقای اوست.
ویژگیای که در تصحیح حاضر دیده میشود، اینست که مصحح سعی کرده – علاوه بر بهرهوری از بسیاری نسخههای کهن و شناخته شدهی جهان - میان «صحت» و «اصالت»، اعتدالی برقرار کند و صورت درست ِ گفتار عطار را از میان انبوه ضبطهای مختلف، با روش علمی و اصول ِ سبکشناسی و نقد متون، آشکار کند. مصحح در تحقیق خود از دیگر آثار عطار، همچون تذکرهالاولیاء، الهینامه، مصیبتنامه، اسرارنامه، مختارنامه و دیوان عطار بیشترین بهره را برده است و همچنین در مقدمه و تعلیقات کتاب، بر آن بوده است که خواننده را در جریان تمام مشکلات و اشارات و نکات مورد ِ نظر ِ عطار قرار دهد و در راه نوشتن این شرح و تفسیرها سعیاش بر آن بوده است که تمام ارجاعات به منابع کهن و آثاری باشد که عطار از آنها خبر داشته و یا آنها را خوانده بوده است. لازم به ذکرست که دکتر شفیعی صورت تکمیل شدهی مقدمهی کتاب «زبور پارسی» را به این کتاب افزوده است، که خود کمکیست برای بهتر شناختن عطار، و اندیشهها و زندگانیاش.
نظرات