جراحی کردن خصلتهای گناه آلود نوع بشر در آثار اینگمار برگمن به شیوههای گوناگون روایی انجام شده است. احساس گناه و شرم از انجام آن، شخصیتهای زن فیلمهای او را همیشه با چالشهای گوناگونی مواجه کرده است. «لئو اولمان» بازیگر نروژی فیلمهای برگمان در مهمترین آثار وی حضور داشته است. «پرسونا» با هنرنمایی اولمان در نقش الیزابت واگلر از مهمترین فیلمهای وی در همکاری با برگمان تلقی میشود.
زن هنرپیشه ای که سه ماه لب از سخن گفتن بسته و بی تفاوت به اطرافیانش در بستر روزگار میگذراند، نیاز به مراقبت پیدا میکند. آزمایشهای پزشکی بر سلامت جسم و روح او صحه گذاشتهاند. خواهر آلما که برای مراقبت از خانم والگر (لئو اولمان) استخدام شده در سکانس اول فیلم با مشکل بیمارش این گونه آشنا میشود: «فقط بگذار مختصر درباره وضعیت خانم والگر و این که چرا تو را برای مراقبت از او استخدام کردهاند برایت توضیح بدهم. خیلی ساده خانم والگر بازیگر است و داشت در آخرین اجرای نمایش الکترا ایفای نقش میکرد. در پرده دوم او از سخن گفتن باز ایستاد و با حالتی شبیه شگفت زدگی به دور و برش نگاه کرد. به اشارههای بازیگر دیگر ترتیب اثر نداد و دقیقه ای آرام بر جای ماند. بعد، گویی که اتفاقی نیفتاده باشد، به بازیش ادامه داد. بعد از اجرا به دیگران گفت که متأسف است و سکوتش را به سادگی با گفتن این که – بدجوری خندهام گرفته بود – توضیح داد.»
سکوت چشمها ...
از زاویه نگاه آلما درباره نخستین برخوردش با خانم والگر در پاسخ به دکتر درباره وضعیت بیمار در صفحه 12 کتاب میخوانیم: «نمیدانم دکتر. سخت است. تمام مدت به چشمهایش نگاه میکردم. آدم اول فکر میکند صورتش چقدر نرم است، تقریباً کودکانه است، اما بعد، وقتی آدم به چشمهایش نگاه میکند وضع فرق میکند. نمیدانم چطور بگویم. او خیلی جدی به آدم نگاه میکند، به یک طرز خاصی. یک لحظه به تردید افتادم که نکند دلش نمیخواهد من با او حرف بزنم. البته اصلاً بی حوصله به نظر نمیآمد.»
نخستین جرقههای جدی اعتماد بین بیمار و پرستار با خوانش نامه باز نشده ای به غلتک می افتد. آلما که با تعبیر و تفسیر حرکات صورت خانم والگر روزنههای ارتباط را یاد گرفته، نامه شوهر والگر را برای وی میخواند: «اگر نمیخواهی نامهام را بخوانی، نخوان. در هر حال نمیتوانم از تماس با تو خودداری کنم، زیرا پیوسته دستخوش این اضطراب و دست به گریبان این پرسشم که آیا من به طریقی به تو صدمه زدهام؟ آیا من ندانسته احساسات تو را جریحهدار کردهام؟ آیا سوء تفاهم وحشتناکی بین ما وجود داشته است؟ هزار پرسش از خود میکنم و پاسخی نمیگیرم. تا آنجا که من می دانم، ما این اواخر خوشبخت بودیم. تو به من گفتی که ما باید یکدیگر را به صورت بچههایی ببینیم پر از حسن نیت و خوش قلب که تحت نفوذ نیروهایی هستیم که در حیطه اختیار ما نیستند.»
در پایان تابستان، خانم والگر و خواهر آلما به خانه تابستانی دکتر کوچ میکنند. بیمار همچنان بر روزه سکوت خود استوار است. حالا در موقعیت تازه این پرستار است که اسرار میگشاید از حفرههای عاطفی خود رمز گشایی میکند. آلما میگوید: «خیلیها گفتهاند که من شنونده خوبی هستم. خنده دار است، مگر نه؟ منظورم این است که هیچکس تا به حال به خود زحمت نداده تا حرفهای مرا گوش کند. منظورم آن طوری است که تو گوش میدهی ... همیشه دلم خواهر میخواست، اما به جایش یک عالم برادر دارم. هفت تا. خنده دار است، مگر نه؟ من ته تغاری هستم. از وقتی که یادم میآید پسرانی به سنهای مختلف دور و برم بودهاند. اما کیف داشت. من پسرها را دوست دارم. البته تو همه این جور چیزها را از روی تجربیات خودت می دانی. تو بازیگری و خیلی تجربه داری.»
غریق نجاتی که غرق شد
پرستاری که برای نجات بیمارش به آب و آتش میزد تا به لایههای غیرقابل نفوذ زن زبان بسته نفوذ کند در نقطه عطف دوم فیلم از طریق نامه پی میبرد که بدجوری در دام خانم والگر گرفتار شده و اوست که باید برای نجات خود از غرق شدن کوشش کند. آلما در نامه ای که خانم والگر برای شوهرش نوشته میخواند: «مطالعه حالات او به شدت سرگرم کننده است. نسبتاً فهیم است، نظرات بسیاری درباره اخلاقیات و زندگی دارد، حتی کمی هم متعصب است. من تشویقش میکنم که حرف بزند، این کار جنبه آموزشی دارد. گاهی به خاطر گناهان گذشتهاش گریه میکند. از این شکایت دارد که عقایدش در مورد زندگی با اعمالش جور در نمیآید. در هر حال، او به من اعتماد دارد و گرفتاریهای کوچک و بزرگش را برایم تعریف میکند. همان طور که میبینی، هر آنچه را که میتوانم میقاپم و تا موقعی که او متوجه این امر نشود، اهمیتی ندارد.»
زور آزمایی دو زن در فیلم «پرسونا» فرجامش به هر روی برای هر دو خوش است. وقتی نقابها کنار میرود و آدمها پوست میاندازند گویی دوباره متولد شدهاند. پایان فیلم با خاموش شدن پروژکتور، مزه گس بازی خیال و واقعیت جادوی سینما را در ذهن رسوب میدهد.
همچون در یک آینه
لئو اولمان سال 1965 زمانی که 27 سال داشت در یکی از دشوارترین نقشهای دوران زندگیش جلوی دوربین اینگمار برگمان کبیر ظاهر شد. الیزابت والگر نقشی بشدت دشوار بود که اولمان با اتکا به میمک های چهره روحیات یک شخصیت دو گانه را بروز داد. اولمان 16 دسامبر 1938 در توکیو چشم به دنیا گشود، پدر نروژی وی مهندس هواپیما بود که در آن زمان در توکیو کار میکرد. اولمان پس از جنگ جهانی دوم با خانوادهاش به نروژ بازگشت. طی بیش از 5 دهه فعالیت در سینما جوایز مختلفی را از جشنوارههای بینالمللی به خانه برده است. لئو اولمان اکنون در بوستون سکونت دارد.
نشر مینا کتاب «پرسونا» را در شمارگان سه هزا ر و 300 نسخه در بهار 1372 منتشر کرد. بهروز تورانی برگردان این فیلم نامه شاخص برگمان را به فارسی انجام داده است. طراحی جلد کتاب را داریوش نخعی عهده دار بوده و بر پشت جلد کتاب مبلغ هزار ریال ارزش مادی آن را خاطر نشان میکرد.
نظر شما