رئیس دانشکده خبر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در یادداشتی که برای ایبنا نوشته اشاره می کند شمارگان اندک کتاب در کشور یکی از عوامل مؤثر در کاهش انگیزه مؤلفان پژوهشگر در تولید کتاب است.
ایران در بخش نشر کنابهای حوزه تکنولوژیهای نوین مانند IT موفق عمل کرده، این در حالی است که محققان حوزه علوم انسانی چندان به مکتوب کردن نتایح تحقیقات خود تمایل ندارند، اما انتظار میرود با سابقه درخشان در شاخههای علوم انسانی این تمایل بیشتر باشد. اما باید توجه داشت با توجه به ظرفیت بالای علمی پژوهشگران ترجمه آثار آنها امکانپذیر است.
هر خریدار کتابی اهل مطالعه نیست
بهعنوان نمونه کتابهای نقد در انواع سبکهای ادبی کهن و فلسفه بسیار ناچیز است و متعادل باسابقه ایران نیست، بنابراین نبود تخصص در حوزه نشر یکی از معضلات نشر است، اما مقوله ارجحتر، تشریح یکی از معماهایی است که در حوزه نشر ایران با هیچ روشی نمیتوان به آن پاسخ داد و آن شناسایی میزان مخاطبان کتاب است؛ یعنی ایرانیان چند ساعت مطالعه میکنند؟ گاهی نسبت به شمارگان کتاب این آمار اعلام میشود، اما هر خریدار کتابی که اهل مطالعه نیست؛ خیلیها کتاب میخرند که وانمود کنند، اهل کتاب هستند.
متأسفانه شاخصی برای بررسی میزان سنجش آمار مخاطبان محصولات فرهنگی مانند کتاب وجود ندارد. میزان شمارگان کتاب در برخی کشورها به 50 هزار نسخه میرسد. بنابراین شمارگان پایین زمینهای برای کاهش انگیزه پژوهشگران به تولید و انتشار کتاب است. باید توجه داشت فرهنگ شفاهی ایرانیان خیلی قویتر از فرهنگ مکتوب است.
غلبه فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب در ایران
براساس نظریه کهکشان دوم مارشال مکلوهان، یعنی کهکشان چاپ، اقامت ایرانیان در این کهکشان کوتاه است، بنابراین غلبه فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب بعد از شمارگان پایین کتاب، دومین دلیل مخاطب اندک کتاب است.
دلیل سوم، فقدان فرهنگ گفتوگو در بین مردم است. وجود این فرهنگ نشان از حضور فرهنگ علمی در جامعه است که سر منشاء آن کتاب است.
شمارگان بالای کتابهای کنکور/ مشکلات اقتصاد نشر
یکی دیگر از مشکلات حوز نشر ما که شاید در دنیا بینظیر باشد، انتشار کتابهای کنکور با شمارگان بالاست. تحلیل محتوا از وضعیت تبلیغ کتابهای کنکور و کتابهای عمومی در خیابان انقلاب، نتیجه واضحی بهدنبال خواهد داشت؛ این وضعیت یک فاجعه است.
مشکلات اقتصاد نشر یکی دیگر از دلایل تمایل اندک پژوهشگران به انتشار نتایج تحقیقاتشان در قالب کتاب است. علاوه براین وجود نیروهای فشار و نوسانات بهای کاغذ در این موضوع مؤثر است.
بنده کتابی در دست چاپ دارم، ناشر به دلیل مشکلات مالی میگوید چند صفحه از کتاب را برای انتشار حذف کن که به اجبار اینکار صورت گرفت؛ بهعبارتی دیگر به تبع افزایش محتوای کتاب، صفحات کتاب افزایش مییابد و موجب افزایش قیمت نهایی کتاب خواهد شد. امری که زمینه حذف مشتری را فراهم میکند. چنین جریانی در کدام جامعه وجود دارد.
مؤلفان کمترین سود را از انتشار کتاب میبرند
تولیدکنندان واقعی کتاب یعنی مؤلفان در کشور کمترین سود را از انتشار کتاب میبرند و بیشترین سود عاید فعالان بخش خدمات نشر اعم از ناشر و توزیعکننده میشود؛ جریانی که عجیب است. البته اگر یک مؤلف ذاتا یک کتاب را تصنیف نکرده باشد چندان متضرر نخواهد شد، اما مصنفان در چنین وضعیتی بهطور کامل متحمل زیان خواهند شد. بهنظر میرسد در نشر کتابهای تألیفی تنها افرادی که سود میبردند، حروفچینان هستند.
برای رفع این مشکلات یک راهحل واحد نمیتوان ارائه کرد و بهنظر میرسد بعضی از معضلات و مفاهیم باید حل شود تا انتشار نتایج تحقیقات در قالب کتاب به عنوان مطلوب قلمداد شود. اگر به این پرسش پاسخ داده شود که چرا بین دانشگاه تولید علم صنعت و کشاورزی جامعه وجود ندارد، مشکل نشر پژوهشها برطرف خواهد شد. بالای 98 درصد از پایاننامههای دانشگاهی در قفسهها باقی میمانند. انجام یک تحقیق دانشگاهی در وضعیتی ایدهال باید براساس نیاز واقعی جامعه تدوین شود.
نظر شما