دکتر رسول جعفریان در مقاله مفصلی به تبیین تاریخی وقایع اربعین و همچنین اهمیت اربعین در متون کهن حدیثی و تاریخی پرداخته است.
اعتبار اربعين امام حسين (ع) از قديم الايام ميان شيعيان و در تقويم تاريخي وفاداران به امام حسين (ع) شناخته شده بوده است. كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسي كه حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسي از روايات فراوان در باره تقويم مورد نظر شيعه در باره ايام سوگ و شادي و دعا و روزه وعبادت است، ذيل ماه «صفر» مينويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)،روز كشته شدن زيد بن علي بن الحسين است.
روز سوم اين ماه از سال 64روزي است كه مسلم بن عقبه پرده كعبه را آتش زد و به ديوارهاي آن سنگپرتاب نمود در حالي كه به نمايندگي از يزيد با عبدالله بن زبير در نبرد بود.
روز 20 صفر ـ يعني اربعين ـ زماني است كه حرم امام حسين (ع) يعني كارواناسرا، از شام به مدينه مراجعت كردند. و روزي است كه جابر بن عبدالله بنحرام انصاري، صحابي رسول خدا (ص)، از مدينه به كربلا رسيد تا به زيارت قبر امام حسين (ع) بشتابد و او نخستين كسي است از مردمان كه قبر آنحضرت را زيارت كرد.
در اين روز زيارت امام حسين (ع) مستحب است واين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است كه از امام عسكري (ع) روايت شده كه فرمود: علامات مؤمن پنج تاست: خواندن 51 ركعت نماز در شبانهروز ـ نمازهاي واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست كردن انگشتري دردست راست، برآمدن پيشاني از سجده، و بلند خواندن بسم الله الرحمنالرحيم در نماز.
شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق عليه السلام آورده است: السلام علي ولي الله و حبيبه، السلام علي خليل الله ونجيبه، السلام علي صفي الله و ابن صفيه...
اين مطلبي است كه شيخ طوسي، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرنپنجم در باره اربعين آورده است. طبعا بر اساس اعتباري كه اين روز ميان شيعيان داشته است، از همان آغاز كه تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن، زيارت اربعين ميخواندهاند و اگر ميتوانستهاند مانند جابر بر مزار امام حسين (ع) گرد آمده و آن امام را زيارت ميكردند. اين سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.
در اينجا و در ارتباط با اربعين چند نكته را بايد توضيح داد.
عدد چهل
نخستين مسألهاي كه در ارتباط با «اربعين» جلب توجه ميكند، تعبير اربعين در متون ديني است. ابتدا بايد نكتهاي را به عنوان مقدمه يادآور شويم:
اصولا بايد توجه داشت كه در نگرش صحيح ديني، اعداد نقش خاصي به لحاظ عدد بودن، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت كه كسي نميتواند به صرف اين كه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده ياچهل يا هفتاد به كار رفته، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري، از آن روست كه برخي از فرقههاي مذهبي، بويژه آنها كه تمايلات «باطنيگري» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب ميكردهاند، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشههاي انحرافي و باطني و اسماعيلي، مروج چنين انديشهاي در باره اعداد يا نوع حروف بوده وهستند.
در واقع، بسياري از اعدادي كه در نقلهاي ديني آمده، ميتواند بر اساس يك محاسبه الهي باشد، اما اين كه اين عدد در موارد ديگري هم كاربرد دارد و بدون يك مستند ديني ميتوان از آن در ساير موارد استفاده كرد، قابل قبول نيست. بهعنوان نمونه، در دهها مورد در كتابهاي دعا، عدد صد بكار رفته كه فلان ذكر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نميشود. همينطور ساير عددها. البته ناخواسته براي مردم عادي، برخي از اين اعداد طي روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفادههايي هم از آنها ميشود.
تنها چيزي كه در باره برخي از اين اعداد ميشود گفت آن است كه آن اعداد معین نشانه كثرتاست. به عنوان مثال، در باره هفت چنين اظهار نظري شده است. بيش از اينهرچه گفته شود، نميتوان به عنوان يك استدلال به آن نظر كرد.
مرحوم اربلي، از علماي بزرگ اماميه، در كتاب كشف الغمه في معرفة الائمة در برابر كساني كه به تقدس عدد دوازده و بروج دوازدهگانه براي اثبات امامت ائمه اطهار(ع) استناد كردهاند، اظهار ميدارد، اين مسأله نميتواند چيزي را ثابت كند؛ چرا كه اگر چنين باشد، اسماعيليان يا هفت اماميها، ميتوانند دهها شاهدـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند كه عدد هفت مقدس است، كما اين كه اين كار راكردهاند.
عدد «اربعين» در متون ديني
يكي از تعبيرهاي رايج عددي، تعبير اربعين است كه در بسياري از موارد به كار رفته است. يك نمونه آن كه سنّ رسول خدا(ص) در زمان مبعوث شدن، چهل بوده است. گفته شده كه عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فكري است. گفتني است كه برخي از انبياء در سنين كودكي به نبوّت رسيدهاند.از ابن عباس (گويا به نقل از پيامبر (ص)) نقل شده كه اگر كسي چهل ساله شد و خيرش بر شرش غلبه نكرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلي آمده است كه، مردمان طالب دنيايند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پي آخرتخواهند رفت. (مجموعه ورام، ص 35)
در قرآن آمده است «ميقات» موسي با پروردگارش در طي چهل روز حاصلشده است. در نقل است كه، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي كوه صفا درحال سجده بود. (مستدرك وسائل ج 9، ص 329) در باره بني اسرائيل هم آمده كه براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه ميكردند. (مستدرك ج 5،ص 239) در نقلي آمده است كه اگر كسي چهل روز خالص براي خدا باشد، خداوند او را در دنيا زاهد كرده و راه و چاه زندگي را به او ميآموزد و حكمت را در قلب و زبانش جاري ميكند. بدين مضمون روايات فراواني وجود دارد. چله نشيني صوفيان هم درست يا غلط، از همين بابت بوده است. علامه مجلسي در کتاب بحار الانوار در اين باره كه برگرفتن چهل نشيني از حديث مزبور نادرست است، به تفصيل سخن گفته است.
اعتبار حفظ چهل حديث كه در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين نقلها آمده است كه اگر كسي ازامّت من، چهل حديث حفظ كند كه در امر دينش از آنها بهره برد، خداوند درروز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد كرد. در نقل ديگري آمده است كه اميرمؤمنان (ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت ميكردند، در برابردشمنانم ميايستادم. (الاحتجاج، ص 84).
مرحوم كفعمي نوشته است: زمين از يك قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچگاه خالينميشود. (بحار ج 53، ص 200)
در باره نطفه هم تصور براين بوده كه بعد از چهل روز عَلَقه ميشود. همين عدد در تحولات بعدي علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهاي كهن بكار رفته است، گويي كه عدد چهل مبدأ يك تحول دانسته شدهاست.
در روايت است كه كسي كه شرابخواري كند، نمازش تا چهل روز قبولنميشود. و نيز در روايت است كه كسي كه چهل روز گوشت نخورد، خلقشتند ميشود. نيز در روايت است كه كسي كه چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نوراني ميكند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: كسي كه لقمه حرامي بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نميشود. (مستدرك وسائل، ج 5، ص 217).
اينها نمونهاي از نقلهايي بود كه عدد اربعين در آنها به كار رفته است.
اربعين امام حسين (ع)
بايد ديد در كهنترين متون مذهبي ما، از «اربعين» چگونه ياد شده است. به عبارت ديگر دليل برزگداشت اربعين چيست؟ چنان كه در آغاز گذشت، مهمترين نكته درباره اربعين، روايت امام عسكري (ع) است. حضرت در روايتي كه در منابع مختلف از ايشان نقل شده فرمودهاند: نشانههاي مؤمن پنج چيز است: 1 ـخواندن پنجاه و يك ركعت نماز (17 ركعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل) 2 ـ زيارت اربعين 3 ـ انگشتري در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده بر پيشاني 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز.
اين حديث تنها مدرك معتبري است كه جداي از خود زيارت اربعين كه درمنابع دعايي آمده، به اربعين امام حسين (ع) و بزرگداشت آن روز تصريح كرده است.
اما اين كه منشأ اربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز به دو اعتبارنگريسته شده است.
نخست روزي كه اسراي كربلا از شام به مدينه مراجعت كردند.
دوم روزي كه جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر خدا (ص) از مدينه به كربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسين (ع) را زيارت كند. شيخ مفيد (م 413) در«مسار الشيعه» كه در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار علیهم السلام است، اشاره به روز اربعينكرده و نوشته است: اين روزي است كه حرم امام حسين (ع)، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند. نيز روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين (ع) وارد كربلا شد.
كهنترين كتاب دعايي مفصل موجود، كتاب «مصباح المتهجّد» شيخ طوسي ازشاگردان شيخ مفيد است كه ايشان هم همين مطلب را آورده است. شيخ طوسي پس از ياد از اين كه روز نخست ماه صفر روز شهادت زيد بن علي بنالحسين (ع) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن كعبه توسط سپاه شام در سال64 هجري است، مينويسد: بيستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه كربلا) روزي است كه حرم سيد ما اباعبدالله الحسين از شام به مدينه مراجعت كرد ونيز روزي است كه جابر بن عبدالله انصاري، صحابي رسول خدا (ص) ازمدينه وارد كربلا شد تا قبر حضرت را زيارت كند. او نخستين كس از مردمان بود كه امام حسين (ع) را زيارت كرد. در چنين روزي زيارت آن حضرت مستحب است و آن زيارت اربعين است. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است كه وقت خواندن زيارت اربعين، هنگامي است كه روز بالا آمده است.
در كتاب «نزهة الزاهد» هم كه در قرن ششم هجري تأليف شده، آمده: در بيستماين ماه بود كه حرم محترم حسين از شام به مدينه آمدند. (نزهةالزاهد، ص 241) همين طور در ترجمه فارسي فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم، تصحيح مجد طباطبائي، ص916) و كتاب مصباح كفعمي كه از متون دعايي بسيار مهم قرن نهم هجري است اين مطلب آمده است. برخي استظهار كردهاند كه عبارت شيخ مفيد و شيخطوسي، بر آن است كه روز اربعين، روزي است كه اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند نه آن كه در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هرروي، زيارت اربعين از زيارتهاي مورد وثوق امام حسين (ع) است كه ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
بازگشت اسيران به مدينه يا كربلا
اشاره كرديم كه شيخ طوسي، بيستم صفر يا اربعين را، زمان بازگشت اسراي كربلا از شام به مدينه دانسته است. بايد افزود كه نقلي ديگر، اربعين رابازگشت اسرا از شام را به «كربلا» تعيين كرده است. تا اينجا، از لحاظ منابع كهن، بايد گفت اعتبار سخن نخست بيش از سخن دوم است. با اين حال،علامه مجلسي پس از نقل هر دو اينها، اظهار ميدارد: احتمال صحت هردوي اينها (به لحاظ زماني) بعيد مينمايد. (بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ايشان اين ترديد را در كتاب دعايي خود «زاد المعاد» هم عنوان كرده است. با اين حال، درمتون بالنسبه قديمي، مانند «لهوف» و «مثيرالاحزان» آمده است كه اربعين، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به كربلاست. اسيران، از راهنمايان خواستند تا آنها را از كربلا عبور دهند.
بايد توجه داشت كه اين دو كتاب، در عين حال كه مطالب مفيدي دارند، ازجهاتي، اخبار ضعيف و داستاني هم دارند كه براي شناخت آنها بايد با متونكهنتر مقايسه شده و اخبار آنها ارزيابي شود. اين نكته را هم بايد افزود كه منابعي كه پس از لهوف، به نقل از آن كتاب اين خبر را نقل كردهاند، نبايد بهعنوان يك منبع مستند و مستقل، ياد شوند. كتابهايي مانند «حبيب السير» كه به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به كربلا آوردهاند، (نفس المهموم ترجمه شعراني، ص 269) نميتوانند مورد استناد قرار گيرند.
در اينجا مناسب است دو نقل را در باره تاريخ ورود اسرا به دمشق ياد كنيم. نخست نقل ابوريحان بيروني است كه نوشته است:
در نخستين روز ماه صفر، أدخل رأس الحسين عليه السلام مدينة دمشق، فوضعه يزيد لعنه الله بين يديه و نقر ثناياه بقضيب كان في يده و هو يقول:
لست من خندف ان لم أنتقم
من بني أحمد، ما كان فَعَل
ليْتَ أشياخي ببدرٍ شهدوا
جَزَع الخزرج من وقع الاسل
فأهلّوا و استهلّوا فرحا
ثم قالوا: يا يزيد لاتشل
قد قتلنا القرن من أشياخهم
و عدلناه ببدر، فاعتدل (الاثار الباقيه، ص 422)
وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین (ع) علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.
دوم سخن عماد الدين طبري (م حوالی 700) در «كامل بهائي» است كه رسيدن اسرا به دمشق را در16 ربيع الاول دانسته ـ يعني 66 روز پس از عاشورا ـ می داند كه طبيعيتر مينمايد.
نظر شما