فیلمنامه «آسمان برلین» نوشته مشترک ویم وندرس فیلم ساز آلمانی و «پیتر هانتکه» نمایشنامهنویس مطرح این کشور است که اواخر دهه 80 میلادی نگاشته شده است. هانتکه امسال جایزه بینالمللی ایبسن را که مهمترین جایزه هنری در حوزه تئاتر است دریافت کرد. به مناسبت ششم دسامبر (15 آذر) زادروز این نمایشنامه نویس صاحب سبک، نقبی به کتاب «آسمان برلین» زدهایم.
فرشتههای فیلم در کتابخانه ملی برلین میان حضار کتابخوان پرسه میزنند و صدای ذهنی آنها را رصد میکنند. یکی از فرشتهها به زنی که شعری از پوشکین میخواند نزدیک میشود. در صفحه 24 کتاب میخوانیم: «دوستت میداشتم: شاید هنوز نیز/آتش سینهام پایان نگرفته است/اما نمی خواهم که با این آتش درد تو باز آغاز شود/هیچ چیز را برای برانگیختن احساسی در تو نمیخواهم/تو را دوست میداشتم، در سکوتهایی نومید/ با خجلت و حسدی به هم آمیخته و اندوهگین/تو را دوست میداشتم، چندان عمیق و چندان وفادار / که خدا را، چه کسی جز من چنین دوست داشته است؟»
ابدیت و یک روز
نقطه عطف نخستینِ فیلم «آسمان برلین» زمانی است که یکی از فرشتههای مرد فیلم، با دختر بندباز مواجه و کم کم دلبسته وی میشود. ماریون دختر بند باز کنار یکی از واگنهای سیرک اندوهگین نشسته و فرشته به صدای ذهنی او گوش میدهد: «بیشتر زندگیام در افسردگی میگذرد. به اندازه یک ابدیت، در انتظار بودهام که کسی به من کلامی مهربان بگوید. و بعد به سرزمینهای دیگر سفر کردهام. کسی که بگوید: امروز چقدر دوستت دارم. آخ، که چه خوب میشد! تنها چیزی که نیاز دارم این است که سرم را بالا بگیرم، جهان در برابر چشمانم طلوع کند، و به قلبم بنشیند.»
دامیل برای تنهایی و غم ماریون بندباز، حسرت میخورد او مثل شمع میسوزد ولی جز گوش دادن به صدای ذهنی زن و پی بردن به اندیشههایش چاره دیگری ندارد. در صفحه 38 کتاب از زبان ماریون بندباز میخوانیم: «چه باید بکنم؟ باید به هیچ چیز نیندیشم، به هیچ چیز. فقط بودن است و بس. برلین؛ من اینجا بیگانهام، و به همین دلیل است که همه چیز چنین نزدیک به چشم میآید. به هیچ سو نمیتوان گریخت. همیشه در هر سویی، دیواری هست. در انتظار میمانی تا عکس فوریت از دستگاه بیرون بیاید، و بعد میبینی که این چهره از آن کسی دیگر است... و تاریخی دیگر آغاز میشود. چهرهها ... دلم میخواهد چهرهها را ببینم.»
دل به دریا زدن ...
فرشته فیلم برای این که زمینی شود دیگر حاضر نیست، فرصتها را هدر دهد، او از فراز دیوار برلین میگذرد و با کاسیل دیگر فرشته فیلم از آرزوهایش سخن میگوید: «دل به دریا زدن. این یک مثل قدیمی انسانی است، بارها شنیدهایم، و من تازه امروز آن را میفهمم. یا امروز، یا هرگز؛ معنای نگاه کردن، تماشا از بالا نیست، باید رو به روی چشمها ایستاد. پیش از هر چیز، به حمام خواهم رفت ... بعد به آرایشگاه میروم، تا جایی که ممکن باشد سعی میکنم یک آرایشگر ترک را بیابم. میگذارم تا مرا ماساژ بدهد، و حتی ناخنهایم را مرتب کند! بعد روزنامه ای میخرم، و از عنوانهای درشت تا ستون طالع بینی آن را میخوانم. روز نخست تنها به وضع ظاهری میرسم.»
«سفر» کلید واژه مهم در آثار ویم وندرس است. تغییر موقعیت قهرمانها به بهانه جابهجایی جغرافیایی به تغییر رفتار و شناخت و فهم از محیط پیرامون منتج میشود. یزدانیان مترجم کتاب در تحلیل فیلم «آسمان برلین» در بخش پایانی کتاب یادآور میشود: «در آثار جاده ای وندرس، همیشه کنش سفر در مکان با مفهومی ذهنی از حرکت همراه است. برخی قهرمانهای فیلمهای او از مکانهای بسیاری میگذرند و در پایان در مییابند که دگرگونی اصلی میباید در ذهن رخ میداد، و برای پرسشهای بنیادین، پاسخی بیرونی یافتنی نخواهد بود. پس، آن چه باقی میماند اندیشه ای است شکل نایافته و پریشان. و تنهایی در هیچ کجای این جادهها به آخر نخواهدرسید.
در آسمان برلین تمامی این مناسبات واژگون شدهاند. سفری نه در مکان و نه در زمان انجام نمیشود. فرشتگان رها از تاریخاند، و مکان جز شهری تاریخی نیست. دامیل و کاسیل را، با این همه، میتوان با تنهایان دیگر وندرس قیاس کرد. تنهایانی که این بار به اندیشههای نهان آدمها نزدیک میشوند. آنها تماشاگران زندگیاند، اما زنده نیستند.»
مخالفخوان سر سخت
هانتکه ششم دسامبر سال 1942 در جنوب اتریش چشم به گیتی باز کرد. بعد از گرفتن دیپلم دبیرستان به تحصیل در رشته حقوق مشغول شد. سال 1966 در جلسه رسمی گروه 47 ، اعضای شناخته شده آن را به عدم درک درست ادبیات متهم کرد. هانتکه در مقالهای با عنوان «ادبیات رمانتیک» نظریه سارتر را در مورد تعهد در ادبیات بی اساس شمرد. او نخستین رمانش را با نام «زنبور سرخ» سال 1966 منتشر کرد. «اهانت به تماشاگر» اولین نمایشنامه هانتکه است که مورد توجه قرار گرفت.
جایزه بینالمللی سال 2014 ایبسن به پیتر هانتکه برای «مجموعه آثار خلق شده توسط او که همراه با زیبایی ظاهری و تأثیری درخشان بر هنر تئاتر بوده» تعلق گرفت. داوران این رقابت، در تشریح دلایل انتخاب خود نوشتهاند: اگر ایبسن خود نمونه نمایشنامه نویسی طبقه متوسط جامعه بود، پیتر هانتکه بی شک والاترین شاعر اسطورهای تئاتر است.
«بر فراز دهکدهها» ، «داستان کودکان» ، «ترس دروازهبان از ضربه پنالتی» ، «زن چپدست»، «پیمودن دریاچه کنستانس» و «نامه کوتاه» برخی آثار از پیتر هانتکه هستند.
«پیوندهای گسسته» نوشته دیگری از هانتکه است که برای اولین بار در سال 1977 به زبان آلمانی منتشر شد. فرخ معینی برگردان این کتاب را به فارسی انجام داده و انتشارات فاریاب آن را منتشر کرده است. از این نمایشنامه نویس اتریشی کتاب «از غم بال درآوردن» با ترجمه رفویی در ۶۴ صفحه و به ارزش مادی سه هزار تومان از سوی نشر رخداد نو نیز منتشر شده است.
نشر اوجا کتاب «آسمان برلین» را بهار 1372 در دو هزار نسخه به دست مشتاقان سینما رساند. طراحی روی جلد کتاب حاصل هنرنمایی محمد علی سجادی فیلم ساز وطنی است. پیتر هانتکه همراه با ویم وندرس فیلمنامه «آسمان برلین» را نگاشتهاند و صفی یزدانیان منتقد باسابقه سینما برگردان کتاب را به فارسی انجام داده است. سینما دوستان برای تهیه این کتاب 156 صفحهای دو دهه پیش مبلغ ناچیز 200 تومان را هزینه میکردند.
نظر شما