سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۳
جهانگیریان: بخشی از نابسامانی‌های فرهنگی به گردن تلویزیون است/ بچه‌های ما نام بازیکنان رئال مادرید را می‌دانند، نام نویسندگان را نه!

عباس جهانگیریان، چهره شناخته شده ادبیات و یکی از همکاران قدیمی تلویزیون و رادیو و مولف بیش از 40 کتاب، با اشاره به بیگانگی نسل امروز با ادبیات معاصر خود، برای حضور پُررنگ‌ترو موثرتر کتاب و مطالعه در رسانه‌های ملی پیشنهاد کرد: «تلویزیون می‌تواند برای هر شبکه یک شورای اقتباسی ایجاد کند و ساخت فیلم‌ها و سریال‌های اقتباسی را در اولویت‌ تولیدات خود قرار دهد.» وی همچنین درباره پیشنهاد 20 سال قبل خود مبنی بر تدوین تاریخ تلویزیون در ایران سخن گفت.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – گروه هنر و رسانه به بهانه تغییر ریاست صداو سیما از عزت الله ضرغامی به مهدی سرافراز، پرونده‌ای را در گفت‌وگو با اهالی کتاب دنبال می‌کند که موضوع آن انتظارات و پیشنهادهای نویسندگان، ناشران و دیگر فعالان حوزه کتاب از مدیریت جدید صدا و سیماست.

 عباس جهانگیریان، نویسنده پُرکار و نام‌آشنای عرصه تئاتر، سینما، تلویزیون و ادبیات در گفت‌وگویی که می‌خوانید بر لزوم ساخت برنامه‌‌ها و فیلم‌هایی که مستقیم یا غیرمستقیم به کتاب و ترویج مطالعه مربوط باشند، حضور فیزیکی و محتوایی کتاب در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی و ضرورت نگرش آثار مکتوب و تهیه آرشیوی که تصویری از تاریخ تلویزیون ایران را ارائه کند، تاکید دارد.
 
                         
آیا برنامه‌هایی ر ا که در تلویزیون به کتاب اختصاص دارند دنبال می کنید؟
به تازگی برنامه‌ای در شبکه 4 با عنوان سینما-کتاب پخش می‌شود که به نظرم در بحث سینمای احساسی و پیوند میان کتاب و سینما، بسیار جذاب و پُربار است  که امیدوارم ادامه پیدا کند. همچنین گاهی هم برنامه کارنامه را می‌بینم. در  موقعیتی که برنامه‌های اختصاصی کتاب در تلویزیون ناچیز است، این نوع برنامه‌ها را باید غنیمت شمرد.

اما اشکالاتی هم در ساختار برنامه کارنامه وجود دارد؛ اول این‌که بهتر است در معرفی پدیدآورندگان کتاب، انتخاب آثار و موضوعات برنامه با وسعت نظر بیشتر و نگرش جامع، ملی و فراجناحی به مقوله کتاب انجام گیرد.

اولین انتظار شاید شگفت‌انگیز من از مدیریت جدید این است که تلویزیون را از تک‌صدایی‌بودن و انحصار سلیقه و گرایشی خاص بیرون بیاورد، این سازمان به همه مردم ایران تعلق دارد و شعار رسانه ملی که مثلا «شبکه یک شبکه هر ایرانی» زمانی تحقق پیدا می‌کند و باورپذیر می‌شود که مخاطب در عمل شاهد تغییر و تولیداتی از این دست باشد. امروز برخلاف گذشته که تنها چند شبکه محدود وجود داشت، مردم حق انتخاب دارند و اگر از شبکه‌های داخلی ناراضی باشند، سراغ کانال‌های خارجی  ماهواره‌ها می‌روند. برنامه‌های شبکه‌های داخلی باید به قدری جذابیت داشته باشند که در این فرایند حذف نشوند.

اکنون دوره مدیریتی که معتقد بود «برای مخاطبانی خاص برنامه‌ می‌سازند و هر کس که نمی‌خواهد، نبیند!» گذشته است و البته حاصل این تفکر آن شد که امروز برخی شبکه‌های ماهواره‌ای حدود30 میلیون مخاطب فارسی‌زبان دارند. از دست دادن مخاطب ایرانی بیش از آن‌که محصول یک توطئه بین المللی باشد، از غفلت‌ها و خودشیفتگی‌ها سرچشمه می‌گیرد.

 یکی از دغدغه‌های اصلی رسانه ملی، فرهنگ‌سازی است و کتاب یکی از مهم‌ترین تولیدات فرهنگی است. درباره ساختار برنامه‌های کتابی و به طور کلی حضور فیزیکی کتاب در تصاویر تلویزیون توضیح دهید؟

یک بار رضا کیانیان به نکته جالبی اشاره کرد. او به برنامه‌سازان تلویزیون گفت: «در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی، بازیگران را در مترو، خانه، مغازه، اداره و در حال انجام دادن هر کاری می‌بینیم، جز کتاب‌خواندن! من همیشه حسرت این را داشتم که در یک پلان ببینم بازیگر دارد کتاب می‌خواند.»

من معتقدم می‌توان موضوع کتاب‌خوانی را از طریق همین تصاویری که بازیگران و چهره‌های محبوب فیلم‌ها و سریال‌ها را در حال مطالعه نشان می‌دهند، ترویج کرد؛ مثلا چه اشکالی دارد یک فوتبالیست یا دیگر چهره‌های محبوب ورزشی و هنری را در حال مطالعه دیده شوند. آیا این افراد کتاب نمی‌خوانند؟

یادم می‌آید زمانی که پیشنهاد مجله تئاتر را به دکتر پورنجاتی، معاون وقت سیما دادم، بسیار گرم از آن استقبال کرد و از آقای جعفری‌جلوه خواست که در راه‌اندازی برنامه‌هایی که موجب تقویت تئاتر بشود، درنگ نکند. آقای جعفری‌جلوه هم پذیرفت اما بعد به طور کلی شبکه 4 مسئول تئاتر شد و این برنامه با چند سال تاخیر توانست سرانجام از این شبکه پخش شود و اکنون مخاطبان بسیار دارد که یکی از بخش‌های خوب آن معرفی کتاب های تئاتر است.  

من در هفته کتاب به مدارس زیادی سر زدم و دیدم که جامعه دانش‌آموزی به شدت تشنه کتاب، تئاتر و سینماست اما هیچ نهاد و سازمان مسئولی نیست که مثلا زنگ کتاب را در مدارس به صدا در آورد و به مدارس کتاب برساند؛ البته کتاب‌های جذاب و نه کتاب‌های تحمیلی و مطالعه‌های آمرانه!

در یک مدرسه‌ اعلام کردم: «هر کس بتواند پنج نویسنده کودک و نوجوان را نام ببرد به او جایزه می‌دهم» اما حتی یک نفر هم نبود که یک نویسنده ایرانی را بشناسد! اما آنها با نام تمامی بازیکنان باشگاه فوتبال رئال مادرید آشنا بودند.

معتقدم بخشی از خاموشی چراغ فرهنگ در ایران محصول سیاست‌های برنامه‌سازان در تلویزیون است. کارنامه تلویزیون در زمینه کتاب در این سال‌ها نزدیک به صفر است. در صورتی که این رسانه می‌توانست دست کم از نویسندگانی که با آنها مشکلی ندارد، دعوت به عمل آورد.

امروز اگر این نسل با ادبیات معاصر خود بیگانه است و برخلاف، تمامی اطلاعات لازم را درباره بازیکنان، بازیگران و خوانندگان خارجی را بهتر از مشاهیر معاصر خود می‌داند، بخش مهمی از این مسئولیت، متوجه صدا و سیماست. نسل امروز، هر چه هست، همان کودکانی هستند که دیروز برنامه‌های تلویزیون را تماشا کرده‌اند، پشت میز و نیمکت‌های مدارس نشسته‌اند و آنچه باید بیاموزند، آموخته‌اند! باید مدیران خود دغدغه کتاب داشته باشند تا آن را به دوربین‌ها بسپارند و فضای نیمه‌جان فرهنگ و هنر را سرزنده کنند. غیبت کتاب و اندیشه موجب رشد سوداگری و بی‌اخلاقی در جامعه می‌شود.

با مدیران بی‌علاقه به کتاب نمی‌توان انتظار داشت که برنامه جدیدی برای کتاب تولید شود.

پیشنهاد شما برای شیوه‌های مختلف ورود کتاب به تلویزیون چیست؟

یک گام خیلی موثر موضوع  اقتباس است. لازم است فیلم‌ها و سریال‌هایی بر اساس رمان‌های چاپ‌شده اقتباس شوند. مثلا سریال ابن‌سینا و قصه‌های مجید تا امروز نزدیک به 50 میلیون بیننده داشته‌اند. این روند در همه جای دنیا هم وجود دارد و امروز می‌بینیم که نزدیک به 65 درصد از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما و تلویزیون، در دنیا اقتباسی هستند.

می‌توانیم به تاریخ از دریچه نوشته‌ها و رمان‌های معاصر بپردازیم تا برای مخاطبان ملموس‌تر و جذاب‌تر باشد. تعداد زیادی رمان‌ها و داستان‌های تاریخی داریم که می‌توانند به تصویر کشیده شوند. خود من 11 رمان تاریخی دارم. تمامی این متون قابلیت سریال‌ و تله‌فیلم دارند اما سراغی از آنها گرفته نمی‌شود.

اگر تلویزیون برای هر شبکه یک شورای اقتباسی ایجاد کند و ساخت فیلم‌ها و سریال‌های اقتباسی را در اولویت‌های خود قرار دهد، تهیه‌کنندگان به سوی فیلمنامه‌های اقتباسی خواهند رفت و این فرایند هم به ارتقای ادبیات داستان و هویت تاریخی ما کمک می‌کنند، هم به کیفیت تولیدات تلویزیون پیشنهاد دیگرم، همان‌طور که اشاره کردم، تولید یک برنامه هفتگی با عنوان مجله کتاب است که می‌تواند مانند مجله تئاتر که تب تئاتر را در جامعه زنده نگه می‌دارد و اطلاع‌رسانی‌ هم می کند، فضا و تب کتاب را زنده بدارد.
 
در عرصه برنامه‌سازی چه پیشنهادهایی دارید؟ آیا تاکنون کارشناسان دعوت‌شده به تلویزیون موفق عمل کرده‌اند؟

بر اساس تجربه خود من که از 22 بهمن 57 با سازمان صدا و سیما کارکرده‌ام، روال بدین گونه بود  که دعوت یک نویسنده به یک برنامه همیشه با یک سری نگرانی‌ها و نگاه‌های امنیتی که طبعا دست برنامه‌ساز را می‌بندند، همراه بوده است. ما نویسندگانی که صد در صد مورد تایید صدا و سیما باشند کم داریم و صدا و سیما باید وضع کنونی پدیدآورندگان کتاب را ملاک قرار دهد.

پیشنهاد مشخص من این است که برنامه‌هایی مانند «کارنامه» و «کتاب-سینما» در روزها و ساعاتی بهتر و با مجریانی متنوع، مسلط و آشنا به کتاب ادامه یابد. حضور نویسندگان مختلف در مقابل دوربین بسیار موثر خواهد بود. حتی از این نظر که حس کنجکاوی مخاطبان را نسبت به کتاب‌های آنها  برمی‌انگیزد.

تلویزیون باید با روحیه‌ای گشاده با نویسندگان تعامل داشته باشد، زیرا تمامی کتاب‌های منتشر شده به تایید وزارت ارشاد رسیده‌اند. نویسنده‌ای که در سال چندین کتابش مجوز ارشاد می‌گیرد و در بنای فرهنگی جامعه ما موثر و سهیم است، نباید بایکوت شود.

با توجه به همکاری چندین ساله شما با تلویزیون، آیا تاکنون از مشورت‌ها و پیشنهادهای شما استفاده شده است؟

به طور مستقیم، خیر. اما سال‌ها پیش، یک نامه سرگشاده به آقای ضرغامی با موضوع تئاتر نوشته بودم که توسط خبرگزاری ایلنا منتشر شد و چند ماه بعد دیدم که برنامه مجله تئاتر ساخته شد. نمی‌خواهم بگویم که این ناشی از پیشنهاد من بوده است، بلکه مساله اینجاست که دغدغه و توصیه اهالی تئاتر می تواند در سیاست‌گذاری‌های سازمان صداوسیما موثر واقع شود.

جالب اینجاست که در نخستین برنامه‌های مجله تئاتر، این نگرانی وجود داشت که از برنامه استقبال نشود اما امروز می‌بینیم که یکی از پُرمخاطب‌ترین برنامه‌های شبکه 4 است. بنابراین برعکس آن چیزی که تصور می‌کنیم، مردم هنرمندان، دانشمندان و اهالی فرهنگ را دوست دارند.

می‌توان برنامه‌ای مشابه برنامه «هفت» یا «مجله تئاتر» برای کتاب ساخته شود. البته لازم است برنامه‌ای چالشی باشد، نه آن‌که با گفت‌وگوهای کلیشه‌ای و خنثی، مخاطب را خسته و بیزار کنیم.
 
از خود شما چقدر به عنوان کارشناس کتاب یا نویسنده دعوت شده است؟

من در دهه‌های 70 و 80 در برنامه‌های رادیویی زیاد شرکت می‌کردم، ولی در تلویزیون، در رابطه با کتاب تنها چندبار بخشی از صحبت‌هایم در نمایشگاه کتاب پخش کرد. بی‌تردید اگر احساس کنم که شبکه‌های تلویزیونی به من هم تعلق دارند، طبیعتا افراد زیادی از جمله خود من هستند که از حضور درتلویزیون استقبال خواهند کرد. بیشتر شاعران و نویسندگان معاصر ما در این سال‌ها از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای معرفی شده‌اند. یادم می‌آید آقای قاسمعلی فراست (تهیه‌کننده تلویزیونی)، برنامه‌ای مستندگونه با عنوان «دیدار آشنا» در شبکه 2 تهیه می‌کرد که من هم مشاورش بودم که متاسفانه ادامه پیدا نکرد. خیلی از نویسندگان، شاعران و پدیدآوردندگان کتاب در برنامه‌ «دیدار آشنا» به مردم معرفی شدند؛ خسرو حکیم رابط (نمایشنامه‌نویس)، قیصر امین‌پور (شاعر) و نورالدین زرین کلک از جمله این گرامیان بودند. ادامه این مستندها از شبکه‌های مختلف قدم دیگری است که می تواند تا حدودی از بلندی دیوارِ ناخواسته میان پدیدآورندگان کتاب و تلویزیون بکاهد. این فاصله نه به سود ادبیات ایران است و نه به سود رسانه.
  
پژوهش‌هایی را که برای برنامه‌های مختلف تلویزیونی انجام شده‌اند  چگونه می‌بینید؟ آیا به کفایت به منابع معتبر و مهم هر حوزه ارجاع داشته‌اند؟

در سمیناری که در سال 1372  در صدا و سیما برگزار شد، مطلبی درباره تحقیقات برنامه‌ای نوشتم که بخشی از آن را در مجله صدا و سیما چاپ شد. دو گونه تحقیق در سازمان انجام می‌گیرد، نوع اول تحقیقاتی است که برای هر شبکه انجام می‌شود و به آن  تحقیقات برنامه‌ای می‌گویند. مثلا برای ساخت سریال‌های تاریخی مختلف این تحقیقات انجام می‌شود. نوع دوم تحقیقاتی است که در مرکز تحقیقات صدا و سیما انجام می‌گیرد، این مرکز صدها پژوهشگر دارد. همچنین مرکز دیگری به نام اداره کل پژوهش و آموزش صدا و سیما وجود دارد که آن هم تعداد زیادی کارمند و پژوهشگر دارد.

مرکز تحقیقات صدا و سیما که سازمان بزرگ و گسترده‌ای است، طبق اساس‌نامه خود، پشتیبانی فکری و محتوایی از نظام تولید برنامه‌ها را بر عهده دارد و با نیازسنجی‌ها و نظرسنجی‌هایی که انجام می‌دهد، ذائقه مردم و نیازهای مردم را در قالب کتاب‌ها یا گزارش‌هایی در اختیار مدیران و برنامه‌سازان قرار می‌دهد.

در این سازمان یک سری کارهای زیربنایی هم انجام می‌شود مثلا تدوین تاریخ تلویزیون که البته تا امروز نوشته نشده است. ما 54 سال در ایران تلویزیون داریم اما هنوز یک کتاب 100 صفحه درباره تاریخ تلویزیون نوشته نشده است. خود من سه قرارداد امضاشده برای تدوین این کتاب دارم که هیچ‌کدام به ثمر نرسیدند.

آن زمانی که فرهنگ تولیدات تلویزیون را کار می‌کردم، رئیس وقت صدا و سیما، علی لاریجانی بود که برای بازدید به اتاق من آمد و درباره این کتاب گفت: « تدوین این کتاب کار لازمی است، کار بعدی شما چیست؟» و من گفتم: تدوین تاریخ تلویزیون. لاریجانی گفت: در یَمن با کتابی به نام «تاریخ تلویزیون یَمَن» رو به رو شدم و متوجه شدم کشور ما بیش از همه کشورهای خاورمیانه و بخشی از آسیا، تاریخ تلویزیون دارد اما این‌که تاکنون تاریخ تلویزیون در ایران مدون و منتشر نشده است، کمی غیرمنتظره است.»

از آن زمانی که آقای لاریجانی به اتاق من آمد و با افسوس این سخنان را گفت، حدود 20 سال می‌گذرد اما هنوز  تاریخ  تلویزیون نوشته نشده است. این در حالی است که وظیفه انتشارات صدا و سیما در درجه اول انتشار چنین منابعی است که مورد نیاز برنامه‌سازان سازمان است نه آن‌که کتاب‌هایی را منتشر کند که مشخصا هیچ ارتباطی با رسانه نداشته و هیچ کمکی به برنامه‌ها و سیاست‌های صدا و سیما نمی‌کنند.

در تحقیقات برنامه‌ای هم که پژوهش‌ها برای موضوعی خاص و برنامه‌ای خاص (فیلم، مستند، سریال و...) انجام می‌شوند، کاستی‌هایی وجود دارد. از جمله این‌که، محصول این پژوهش‌ها غالبا در سازمان گم می‌شود زیرا هیچ آرشیوی برای آنها وجود ندارد. من به صورت مکتوب پیشنهاد آرشیوکردن این تحقیقات را به تلویزیون داده‌ام که کمک می‌کرد هزینه‌های بعدی برای تحقیقات را کم کند، اما تا هنوز اتفاقی نیفتاده است.
 
به جز تدوین تاریخ تلویزیون و تهیه آرشیو تحقیقات، تلویزیون ایران به داشتن چه مکتوبات دیگری نیاز ضروری دارد؟

قدم اول تهیه تاریخ تلویزیون برای همه استان‌هاست. پیشنهاد دوم من این است که گروهی از اهالی کتاب که به برنامه‌های تلویزیون آشنایی دارند، با همکاری رایزنان فرهنگی کشور، مطالعه آثار کهن و متون کلاسیکِ مربوط به همه کشورهای دنیا را آغاز کنند.

مثلا در کشور ژاپن سازمانی به گستردگی یک وزارتخانه وجود دارد که وظیفه آن جمع‌آوری افسانه‌ها و داستان‌های عامیانه و پُرمخاطب از همه جای دنیا و ارائه گزارشی از نیازها و علایق مردم جهان به تلویزیون ژاپن است.

این کار یکی از مهم‌ترین وظایف رایزن‌های فرهنگی این کشور است. در کنار این گروه، عده‌ای درام‌نویس هستند که این گزارش‌ها را مطالعه و تعیین می‌کنند که چه متنی قابلیت ساخت سریال‌، انیمیشن، مستند و گونه‌هایی از این قبیل دارد. در کنار  این گروه، فیلمنامه‌نویسان قرار دارند که این متون را با فرهنگ و ذائقه مخاطبان ژاپنی تطبیق داده و فیلمنامه و متنِ برنامه‌های مختلف را تولید می‌کنند.

تلویزیون ژاپن به این شیوه با بهره‌گیری از ثروت‌های فرهنگی همه جهان، برنامه‌های بسیار متنوعی را تولید و به دنیا عرضه می‌کنند.

بنابراین همان‌طور که نفت ما به ژاپن می‌رود و به کالا تبدیل می‌شود تا دوباره به خودمان باز ‌گردد، ادبیات ما نیز به آنجا می‌رود و دوباره به خود ما فروخته می‌شود.

می‌توانیم از این الگوها، مثلا در شورایی به نام شورای اقتباسی صدا و سیما استفاده کنیم و تولید برنامه‌های متنوع، اندیشمندانه و به‌روز را تقویت کنیم. بهترین فضا هم برای این کار معاونت سیماست.
 
درباره جهانگیریان

عباس جهانگیریان متولد ،1333 نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه است که در حدود 40  کتاب چاپ‌شده و در دست چاپ را در کارنامه خود دارد. تعدادی از آثارش به زبان‌های دیگر ترجمه و بر اساس برخی از آنها فیلم‌هایی ‌ساخته شده است. کارنامه کتابی جهانگیریان به شرح زیر است

- «فرهنگ تئاترها  نمایش‌های تلویزیونی 1357 تا 1374» - داره کل آموزش و پژوهش سیما - 1375

- «فرهنگ تئاترهای تلویزیونی» - اداره کل آموزش و پژوهش سیما - 1391
 
- «ف‍ره‍ن‍گ‌ ف‍ی‍ل‍م‍ه‍ای‌ ک‍ودک‍ان‌ و ن‍وج‍وان‍ان‌ از آغ‍از ت‍ا س‍ال‌ ۱۳۶۷»- ف‍ره‍ن‍گ‌‍خ‍ان‍ه‌ اس‍ف‍ار، ۱۳۶۷

- «اب‍ن‌م‍ق‍ف‍ع» - انتشارات م‍درس‍ه‌‌‏‫، ۱۳۸۳

- «اردشیر بابکان» - مدرسه‏‫ ، ۱۳۸۷

- «دفترچه مشکل‌گشا» - تضمین دانش 1381

- «پسر نان و نمک»- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ‏‫۱۳۹۳

- «ت‍رک‍ه‌ ان‍ار»- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی‏‫، ۱۳۸۶

- «جنگ که تمام شد بیدارم کن»- افق‏‫، ۱۳۸۹

- «حکایت‌های شیرین چهار مقاله نظامی‌عروضی»- پیدایش، ‏‫۱۳۸۶

- «خانه درختی» - موسسه چاپ و نشر عروج، ‏‫۱۳۹۱

- «خواب دخترها چپ نیست»- وزارت آموزش و پرورش ، معاونت پرورشی، موسسه فرهنگی منادی تربیت‏‫، ۱۳۸۸

- «خ‍واب‌ روی‍ان» -  منادی تربیت، ۱۳۸۴

- «ش‍ازده‌ ک‍دو» - ک‍ان‍ون‌ پ‍رورش‌ ف‍ک‍ری‌ ک‍ودک‍ان‌ و ن‍وج‍وان‍ان‌‏‫، ۱۳۸۹

- «ف‍ارابی‌» -  م‍درس‍ه‌ ‏‫‏، ۱۳۸۵

- «قصه هفت‌پیکر»- پیدایش‏‫، ۱۳۹۲

- «کجایی مادر من؟»- موسسه فرهنگی منادی تربیت، ‏‫۱۳۹۱

- «ن‍م‍ای‍ش‍ن‍ام‍ه‌ ی‍ادگ‍ار ج‍م»- ک‍ت‍اب‌ ن‍ی‍س‍ت‍ان‌‏‫، ۱۳۸۰

- «ماشین مشدی ممدلی» - سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران، ‏‫۱۳۸۹

- «مینی بوس آبی مدرسه» - سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران، ‏‫۱۳۸۹

- «نقل‌ رستم و سهراب» - کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان‏‫، ۱۳۸۹

- «نقل ضحاک ماردوش» - کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان‏‫، ۱۳۹۱

- «ه‍ام‍ون‌ و دری‍ا» - منادی تربیت 1387

- «ه‍ن‍گ‍ام‍ی‍ ک‍ه‌ گ‍ری‍ه‌ م‍ی‌ده‍د س‍از» -  آف‍ت‍اب‌ ان‍دی‍ش‍ه‌، ۱۳۸۰

- «یک روز در اتوبوس» - سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران، ‏‫۱۳۸۹

- «یک روز در تاکسی» - سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران، ‏‫۱۳۸۹

- «یک روز در مترو» - سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران، ‏‫۱۳۸۹

- «انوشیروان» - مدرسه‏‫، ۱۳۹۰

- «تاریخ پزشکی در ایران» - کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1392

- «سایه هیولا» - پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1393

- «توران تور» - پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1390

- «از هامون تا دریا» - پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1389

- «های و هوی» (نمایشنامه) – سوره‌مهر 1393 


گفت‌وگوهای پیشین

سوسن طاقدیس: حتی انتشارات سروش هم در تلویزیون جایی ندارد!/ اهمیت نقش صدا و سیما برای معرفی آثار ارزشمند در دوره کتابسازی

حمیدرضا احمدی‌ لاری: تلویزیون باید دوباره مرجعیت خود را بازیابد

حجت اله شکیبا: گزارش کتاب‌هایم که به تاریخ ایران می‌پرداخت به کلی در تلویزیون حذف شد/ چرا تلویزیون از اهالی فرهنگ هراس دارد؟

مدیر نشر نظر: رییس جدید صدا و سیما تبعیض را از میان ببرد/ پیشنهادی برای کتابخوانی در سريال‌های تلويزيوني

ایرج کریمی: نمایش قفسه کتاب‌‌ها در سریال‌های تلویزیونی تصنعی است/ انعکاس واقعیت به ضرر هیچ رسانه‌ای نیست

مدیر باغ کتاب: حجم بالای برنامه های كتاب محور تلویزیون مهم نيست/ اقتباس ادبی در توليد آثار نمايشی و قالب های اثربخش برای افزايش مطالعه

رضا استادی: آقای سرافراز! اهل‌قلم را فراموش نکنید


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها