محمدرضا پورجعفری، داستاننویس و منتقد، طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری کتاب قرار داده، اطلاع رسانی حوزه کتاب را درجامعه کنونی، به غبارروبی از آینه فرهنگ و ادب تشبیه کرده و گفته است که به صرف انتشار خبر چاپ کتاب، مشکلی حل نمیشود.
اطلاع رسانی درحوزه کتاب گرچه با ایجاد مراکزی چون خبرگزاری کتاب دامنه گستردهتری یافته اما شیوه برخورد با فرهنگ مکتوب با رعایت اصول و استفاده از نظریات کارشناسان، دستخوش تغییری چشمگیر نشده است. منظورم این است که صرف انتشار یک خبر درباره چاپ یک کتاب مشکل اصلی جامعه ما نیست و این خبرگزاری باید تلاش خود را به پرداختن ریشهایتر مقوله کتاب متمرکز کند.
تبدیل این مرکز به دو قسمت«خبری» و«تحلیلی» و جلب اعتماد بزرگان نقد و نظر و استفاده ازنظریات آنها می تواند آرام آرام به مهار بحران مشکلی که من نامش را گذاشتهام«بحران کتاب نخوانی» منجر شود.
متاسفانه سالهاست که بسیاری ازفرهنگسازان این مرز و بوم به گوشه عزلت کشانده شدهاند و کسی سراغی از آنها نمیگیرد؛ بزرگانی که بدون شک هنوز هم تمایل دارند داشتههای خود را در قالب رسانهای فعال به دیگران منتقل کنند و شما میتوانید برای این رابطه به ایجاد پل دست بزنید.
منتقدان بزرگی که برگردن ادبیات ما حق دارند بدون شک دنبال وسیلهای برای انتقال تجربیات خود هستند و کشف این داد و ستد برعهده رسانهها، خصوصا خبرگزاری کتاب است.
این خبرگزاری میتواند مبدع اظهارنظرهای کارشناسانه باشد، یعنی این که توانایی آن را دارد که باجذب کارشناسان درحوزههای مختلف، همه امور مربوط به کتاب را مدیریت و راهنمایی کند.
بسیاری ازکارشناسان و منتقدان ادبی بر این باورند که حتی کتابهای ضعیف هم باید مورد تحلیل قراربگیرند و نتایج مشکلات انتشار آنها در جامعه از طریق چنین رسانهای دراختیار مخاطبان قرار گیرد. من معتقدم که پدید آمدن یک کتاب بد، جلو انتشار یک کتاب خوب را میگیرد چون اگر رواج انتشار کتاب بد ادامه پیدا کند، سطح سلیقه مخاطب نازل تر از پیش میشود و هیچ نویسنده خوبی رغبت نمیکند اثرش را به چنین جامعهای تحویل دهد.
یکی از راههای رسیدن به مرزهای قابل قبول در کتابخوانی این است که منتقدان بتوانند خیلی راحت و سرراست، نظرات خود را به مخاطبان برسانند و رسانهها باید بستر این راحتی را فراهم کنند. من به عنوان یک نویسنده می گویم که «رمان آینه تمام نمای زندگی است» و این آینه اگرهر روز توسط دستهایی پاک غبارروبی نشود، قدرت و صلابت خود را از دست خواهد داد. به گمان من زمان آن رسیده که رسانهها نوع نگاه خود به ادبیات را مورد ارزیابی دوباره قرار دهند و با وسواس بیشتری به این حوزه نگاه کنند.
تکرار میکنم که باید دل متخصصان این حوزه را به دست آوریم، بدون شک حاصل چنین اقدامی، ولو با سرمایه گذاری اندک، به نفع نسل کنونی و نسلهای آینده تمام خواهد شد.
نظر شما