شب فرانتس کافکا در ایران برگزار شد
دولت آبادی: رنج با عشق قابل تحمل است/ کافکا را از طریق مترجمانی که دغدغه انسانی داشتند شناختیم
محمود دولت آبادی، در شب فرانتس کافکا گفت: در راه باخودم فکر میکردم خواندن آثار کافکا برای فهمیدن انسان و جهانی که در آن زندگی میکند و درک رنج بردن انسانی برای تمام طول عمر کافی است اما از آن جایی که معتقدم انسان فقط برای رنج بردن به جهان نیامده، فکر کردم که از مائدههای زمینی، از غزل حافظ ، از غزلیات مولانا هم نباید غافل شد. به این دلیل که رنج با عشق قابل تحمل میشود.
اشتپانک اضافه کرد: در اینجا میخواهم به این نکته اشاره کنم که چرا این نویسنده آلمانی زبان برای سفارت چک اهمیت دارد. کافکا محصول فرهنگ چند زبانی پراگ و اروپای مرکزی بود. این محیط چند زبانه در طی جنگ جهانی دوم از بین رفت و به این ترتیب من فکر میکنم حفظ این میراث فرهنگی که حاصل چند زبانگی است اهمیت فراوانی دارد.
محمود دولت آبادی سخنران بعدی این نشست گفت: در راه که میآمدم، بیاختیار این شعر مولانا به یاد آمد که میگوید: «من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر/من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش». ما کافکا را در ایران به طور پراکنده و بیشتر از طریق مترجمانی که دغدغه انسانی داشتند شناخته ایم. کار مهمی که در سالهای اخیر انجام گرفته ترجمه های آقای علیاصغر حداد است. او این شانس را به ما داد که با مجموعه آثار داستانی کافکا آشنا بشویم.
وی افزود: به اینجا که میآمدم با خودم فکر میکردم خواندن آثار کافکا برای فهمیدن انسان و جهانی که در آن زندگی میکند و درک رنج بردن انسانی برای تمام طول عمر کافی است. اما از آن جایی که معتقدم انسان فقط برای رنج بردن به جهان نیامده، فکر کردم که از مائدههای زمینی، از غزل حافظ ، از غزلیات مولانا هم نباید غافل شد. به این دلیل که رنج با عشق قابل تحمل میشود. من حق ندارم در مورد کافکا به صورت جامع صحبت کنم برای این که جامع آثار او اکنون به ما رسیده است.
دولت آبادی ادامه داد: در کشور ما وقتی به صادق هدایت میگوییم مامای ادبیات مدرن ایران، همیشه آثار کافکا که آمیخته است با او در منظر مان پدید میآید. من که دانشجوی ادبیات هستم بایستی بگویم که مفتخرم که یکی از آثار من در زبان آلمانی در کنار کافکا دیده شد. به این ترتیب این گنگ خواب دیده فرصت این را نداشت که فکر کند یک روزی، صد سال بعد، یک مرد روستایی بیاید در اینجا و اعلام کند که من مجاب شدۀ این نویسنده هستم. مجاب شده یک نویسنده بودن فرق میکند با خواننده آن نویسنده بودن. کافکا یعنی مقاومت مرگبار در مقابل جبر.
سعید فیروزآبادی، مترجم زبان آلمانی و دیگر سخنگوی این نشست نیز گفت: تاریخچه پذیرش ادبیات آلمانیزبان در ایران به اوایل قرن بیستم بازمیگردد و این در حالی است که تاریخ پذیرش و تأثیرگذاری ادبیات فارسی در قلمروی کشورهای آلمانی زبان در قرن هفدهم آغاز شده است. ترجمۀ آزادانۀ گلستان سعدی به قلم آدام اولئاریوس و سفرنامۀ او در عهد صفوی باعث شد که هر دو این آثار بارها تجدید چاپ شود و از محبوبیت بسیاری نزد اروپاییان برخوردار باشد. از نمونههای این تأثیر را در سرودههای دورۀ باروک و شعر آندرهاس گریفیوس و به ویژه نمایشنامۀ کاترین گرجی می توان مشاهده کرد. بعدها در آغاز قرن نوزدهم یوزف فونهامر – پورگشتال اتریشی غرلیات حافظ را به زبان آلمانی ترجمه کرد و با این ترجمه شعر فارسی در دیوان غربی – شرقی و سپس با بازسراییهای فریدریش روکرت و آوگوست فون پلاتن جایگاه رفیعی یافت.
وی تاکید کرد: از زمان هدایت تا امروز پیوسته در شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی آثار دیگر کافکا به فارسی ترجمه شده است. برای مثال کافی است در این زمینه نگاهی به ترجمۀ نامه به پدر و پزشک دهکده با ترجمه فرامرز بهزاد، استاد زبان و ادبیات آلمانی، بکنیم. بهزاد که در همان دوره در انتشارات خوارزمی مجموعه ای از آثار برشت را با همکارانش به فارسی ترجمه و منتشر میکند، از نخستین مترجمانی است که کافکا را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده اند. او حتی گفتگو با کافکا، اثر گوستاو یانوش را به فارسی ترجمه میکند و با این کار علاقهمندان آثار کافکا را با روحیات درونی او آشناتر میسازد.
فیروزآبادی ادامه داد: نکته جالب توجه درباره کافکا آن است که بسیاری از آثار او از زبان آلمانی به فارسی ترجمه نشده است. برای مثال به امیر جلال الدین اعلم و ترجمه رمان قصر، محاکمه، مجموعه داستان ها و نامه به پدر او می توان اشاره کرد. یا به زحمات دکتر بهرام مقدادی، استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران، در معرفی کافکا با ترجمه کتاب والتر زوکل و همچنین برگردان فارسی دفتر یادداشت های روزانه او می توان نظر داشت.
وی توضیح داد: در یک دهه اخیر، توجه مترجمان آلمانی زبان به آثار کافکا بیش از گذشته شده است و علی اصغر حداد با ترجمه داستان های کافکا و بعد رمان آمریکا سعی در معرفی کافکا از دریچۀ مترجمان آلمانی زبان داشته است. جالب آن است که علی عبداللهی نیز با ترجمه و انتشار تقریبا همزمان رمان امریکا میزان علاقه مستمر و پویایی خوانندگان فارسی زبان را به خوبی نشان داده است.
نظر شما