یادداشت زیر به قلم محمدعلی زم گزیدهای از کتاب در دست انتشار وی با نام «سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی» است که می خوانید.
اصل حاکم
یک اصل را بر همه اصولت ساری و جاری ساز، آنچه را که عمل و یا پرهیز میکنی به دیگران، آن توصیه کن و یا نسبت به آن نهیشان کن!
ـ برکههای آرام
پرندگان اگر تشنه هم باشند از آبهای موجدار و در حرکت میهراسند. آنها در پی برکههای آرامند. تو از آنها بیاموز که دلت را برکه آدمهای ناتوان و ترسیده از دنیا سازی تا در پناه آرامش تو، آرام بگیرند.
ـ بلندای روح
ارتفاع سقف بهشتات را به اندازه بلندای روح مدارجویت با خود و خلق خدا بدان.
ـ دلداری از خلق خدا
ترمیم و تعمیر دلهای شکسته را ارجمندترین ماموریت بندگی و الهی خود بدان! مواظب باش که در اوج طلب روحانی خود، از این وظیفه انسانی بازنمانده باشی!
ـ سمّ منّت
کمک، بخشش و دستگیرات را به سمّ اذیت و منت، مسموم مساز.
ـ اصول سلوک
جلوتر از مریدت راه نرو، شاید که دنبالت نیاید، پشت سر مرادت هم نرو، شاید راه را بلد نباشد.
ـ همراهی و همنفسی
با همگان همراه باش تا با قدم زدن در کنارشان بتوانی «انگیزه» نفسزدنهایشان را بشناسی.
ـ عوارض ترشرویی
بار فشار روحی و غم و اندوه خود و دیگران را با شوخطبعی آمیخته به اخلاق و مزاح حلال، جبراننما و شوخطبعی را تسهیل مزاج روحت و بهداشت روان بدان و اگر چنین ندانستی و یا چنین نپسندی، به فکر درمان آثار و عوارض ترشرویی و اخم کردن خود باش.
ـ دماسنج خلق
اگر حریف «قلب یخی»ات نیستی حداقل دماسنج برخورد ظاهرت را از نقطه «صفر» بالا ببر! دیگران چه گناهی دارند که باید گرفتار ظاهر عبوس و باطن یخچالی تو باشند.
ـ حمالی بار دیگران
هیچ کس نمیتواند گناه خود را به گردن دیگری بیاندازد و مسبب آن را دیگری بداند و ورز و وبال آن را برعهده دیگری بگذارد!
ـ مهارتهای اجتماعی
شناخت، آموزش و گسترش فراگیر مهارتهای اجتماعی را زمینه توسعه روابط اجتماعی بدان و از این مهم اسبابی، برای رسیدن به «وحدت» کلان دینی، اجتماعی و جهانی بسازد.
ـ تصمیم خارپشتها
از خارپشتها هم میتوان آموخت؛ در عصر یخبندان که نسل بسیاری از گونههای حیوانی منقرض شد، خارپشتها تصمیم گرفتند برای حفظ خود دور هم جمع شوند و زخم ناشی از خارهای یکدیگر را تحمل کنند تا «گرما»یشان سبب محفظو ماندنشان شود!!
ـ تولد تواضع
منطق «من بهترم» را مانع، و «او بهتر» است را عامل موفقیت و وسعت ارتباطات اجتماعی خود بدان، استراتژی «من بهترم» را مولد تکبر و «او بهتر» است را مولد تواضع بدان تا موضعت، نسبت به نیکوکاران و بدکاران مشخصتر شود.
ـ مهندسی کلام
کنترل زبان را اصلیترین عامل تداوم انس با دوستان، حفظ خویشان و گسترش روابط اجتماعی خود بدان و پیش از گفتن به چرا گفتن، چه وقت گفتن، چقدر گفتن، کجا گفتن به چرا گفتن، چه وقت گفتن، چقدر گفتن، کجا گفتن، و به که گفتن، بیاندیش و گفتهات را پیش از بیان، طراحی و مهندسی کن. عجله در گفتار، تو را از اندیشیدن و مهندسی کردن کلام، بازخواهد داشت.
ـ گوشت بیاستخوان
فرمودهاند که زبان، گوشت فاقد استخوانی است که با همه جثه اندکش، به تنهایی، قدرت شکستن همه دلها را دارد!
ـ جُرمهای بزرگ
زبانِ جرم کوچکی است که مرتکب جُرمهای بزرگ میشود.
ـ تعادل در کنشها و واکنشها
رفتار آدمی، در برخورد با پدیدهها، برخاستهای از کنشها و واکنشهای باطن آمیخته به باورها و نگرشهای اوست. اوامر و نواهی صادره خارجی، فقط، جنس کنش و واکنش او را نامتعادل میسازد.
ـ جاخوشکنی
سعی کن در جایی، جاخوش نکنی، به محض آنکه چنین کنی، در جایت خشک خواهی شد.
ـ قانون خوشبختی
خوشبختی را در همه جا و در همه حال و برای همه کس قانون بومی یکسانی بدان که هرکس باید خودش مجری قانون خویش باشد.
ـ حاضر و غایب
«لوازم خوشبختی» با «احساس خوشبختی» همیشه همراه و متجانس نیست؛ ممکن است یکی حاضر باشد و دیگری غایب!
ـ رفتارهای سزاوار
«جان»، «انسانیت» و «انسانها» را در باور خود از باارزشترینها بدان! آنها یا در انسان بودنشان با تو شریکاند یا به خاطر دینداریشان، با تو برادرند. بنابراین فداکاری، ایثار و خطر در راه رشد و غذا، انتخاب آینده، انتخاب زندگی، مرگ و ...!!
ـ تفاوتگرایی و تکرارگریزی
دنیا در پی تفاوتهاست و نه تکرار و کلیسهها! مزیت خود را در هستی شخصی، موقعیت خانوادگی، پایگاه اجتماعی، اقلیم طبیعیات بدان و کوششت را معطوف افزونسازی تفاوتهایت نما!
ـ سهگانه رهایی
امانتدار همگان باشد و راستگویی را سپهر راستمنشی خود و وفای به عهد را سپر مداراندیشی خود با دیگران بدار و از سلوکدر این سه به هیچ بها و بهانهای عقب منشین و خیر دنیا و رهایی آخرتت را در عمل به این سه بدان.
ـ برکههای آرامبخش
هرکجا برکه آرامی دیدی به یاد مأوای پرندگان باش و هرکجا دل پاکی دیدی آن را بیانتها و قابل اعتماد بدان!
ـ کلمات ساکت
حاضرجوابی را در همه جا و در هر شرایطی، سودمند ندان، چه بسیار کلامها و کلماتی که پاسخشان سکوت است.
ـ بهترین مجازها
بهترین «مجاز»های دیگران، گاهی بدترینهای «واقع» تو است.
ـ ورود غیرمجاز، ممنوع
در ورودی قلبت تابلوی «ورود ممنوع» و «توقف ممنوع» قرار بده تا «خُود» رویی غیر مجاز، وارد آن نشود. همه فضای قلبت را به خود گزیدههایت، اختصاص ده.
ـ گرگهای گوسفندنما
گفت: از روزگار که چیز نفهمیدم، تنها دلخوشیام گوسفندانم بودند که وقتی پشمشان را چیدم دیدم نصف بیشترشان گرگ از کار درآمدهاند!
ـ سزای بدی
سزای بدی دیدن، میتواند بدی کردن باشد، اما آگاه باش که به جای آن، عفو و بخشش، زیبندهتر و برخوردار از صواب و ثواب بیشتری است.
ـ پیشیرفتن در سلام
خدا را حکیمی بدان که برای همه دردهای جسمانی راه درمان و شفا و برای همه مرضهای روحی، علاج ارزان و سریع قرار داده است. او راه گریز از تکبر که بدترین عامل سقوط انسان است، را پیشیگرفتن در سلام دادن دانسته است!
ـ سیال موجآفرین
پایت را شکسته و در خم هیچ بستهای گرفتار مدان و در قبض هیچ عجیبی، غریبانه دست و پا مزن که زندگی سیال است و تو بر امواج آن سوار.
ـ کنترل اسباب طغیان
روحت را از نیازمندی به دیگران عاری و قلبت را از محبت غیرخدا خالی بدار تا زمینه مرزشکنی را از خود، دور و اسباب طغیان و استغناء را در کنترل مدیریت خویش، قرار داده باشی!
ـ دلبازیها و دلبستگیها
دلگرفتگیها را نتیجه دلبستگیها و دلبازیات را گریزگاه دلبستگیهایت بدان!
ـ انتخاب استرسزا
از کسانی مباش که در مواجهه با هر کار و فکری آنقدر درباره آن منفی حرف میزنند و با کلماتی چون نمیخواهم، نمیگذارم، نمیتوانم، نکن و غیره، غبار روی آن را تغلیظ میکنند و هر انرژی مثبتی را از آن کار و فکر دور میسازند و بالاخره هم، در پایان از سر بیمنطقی! آن کار را انجام میدهند. مَثَل این افراد، شبیه کسی است که پیش از خوردن غذا، عمدتا و یا سهوا! دستهای آلوده خود را نمیشوید، از بشقاب و قاشق و چنگال کثیفی استفاده میکند و به جای سفره تمیز، بساط غذای خود را روی زمین آلوده پهن و غذایش را در حال استرس و ناراحتی، میل! میکند!!
ـ سکوتهای غریبانه
گاهی تحمل گرسنگی و تشنگی برایت راحتتر از آن است که این همه حرف داشته باشی و از فرط غربت نتوانی سکوتت را بشکنی!
ـ ساختنهای سوختنی
حالت را پاس بدار و نگذار بیحالان و بدحالان آن را بین خود پاسکاری کنند و چون همه چیز عالم گریزپا و در سیرخرابی است این یکی را که در اختیار خویش است قدرشناس تا ساختن را از میان سوختنها آغازیده باشی.
ـ مقهوران شهوت
سعی کن به شخصیتی که دیگران آنها را مقهور شهوت و رسوای شکم میدانند، تبدیل نشوی و به قهر اینان، اشتهار نیابی.
ـ عدالت ترسگریز
اندیشه، گفتار و رفتار عادلانه را زایلکننده ترس و هراس از دنیا و عذاب آخرت بدان.
ـ عدالت همهبانی
سعی کن در زندگی عدالت را خوب بشناسی و رفتارت را با شاخصهای آن تنظیمنمایی! عدالت، اندازهشناسی و رعایت اندازههای حقوق هر کس، در هر چیز و در هر کار و هر رفتار و در هر زمانی است.
نظر شما