کوتاه درباره کتاب«نارگان و ستارگان» نوشته پاتریشیا رایتسون
سفر به جهان افسانهها و باورهای کشوری دیگر
پاتریشیا رایتسون ، بیشتر به عنوان احیاگر ادبیات عامیانه کشور استرالیا در قالب داستانهای نوجوانان شناخته میشود. نویسندهای که تا کنون موفق به کسب جوایزی متعدد ازجمله جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن شدهاست.
اغلب پژوهشگران ادبیات و فرهنگ عامیانه ترجیح میدهند که خرده فرهنگهای مربوط به کشورخود را در قالب داستان، آن هم داستانهای نوجوانانه ارائه دهند و میتوان گفت رایتسون، یکی از موفقترین چهرهها در این زمینه است.
همانگونه که گفته شد، در اغلب داستانهای این نویسنده، باورهای بومی کشور استرالیا نقشی پررنگ دارند.
بنابراعتقادات مردم ایالت ویکتوریای این کشور، تولد هرموجودی در رویای یکی ازارواح کهن نقش میبندد و زمانی که این اتفاق افتاد، نیروی حیاتیاش در این چهارچوب حلول می کند و آن موجود جان میگیرد و وقتی میمیرد، جان او دوباره به روح مقدس بر میگردد تا آن را دوباره به موجودی دیگرامانت دهد.
رایتسون در کتاب«نارگان و ستارگان» با تکیه بر همین باور بومی، سلسله باورهای دیگر را هم در قالب داستان روایت کرده که حاصل این کار، شیوه نوشتن داستان در داستان را به نحوی مطلوب به ثمر نشاندهاست.
شیوه نوشتن ازجهان ارواح، بدون خلق فضایی دلهره آوروایجاد حس دافعه، نکتهای است که این نویسنده به خوبی ازآن بهره بردهاست، حسی که نه تنها دوری خواننده از کتاب را موجب نمی شود بلکه او را غرق در لذت خواندن میکند. شیوهای از نوشتن که می تواند برای نویسندگان با دغدغههایی از این دست به عنوان سرمشق مطرح باشد:«شب بود. نارگان راه افتاد. با ناراحتی در عمق دیوارههای بلند و سنگین آبکندی تکان خورد. تنه سنگینش را به دهانه کنامش کشید. سفر طولانی و بی هدفش آغاز شد. شصت متر بالاتر، روی زمینهای کوهستانی، مهتاب بر درختان کائوچو که عقابها درآن آشیانه میساختند، رنگ سفید می زد. نورش آنقدر بر آبکند میپاشید که فقط نوک درختان کوتاه را روشن کند، به صخرههای سیاه و نمناک کف آن نمیرسید... فقط وقتی آب روی تخته سنگ بزرگی که بر فراز تپه بود میسرید، بارقهای از نور نقرهای را تا پایین میبرد...»
سازوکار شخصیتپردازی در این اثربه گونهای است که حال و هوای افسانهگون را تداعی میکند، به این معنا که هرکدام از شخصیتها، گویی دردل خود، دهها شخصیت دیگردارند که بازگو کننده همان باور تناسخ بومی است.
شاید خارج ازحوزه انصاف باشد که ازترجمه خوب و روان این اثر به عنوان رمز موفقیت درمیان خوانندگان فارسی زبان نام نبریم. جهان داستانهای رایتسون به دلیل استفاده از کهن الگوهای قومی و خرده فرهنگهای بی شمار، جهانی حساس است وبه همین جهت، نزدیک شدن یک مترجم به کارهای اورا باید به عنوان نوعی جسارت، آنهم جسارتی آگاهانه تلقی کرد.
درباره نویسنده
پاتریشیا رایتسون در نیوسات ویلزبه دنیا آمده و بزرگ شده است. نخستین کتاب او یعنی«مارحقه باز» در سال 1365برنده جایزه شورای کتاب کودک استرالیا شد. رایتسون در سال 1970 برای کتاب«من صاحب زمین مسابقهام»، در سال 1974 برای کتاب«نارگان و ستارگان» و درسال 1978 برای کتاب«یخ میآید»، جایزه سال استرالیا را به دست آورد.
نظر شما