سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۴:۵۹
بازرس ژاور با سرماخوردگی آمد

«بازرس ژاور و سرماخوردگی» مجموعه اشعار و قطعات ادبی «سجاد صاحبان زند» روزنامه‌نگار و منتقد ادبی، با تصویرسازی‌های هما ساداتیان منتشر شد. این اثر سومین کتاب منتشر شده صاحبان زند است.

سجاد صاحبان‌زند در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: «بازرس ژاور و سرماخوردگی» سومین کتاب من است که پس از گذشت 10 سال از انتشار کتاب دوم، روانه کتابفروشی‌ها می‌شود. در طول این 10 سال به علت آنکه از انتشار دو کتاب دیگرم دلسرد شده بودم، برای انتشار کتاب جدید وسواس زیادی داشتم.
 
وی افزود: این کتاب شامل 32 متن کوتاه در قالب قطعه ادبی و شعر به همراه تصویرسازی گرافیکی است. تصویرگری این کتاب را هما ساداتیان انجام داده است. محتوای قطعات و اشعار درباره سرماخوردگی، تنهایی، بغض، طنز، روشنفکری و برخی موضوعات اجتماعی است.
 
این روزنامه‌نگار در ادامه درباره چرایی تقسیم محتوای کتاب به دو بخش «جدی» و «طنز» گفت: پیش از انتشار، متنی را که آماده کرده بودم، برای مشورت در اختیار چندتن از دوستانم از جمله اردشیر رستمی و بزرگمهر حسین پور قرار دادم. اردشیر رستمی به دلیل آنکه در آن متن طنز و واقعیت در هم آمیخته بود، کار را مغشوش می‌دانست و پیشنهاد کرد  متن در دو کتاب ـ یکی شامل متون جدی و دیگری شامل متون طنز ـ منتشر شود.

 

صاحبان زند همچنین اظهار کرد:‌ رستمی خود نیمه جدی کتاب را دوست داشت اما بزرگمهر حسین پور با قطعات طنز بیشتر ارتباط برقرار می‌کرد. در نهایت تصمیم گرفتم که کتاب نهایی شامل هر دو مجموعه باشد. خود کتاب هم از منظر فرمی دو گانه است. در بخشی از کتاب، «سرماخوردگی» به عنوان یک شخصیت حقیقی و حقوقی طرح شده و در بخشی دیگر هم من به عنوان راوی در متن می‌آیم و درباره این شخصیت (سرماخوردگی) می‌نویسم.

دو نمونه از متن کتاب
قطعه شماره پنج (شعر):

«این روزها خیلی دلم گرفته است.
لیوانم را
بشقابم را 
حوله‌ام را
بوسه‌ام  را جدا کرده‌اند.
می‌گویند سرما خورده‌ای.

توی دلم بهشان می‌خندم.
من با همه لیوان‌های خانه
آب خورده‌ام
فردا آنها از لیوان‌ها
بشقاب‌ها
حوله ها 
و بوسه‌ها حرف خواهند زد.
و البته تنهایی.
دسته جمعی 
تنها خواهیم بود.»

قطعه شماره 14 (نثر)
«وقتی وارد اتوبوس شدم و کسی فرار نکرد، دقیقا شبیه علامت تعجب شدم. دیگر به این قضیه عادت کرده‌ام که وقتی وارد جایی می‌شوم همه فرار کنند، اما این بار کسی نرفت. اصلا کسی سرش را بلند نکرد تا ببیند چه کسی وارد شده. همه خودشان را زده بودند به خواب. البته می‌دیدم که من را می‌بییند و خودشان را می‌زنند به خواب. اما همه حواس‌شان به این بود که خودشان را بزنند به خواب، چون اگر بیدار می‌بودند، شاید مجبور می‌شدند جایشان را بدهند به یک سرماخوردگی 100 هزار ساله. یک پیرمرد 80 ساله هم با من سوار شده بود، اما کسی برای او هم بلند نشد. 
حس خوبی بهم دست داد، وقتی مثل بقیه از میله آویزان شدم و رفتم توی خودم.حس خوب بعدی زمانی سراغم آمد که دستی توی جیب شلوارم رفت و تا می‌توانست گشت و چیزی پیدا نکرد. البته او یکی از قوی‌ترین ویرس‌ها را از جیبم برداشت و البته متوجه نشد. وقتی تب‌اش فردا رفت روی 100 درجه، به زیبایی سرماخوردگی ایمان می‌آورد و یاد می‌گیرد دستش را هر جایی فرو نکند. شاید هم هیچ وقت متوجه نشود.»

«بازرس ژاور و سرماخوردگی»در شمارگان هزار و 100 نسخه، به بهای هفت هزار تومان از سوی نشر حوض نقره منتشر شده است.

درباره نویسنده
سجاد صاحبان زند (متولد 1354) شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی است. «چلچراغ»، «کتاب هفته»، «خبر آنلاین»، «روزنامه اعتماد» و «همشهری» نشریاتی اند که صاحبان زند در آنها فعالیت قلمی داشته است.

مجموعه داستان‌های کوتاه «شام آخر شهرزاد» و مجموعه شعر «ما از اول هم یک‌نفر بودیم» دو کتاب پیشتر منتشرشده سجاد صاحبان زند است. وی همچنین یکی از نویسندگان «فرهنگ توصیفی شخصیت‌های ادبیات داستانی نوجوان» با مدیریت و نظارت فریدون عموزاده خلیلی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها