گزارش «ایبنا» از نشست علمی «تجدد در ایران عصر قاجار»
تکمیلهمایون: ایرانیان در دوره مشروطه رسالههای سیاسی میخواندند/فیاض: تحولات ایران نسبت به غرب عقب نیست
ناصر تکمیلهمایون، استاد تاریخ در نشست علمی «تجدد در ایران عصر قاجار» گفت: حدود 26 کتاب در دوران مشروطه و مشروطهخواهی و پیش از مشروطه در ایران منتشر شده و نشان میدهد مردم این رسالههای سیاسی را خواندهاند و برای ما که آن موقع دانشجو بودیم این تعداد کتاب جای تعجب داشت.
در این نشست، دکتر ناصر تکمیلهمایون به سیر تاریخی مدرنیزاسیون اشاره کرد و گفت: مدرنیزاسیون ربطی به ایران نداشته و در ایران تجدد و پیشرفت به نوعی تقلید از غرب بدون شناخت از واقعیت مدرنیته و به نوعی اقتباس از مغرب زمین محسوب میشد در حالی که در مغرب زمین نوآوری محصول طبیعی جامعه بوده است.
وی افزود: دوره اول مدرنیته در ایران با تحیر و همان سوال معروف عباس میرزا مطرح بوده است. مدرنیزاسیون یعنی مدرنیته کردن، قدرتی نزد آن است که میخواهد جامعه را با مدرنیته آشنا کند و به دنبال این مساله در دوره قاجار متوجه شده بودند مرکز اصلاحات غرب است و افرادی را برای کسب علوم و فنون جدید به آنجا اعزام کردند که از این دوره باید به عنوان دوره دوم مدرنیته در ایران یاد کرد.
جامعه شهرنشین ایران در سال 1324 و تعداد کتابهای چاپ شده
تکمیلهمایون ادامه داد: در دوره پایانی حکومت ناصرالدین شاه شاهد حرکتهای مثبتی از سوی افرادی مثل سید جمالالدین اسدآبادی و هادی نجمآبادی که متأسفانه کمتر از او نامی برده شده است. صاحب کتاب تحریرالعقلا موجب روشنگری و به دنبال آن بهوجود آمدن توافق در اوایل مشروطهخواهی شد. آقا سید عبدالله بهبهانی و طباطبایی به دنبال مشروطه بودند و شیخ فصلالله نوری هم به دنبالشان بود ولی آنچه باید، اتفاق نیفتاد. اگر نوآوریهای سیاسی را با فرهنگ جامعه انطباق میدادند مشکل مشروطهخواهان و مشروعهخواهان حل میشد.
این استاد تاریخ در پاسخ به این سوال که در دوره مشروطه در بین مردم آگاهی و روشنگری به مساله مشروطه مربوط نبوده است به ذکر چندین رساله و سند تاریخی که نشان از درک مردم بوده است، پرداخت و گفت: مرحوم دکتر رضوانی استاد من چندین سال پیش مقالهای در مجله راهنمای کتاب نوشت که حدود 26 کتاب در دوران مشروطه و مشروطهخواهی و پیش از مشروطه در ایران منتشر شده و نشان میدهد مردم این رسالههای سیاسی را خواندهاند و برای ما که آن موقع دانشجو بودیم این تعداد کتاب جای تعجب داشت.
استاد زرگرینژاد حدود 200 کتاب درباره مشروطه پیدا کرد
وی افزود: در شماره بعدی مرحوم غلامحسین صدیقی در مقالهای با تشکر از مرحوم رضوانی گفت بیش از 6 کتاب دیگر نیز من در منزل دارم. بنده در دوران تحصیل در پاریس چندین رساله دیگر نیز پیدا کردم و در یک سخنرانی در تاریخ معاصر ایران حدود 70 رساله دیگر پیدا کردم و نام تک تک آنها را آوردم. استاد زرگرینژاد حدود 200 کتاب درباره مشروطه و حرمت مشروطه و... پیدا کرد.
وی معتقد بود که مشروطه را باید یک نهضت شهرنشین بدانیم که در روستاها و ایلات و عشایر ما نفوذ نکرده بود. حدود یک سوم شهرنشین وجود داشت و علما، طلاب، بازاریها، کسبه، دانشجویان دارالفنون و دانشجویان مدرسه علوم سیاسی از عوامل اصلی اشاعه مشروطه بودند. شما حساب کنید در یک جامعه شهرنشین ایران در سال 1324 هجری قمری این مقدار کتاب و رساله چاپ شده باشد طبیعتاً جامعه با مساله مشروطه به معنی عدالتخواهی و قانونخواهی آشنایی داشته است و این مساله در دوران انقلاب اسلامی ضعیفتر بوده است چرا که با توجه به تعداد افراد شهرنشین تعداد کتابهای چاپ شده بسیار کمتر بوده و این نشان از عدم شناخت به مساله انقلاب بوده است.
چگونه مشکلات مدرنیته را با عقل سامان دهیم؟
زیباکلام نیز درباره مدرنیته بر اساس کتاب «سنت و مدرنیته» سخن گفت. وی مدرنیته را آغاز و پایان قرون وسطی دانست که دربرگیرنده رنسانس است. اساس مدرنیته روی افراد بود، اینکه فرد میتواند مصالح خود را تشخیص دهد نه پادشاهان و علما و نه دانشمندان و مذهب هیچ کس به اندازه فرد نمیتواند از مصالح خود پاسداری کند. آیا عقل بشر برای تبیین جهان کفایت میکند و برایش سعادت و خوشبختی دارد یا نه؟ ما به منابع دیگری هم مانند خدا و مذهب نیاز داریم؟
وی افزود: در تمام این چهارصد سال مدرنیته با مشکلات عظیمی برخورد کرد ولی چون اساس آن روی عقل بشر بوده توانسته است بر مشکلات غلبه کند. پست مدرنیته یعنی بیان مشکلاتی که مدرنیته با خود به همراه آورده است. هیچ پست مدرنیسمی سخن از بازگشت نمیگوید. پست مدرنیته میگوید چگونه مشکلات مدرنیته را با عقل سامان دهیم. مدرنیته ایرانی - اسلامی نداریم. مدرنیته مدرنیته است. نه چینی نه غربی و نه حتی اروپایی است چرا که بسیار متاثر از فرهنگ و تمدن یونان است.
اساس و بنیاد زندگی از مدرنیته است
زیباکلام اظهار کرد: مدرنیته عصاره تفکر و تعقل بشریت است. به گزاف نیست اگر ریشههای به وجود آمدن رنسانس را جنگهای صلیبی بدانیم. از عناصر اصلی به وجود آمدن نوزایی آشنایی غربیها با فرهنگ و تمدن اسلامی و شرقی بود. مدرنیته کالایی است جهانی که خریدارانش همه هستند؛ بودایی، هندی، چینی، شیعه، سنی و...
وی افزود: نمیتوان مدرنیته را رد کرد در حالی که اساس و بنیاد زندگی از مدرنیته است و این مدرنیته بود که مشروعیت حکومت را زمینی کرد و مشروعیت مبعوثین ملت شد. مدرنیته یعنی ما یک نفر را به عنوان پادشاه انتخاب میکنیم. اگر او توانست برای ما امنیت و آسایش بیاورد و اگر ما از او رضایت داشتیم او شاه است، در غیر این صورت او را کنار مینهیم. ما نباید با مدرنیته برخورد ایدئولوژیک و سیاسی کنیم.
ایران در دوران قاجار با مدرنیته مواجه شد
دکتر ابراهیم فیاض برخلاف نظر دکتر تکمیلهمایون گفت: من معتقدم مدرنیسم عقلگرایی نیست بلکه مدرنیسم ضدعقل گرایی و غریزهگرایی است، مارکس به غریزه گرسنگی در غالب اقتصاد و فروید به غریزه جنسی پرداخت. مدرنیسم از انقلاب صنعتی انگلیس در سال 1845 میلادی شروع میشود و با ظهور انقلاب صنعتی آثار و پیامدهای اجتماعی زیادی بهوجود میآید که مدرنیسم را به جای عقلگرایی ثابت که مبنا را بر رشد طولانی میگذارد به چارچوبی رسیدند که از زندگی روزمره غافل شدهاند.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی بیان کرد: زندگی روزمره انقلاب صنعتی تابعی از غریزهای است که آن را بهوجود آورده و پدر مدرنیسم مارکس و فروید به آن پرداختهاند و هنوز هم این دو پدیده با مدرنیسم پیش میروند. ما در دوران قاجار با مدرنیته مواجه شدیم و هنوز نیز همان مدرنیته است نه مدرنیزاسیون.
تحولات ایران نسبت به غرب عقب نیست
وی افزود: همزمان با مساله تجدد و عقلگرایی در اروپا ما نیز در ایران مکتب فقهگرایی و اصول فقهی داشتیم. اصولیها همه مشروطهگرا هستند مثل آخوند خراسانی و نائینی و در مقابل آن، فقهگرایی ضد مشروطه است. در دوره قاجار فقهای اخباریگرا نیز نفوذ داشتند. در مکتب اخباری، عقلگرایی جایی ندارد.
فیاض بیان کرد: ما تحولاتمان نسبت به غرب عقب نیست. مثلا در سال 70 در کتابخانه مرکزی ایران کتابهای قدیمی پیدا کردم که با نخ دوخته شده و بسیار سریع ترجمه شده بودند ولی این آثار وارد ساختار فکری در ایران نشد که باید چرایی این مقوله بررسی شود.
نظر شما