خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ محمد آسیابانی: یکی از مهمترین ایرادهای وارد بر پژوهش های صورت گرفته درباره هنر تعزیه و سایر هنرهای سنتی، عدم استفاده از رویکرد مردمشناسانه در پژوهشها و همچنین عدم تحلیل زیباییشناختی این پژوهشها با استفاده از دیدگاههای فلسفی بومی است. در ادامه خط خبری ویژه ماه محرم، گروه «هنر و رسانه» با صادق عاشورپور، پژوهشگر پرکار تعزیه گفتوگو کرده است.
صادق عاشورپور، هنرمند و محقق پیشکسوت هنر تئاتر و نمایشهای سنتی بیش از سه دهه از عمر خود را در راه پژوهش موضوع نمایشهای ایرانی صرف کرده است. تاکنون هشت مجلد از این پژوهش با عنوان کلی «نمایشهای ایرانی» از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است و هفت جلد دیگر نیز در نوبت نشر قرار دارد. جلد 15 یا پایانی این مجموعه نیز فهرست نمایههای 14 جلد قبلی است.
جلد دوم مجموعه «نمایشهای ایرانی» به نمایش «تعزیه» اختصاص دارد. این جلد برای نخستین بار در سال 1389 با شمارگان دو هزار و 500 نسخه، 568 صفحه و بهای 10 هزار و 700 تومان از سوی انتشارات سوره مهر در دسترس مخاطبان قرار گرفت. برای مشاهده فایل pdf صفحات نخستین این کتاب، این نشانی در دسترس است.
در بسیاری از پژوهشهای ایرانی درباره تعزیه، عنوان شده که تعزیه یک نمایش ـ نه تئاتر ـ است و تئاتر با نمایش تفاوت دارد. تئاتر مدرن غرب بسیار وامدار نمایشهای شرقی از جمله تعزیه است و ما به کار آنها تئاتر میگوییم و نه نمایش. نظر شما در این باره چیست؟
وقتی ما در پژوهشهای خود از زاویه دید درامنویس به تعزیه نگاه نکنیم همین اشکالات پیش میآید. حال عجیب این است که این پژوهشگران با همین دیدگاه غلط خود، میگویند ما در تاریخ هنر ایران، تئاتر نداشتهایم. این حرف غلطی است، ما تئاتر داشتهایم درباره آن تحقیق نکردهایم.
شما نزدیک به 30 سال است که در موضوع نمایشهای ایرانی مشغول به تحقیق و پژوهش هستید. تاکنون پژوهشهای بسیاری در حوزه تعزیه در قالب کتاب منتشر شدهاند. بهنظر شما مهمترین اشکال یا ضعف این پژوهشها در چه مواردی است؟
تاکنون پژوهشهای بسیاری درباره تعزیه منتشر شده و بزرگانی چون زندهیادان صادق همایونی و عنایتالله شهیدی عمر خود را در این راه گذاشتند. با این اوصاف عموم محققان صرفا درباره ظاهر تعزیه و پوسته بیرونی آن کار کرده اند؛ به عبارتی هرآنچه دیده بودند، مکتوب کرده و به کاوش در درون تعزیه نپرداخته بودند. همین مساله باعث شد در کتابهای این بزرگان، با وجود اینکه زحمت بسیاری هم برای آن کشیده بودند، حقیقت تعزیه روشن نشود. همچنین اشکال دیگر کار این پژوهشگران در عدم تحلیل و سنجش نقل قولهایی است که از زبان تعزیهگردانها، ثبت کردهاند. تعزیهگردانها به کارشان بسیار وارد بودند اما نسبت به تاریخ و فلسفه هنر، اشرافی نداشتهاند. به همین دلیل اگر به آنها هنرمند بگویید، ناراحت میشوند، چرا که خود را از صنف روحانیون میدانند. یعنی اینها به دلیل اعتقاد خود و ثواب آن کار تعزیه میکردند و نه هیچ چیز دیگری.
بهنظر شما این پژوهشهای علمی و آکادمیک نبودهاند؟
شیوه ارائه مطالب در این پژوهشها به صورت سنتی است. در این شیوه شاید تعزیهگردانها متوجه مطالب شوند اما مخاطبان آکادمیک این کتابها، یعنی دانشجویان تئاتر نمیتوانند استفاده مناسب ببرند؛ بهعنوان مثال مدام در کلاسها یا برخی منابع ترجمهای مطرح میشود که «تئاتر اپیک» که مبدع آن برتولت برشت است، با تعزیه شباهتهایی دارد اما مخاطب با مطالعه کتابهای پژوهشی تعزیه متوجه نمیشود که شباهت یا تفاوتهای بین تعزیه و تئاتر اپیک چیست.
از منظر آموزش تعزیه این کتابها چگونه است؟
این پژوهشها هیچ بخش یا فصلی درباره آموزش تعزیه ندارند؛ به عنوان مثال در تمام این کتابها درج شده که «شبیه یزید» در تعزیه «اشتلم» میخواند، اما دیگر ننوشتهاند که «اشتلم خوانی» چیست یا چگونه است؟ زمانی که این مباحث در دل کتابها ثبت نشود، یعنی هنر تعزیه در حال نابودی است. در پژوهشها با اشاره به نابودی مکانهایی چون «تکیه دولت» میگویند که هنر تعزیه در حال نابودی است، این در صورتی است که مکانهایی چون تکیه دولت، صرفا سختافزار تعزیه هستند. زمانیکه هنرمندان تعزیه در دهه اخیر از خواندن درست یک «نقش پوشی» ساده ناتوان هستند و برای اجرا از میکروفون استفاده میکنند، نشان میدهد که بخش نرمافزاری تعزیه در حال نابودی است و باید برای آن فکری کرد.
این کلام شما نشان میدهد که پژوهشهای پیشین درباره تعزیه تا قبل از کتاب شما، صرفا یک پژوهش فرهنگ عامهای است و نگاه به تعزیه در این کتابها نه به عنوان شکلی از تئاتر، که به عنوان بخشی از فرهنگ عامه ایران بوده است؟
بله. من در پژوهشهای خودم، از دیدگاه یک درامنویس به تعزیه نگاه کردم. همین تغییر نوع نگاه به این هنر باعث شد تا در کتاب «نمایشهای ایرانی: تعزیه» بهجز مباحث مفصل درباره زیباییشناسی تعزیه، ساختار این هنر نمایشی آیینی و همچنین چگونگی اجرای آن و دیگر موضوعاتی از این دست، یعنی چگونگی بازیگری در تعزیه، اجرای موسیقی در این نمایش و... به مخاطب آموزش داده شود. من تمام تلاشم این بود که در کتاب خودم، به مسائل و مباحثی اشاره کنم که در دیگر پژوهشها هیچ اشارهای به آنها نشده بود.
نظر شما درباره پژوهشهای غربیها درباره هنر تعزیه چیست؟
هنر تعزیه در ذات خود، فنونی همچون «فاصله گذاری» را دارد. فن فاصله گذاری در تئاتر غربی، از طریق پژوهشهای برتولت برشت، نمایشنامهنویس، کارگردان و نظریهپرداز آلمانی هنر تئاتر، مطرح شد. دیگرانی همچون میرهولد و بوخنر نیز از این فن استفاده کردهاند. تعریفی که پژوهشگران غربی از نمایش تعزیه ارائه دادهاند با فلسفه تعزیه، که متعلق به مشرب تکخدایی است، جور در نمیآید. این پژوهشگران از تعزیه یک تعریف فیزیکی ارائه دادهاند و عجیب آنکه پژوهشگران در داخل کشور نیز مدام به این تعاریف ارجاع میدهند.
و کلام پایانی شما...
تمام کسانی که مشغول پژوهش بر هنرهای سنتی و فرهنگ ایران هستند، میدانند که یافتن منابع در این حوزهها چقدر سخت و پرزحمت است. من برای آنکه یک نسخه تعزیه یا یک کتاب نسخه خطی قدیمی را پیدا کنم، در طول سالها به شهرهای و روستاهای مختلف در سطح کشور رفتم و با قومیتهای گوناگون محشور بودم. با تمام این اوصاف، ناشران مختلف، به ویژه ناشران دولتی از چاپ این کتاب خودداری میکردند و اگر حوزه هنری این پژوهش را منتشر نمیکرد، من دچار یاس فلسفی میشدم و همه اوراقم را آتش میزدم! به همین دلیل از مسئولان حوزه هنری و انتشارات سوره مهر تشکر می کنم.
درباره صادق عاشورپور
عاشورپور، نمایشنامهنویس، کارگردان و پژوهشگر پیشکسوت تئاتر است. او سالها در انجمن نمایش همدان مشغول به فعالیت بود.عاشورپور مولف مجموعه 15 جلدی «نمایشهای ایرانی» است. جلد دوم این مجموعه به تعزیه اختصاص دارد. «نمایشهای عامیانه»، «نمایش نقالی»، «نمایشهای آیین مزدایسنا» و «نمایشهای کیش زروان» نام مجلدات دیگری از مجموعه نمایشهای ایرانی است.
از دیگر آثار منتشر شده عاشورپور میتوان به مجموعه نمایشنامههای «شاهدان و مقصر كيه»، «كاری بايد كرد»، «طاووس»، «تیرگان»، «ابوذر تنها»، «سلطان جاوید»، «سقای دیگر» و «صداع قبله عالم» و همچنین کتاب پژوهشی «بازیها، كوچهها، محلهها» اشاره کرد.
نظر شما