پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۰
رگه‌های موثر کودکی در شعرهای قیصر امین پور

شاید بسیاری از منتقدان ادبی، مجموعه شعر«مثل چشمه مثل رود» سروده قیصر امین پور را تنها کتاب او در زمینه ادبیات نوجوان به حساب بیاورند اما حقیقت این است که رگه‌هایی تعلق روحی این شاعر به کودک و نوجوان را می شود در بیشتر آثار او کشف کرد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) رسول آبادیان: قیصرامین پور از جمله شاعرانی است که فعالیت ادبی‌اش را با سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان آغاز کرد اما در ادامه ذات کودکی و جهان تشکیل دهنده کودکی کردن را به عنوان نمک سروده‌هایش برای بزرگسالان حفظ کرد.

جنس اغلب شعرهای امین پور شاید تماماً متعلق به کودک و نوجوان نباشد اما ریشه‌ای عمیق در این نوع نگرش دارد. عبور ذهنیت شعری این شاعر از گذرگاه کودکی- نوجوانی و بزرگسالی، در بعضی شعرهای او نمودی بارز دارد به گونه‌ای که شعر برآمده از چنین دیدگاهی برای همه این گروه‌های سنی خواندنی و قابل فهم است: کودکی‌هایم اتاقی ساده بود/قصه ای دور اجاقی ساده بود/ شب که می‌شد نقش‌ها جان می‌گرفت/ روی سقف ما که طاقی ساده بود/ می‌شدم پروانه خوابم می‌پرید/ خوابهایم اتفاقی ساده بود/ زندگی دستی پر از پوجی نبود/ باری ما جفت و طاقی ساده بود/ قهر می‌کردم به شوق آشتی/عشقهایم اشتیاقی ساده بود/ ساده بودن عادتی مشکل نبود/سختی نان بود و باقی ساده بود.

سیطره نگاه کودکانه در اشعار امین پور تا حدی است که او در کتاب «شعر و کودکی» مقوله شعر را بی واسطه حاصل بخش کودک درون انسان معرفی می‌کند و شاعر در هر سن و سال را به عنوان کودکی به رسمیت می‌شناسد که مانند «گنگ خوابدیده» در صدد گفتن آن چیزهایی است که افتخار گفتنشان هیچ گاه در جان‌های بدون سهم کودکی امکان‌پذیر نیست.

به تعبیری دیگر می‌توان گفت امین پور در خلال آثارش یک کودک - بزرگ است، به این معنا که در سروده‌های غمگین و نوستالژیک بزرگسالانه‌اش هم می‌توان ردپایی از ذهنیت و تصاویر کودکی را درک و دریافت کرد: باز آن احساس گنگ و آشنا/ در دلم سیر و سفر آغاز کرد/ باز هم با دست‌های کودکی/ سفره تنگ دلم را باز کرد/ باز برگشتم به آن دوران دور/ روزهای خوب و بازی‌های خوب/ قصه‌های ساده مادر بزرگ/ در هوای گرم شب‌های جنوب/ رختخوابی پهن، روی پشت بام/ کوزه‌های خیس، با آب خنک/ بوی گندم، بوی خوب کاهگل/ آسمانِ باز و مهتاب خنک/ از فراز تپه می‌آمد به گوش/ زنگ دور و مبهم زنگوله‌ها/ کوچه‌های روستا، تنگ غروب/ محو می‌شد در غبار گله‌ها/ های و هوی کوچه‌های شیطنت/ دست دادن با مترسک‌های باغ/ حرف‌های آسمان و ریسمان/ حرف‌های یک کلاغ و چل کلاغ/ روزهای دسته گل دادن به آب/ چیدن یک دسته گل از باغچه...

بسیاری از منتقدان حوزه شعر،مجموعه «به قول پرستو» را هم مجموعه ای برای نوجوانان معرفی کرده‌اند اما مخاطب با تورق ضمنی این مجموعه نیز درخواهد یافت که سروده‌های این مجموعه هم حاصل سیر و سلوک شاعر در جهان بزرگسالی با احتساب سهمی موثراز نوجوانی است.

می‌توان گفت که خیال‌های کودکی و نوجوانی، ناخودآگاه خود را در تک تک سروده‌های این شاعر وارد می‌کنند و این ورود گاهی چنان پررنگ جلوه می‌کند که تصور تعلق اثر به یک گروه سنی خاص را پدید می‌آورد. از منظر شاعری چون امین پور، کودکی و نوجوانی و بزرگسالی و حتی پیری، فاصله ای کمتر از یک تار مو دارند. او هیچ گاه سویه ای خاص از روند زندگی را پررنگ و سویه‌های دیگر را نادیده نگرفته است که این نوع نگاه را می‌توان در همین بخش از یک شعر منتخب از همین مجموعه هم دید: زندگی ترکیب شادی باغم است/دوست می‌دارم من این پیوند را/ گرچه می گویند شادی بهتر است/ دوست دارم گریه را لبخند را...

نگاه کودکانه ازمنظریک بزرگسال در شعری دیگر از امین پور هم خود را به رخ می‌کشد. این شعر هم مانند دیگر شعرهای این شاعر موید این حقیقت است که سرشت کودکی و یادهای نوجوانی همواره ذهنیت او را درسیطره خود داشته است، در این شعر تصورات خام کودکی و آگاهی نسبی در دوران بزرگسالی چنان در هم ادغام شده‌اند که بازهم تشخیص تعلق اثر به یک گروه سنی خاص را دشوار می‌کند: پیش از این‌ها فکر می‌کردم خدا/ خانه ای دارد کنار ابرها/ مثل قصر پادشاه قصه‌ها/ خشتی از الماس خشتی از طلا/ پایه‌های برجش از عاج و بلور/ بر سر تختی نشسته با غرور/ ماه برق کوچکی از تاج او/ هر ستاره، پولکی از تاج او/ اطلس پیراهن او، آسمان/ نقش روی دامن او، کهکشان/ رعد وبرق شب، طنین خنده‌اش/ سیل و طوفان، نعره توفنده‌اش/ دکمه ی پیراهن او، آفتاب/ برق تیغ خنجر او ماهتاب/ هیچ کس از جای او آگاه نیست/ هیچ کس را در حضورش راه نیست/ پیش از این‌ها خاطرم دلگیر بود /از خدا در ذهنم این تصویر بود/ آن خدا بی رحم بود و خشمگین/ خانه‌اش در آسمان، دور از زمین/ بود، اما در میان ما نبود/ مهربان و ساده و زیبا نبود/ در دل او دوستی جایی نداشت/ مهربانی هیچ معنایی نداشت...

حضور کودک در جسم و روان شاعر و انعکاس آن در عالم شعر درست از مصرع دوم شروع می‌شود و این شعر را کلاً به سمت تصاویری از جنس ادبیات محض کودک می‌برد اما شاعر در آغاز شعر تکلیف خودش را با مخاطب مشخص کرده و با آوردن «پیش از این...» بر وحدت جهان بزرگسالی و کودکی صحه گذاشته است. در این شعر هم مانند برخی شعرهای این شاعر، آدمی حتی در دوران پختگی و میانسالی هم نمی‌تواند ادعای همه‌چیزدانی داشته باشد و ممکن است درست مثل یک کودک با ناملایمات زندگی رودررو شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها