میلان کوندرا پس از چهارده سال از انتشار آخرین رمانش امسال جدیدترین رمان خود را به نام «جشن بیمعنایی» منتشر کرد، این کتاب بلافاصله در ایران با ترجمه قاسم صنعوی و توسط انتشارات بوتیمار به بازار آمد وبا استقبال علاقهمندان آثار کوندرا روبهرو شد.
قاسم صنعوی که در ترجمه شعر شاعران بزرگ جهان و آثار داستانی نویسندگان امریکای لاتین و اروپا بیش از پنجاه سال سابقه دارد، کمتر تن به گفتوگو میدهد بهطوریکه تعداد گفتوگوهای او از آغاز تا امروز شاید به شمار انگشتان یک دست نرسد اما این بار با خوشرویی و مهربانی به سؤالات خبرگزاری کتاب ایران درباره کتابهای «جشن بیمعنایی»، «از شاعران جهان» و «با آهنگ باران» پاسخ داد که میخوانید.
آقای صنعوی، آخرین رمان میلان کوندرا با ترجمه شما در ایران منتشر شد، این رمان در مقایسه با آثار دیگر نویسنده مانند رمان جاودانگی یا رمان بار هستی از چه ارزش و اهمیتی برخوردار است؟
این رمان را به سفارش ناشر ترجمه کردهام؛ یعنی ناشر کتاب را تهیه کرد و برای من فرستاد و از من خواست آن را به فارسی برگردانم. بنابر این در مورد این رمان هیچ نظری نمیتوانم بدهم . من از راه ترجمه زندگی میکنم، ناشر کتاب را به من میدهد و من هم بدون حب و بغض و بدون هیچ نظر آن را ترجمه میکنم . کمتر کتابی را به انتخاب خودم ترجمه میکنم. البته گاهی برخی ناشران از من میپرسند، چه میخوانید، من هم میگویم مثلاً فلان کتاب را. آنوقت میگویند این کتاب را برای ما ترجمه کن و من هم آن را به زبان فارسی ترجمه میکنم. بنابراین چون «جشن بیمعنایی» اثر کوندرا خوانندگان زیادی دارد ناشر هم از انتشار آن استقبال کرده است.
جناب صنعوی شما فردی تأثیر گذار در عرصه ادبیات امروز ایران هستید، احمدرضا احمدی معتقد است که ترجمههای شما بر شعر شاعران امروز تأثیر گذاشته است. آیا شما میتوانید پسازاین همهسال تجربه در امر ترجمه، در مورد اثری که ترجمه میکنید بینظر باشید؟
این نظر لطف جناب احمدرضا احمدی است با این اظهارنظرها نسبت به من ابراز محبت و دوستی کردند. افرادی که مصاحبه میکنند لابد حرف تازه ای دارند، یا تمایل به حرف زدن و حضور در رسانهها دارنداما من واقعاً پرهیز میکنم از مصاحبه در مورد آثاری که ترجمه میکنم. چون من مترجم هستم. نویسنده کس دیگری است. معمولاً نویسندگان باید درباره ارزشها و موقعیتهای نوشتههای خود اظهارنظر کنند.
بههرحال آیا خواننده حق ندارد از مترجم درباره اثری که ترجمه کرده است، نظر بخواهد؟
من مانند نامه رسانی هستم که امانتی را از جایی بهجای دیگر و از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل میکنم.
شما یک مجموعه چهار جلدی هم از اشعار شاعران مشهور پنج قاره ترجمه کردهاید، که جلد اول آن تحت عنوان « از شاعران جهان» توسط انتشارات توس منتشرشده بود، تکلیف مجلدات بعدی چه شد؟
مساله گرانی کاغذ و چاپ و خرابی بازار فروش کتاب همه دستبهدست هم دادند و ناشر را دلسرد کرده بود و حالا پس از سه - چهار سال جلد دوم این مجموعه را برای گرفتن مجوز چاپ به وزارت ارشاد فرستادند.
البته ترجمه هر چهار جلد سالهاست که حاضر و آماده است. منتها با توجه به وضعیتی که عرض کردم، ناشر چاپ و انتشار مجلدات بعدی را به تأخیر انداخت، حالا که وضع بهتر شده امیدوارم هر چه زودتر چاپ بشود و به دست مخاطبان و علاقهمندان برسد. آقای باقرزاده پیگیر چاپ جلدهای بعدی این مجموعه است.
در جلد دوم «از شاعران جهان» چه شاعرانی و از کدام کشورها حضور دارند؟
جلد اول و دوم مربوط به شاعران اروپایی است. یعنی سیری در آثار و احوال شاعران مطرح اروپا به لحاظ سبک زبان و مکتب های شعری آنهاست. البته این مجموعه در بر گیرنده گروهی از بهترین شاعران جهان است و این را خواننده آگاه میداند که در مقایسه با هزاران شاعر مطرح و نامدار جهان، کتابی با این حجم فقط میتواند حکم یک انگشتانه آب از اقیانوس بیکران باشد. به هر حال جلد اول این مجموعه از شاعران آلبانی شروع میشود و شاعران آلمان و اتریش، اسپانیا و استونی تا پرتغال و کشور چک را در بر میگیرد. این چهار جلد بر اساس نام کشور شاعر، به صورت الفبایی تدوینشده است، جلد دوم هم از شاعران رومانی شروع میشود تا شاعران یونان.
در یونان شاعران بزرگی مانند ریتسوس، کاوافی، سفریس، الی تیس و...حضور دارند. با این صفحات محدود و این همه شاعران بزرگ چه میکنید؟
از هر یک از شاعران یونان هم دو سه شعر بیشتر نمی شد در این کتاب آورد. اگر میخواستم اشعار شاعران را بیاورم اشعار هر شاعر حداقل یک کتاب میشد. از ریتسوس هم چند قطعه کوتاه را انتخاب کردم و در این مجموعه آوردم. البته بسیاری از اشعار ریتسوس توسط مترجمان مختلف به فارسی بر گردانده شده، اما من اشعاری را انتخاب کردهام که قبلاً ترجمه نشدهاند.
تصمیم ندارید کتاب مستقلی از ریتسوس ترجمه و منتشر کنید؟
من یک کتاب مستقل از اشعار ریتسوس به اسم «با آهنگ باران» منتشر کرده بودم که مفصلترین معرفی از ریتسوس و شعر او در ایران بود. این کتاب را انتشارات نیل در سال 50 چاپ و منتشر کرده بود.
از سال ۵۰ که « با آهنگ باران» با ترجمه شما منتشر شد تا سال ۹۱ که ریتسوس درگذشت، ریتسوس بهترین و زیباترین شعرهایش را سروده و منتشر کرده است. شعرهای قبل از آن اغلب سیاسی و شعاری است. فکر نمیکنید لازم باشد یک مجموعه جدیدتری از او ترجمه کنید؟
کتاب «با آهنگ باران» تجدید چاپشده، منتها من نرسیدم چیزی به آن اضافه کنم. در برنامهام هست که انشاء الله چند منظومه از ریتسوس را در قالب کتاب دیگری به عنوان «چند منظومه از ریتسوس» ترجمه و منتشر کنم. اگر عمری باقی بود این در نظرم هست. تجدید چاپ کتاب « با آهنگ باران» توسط نشر امتداد حدود پنج سالی میشود که صورت گرفت.
یک مجموعه از عاشقانههای ریتسوس را زنده یاد فریدون فریاد ترجمه و آماده چاپ کرده بود که با در گذشت او بلا تکلیف ماندو الآن حضور ذهن ندارم که اسم این کتاب و ناشرش چه بود.
اسم کتاب «زمان سنگی»و ناشرش نشر ثالث بود. بههرحال شما هم در این فکر هستید که کتاب مستقلی از ریتسوس ترجمه و چاپ کنید؟
بله چند منظومه هست، در واقع سه منظومه مثل باآهنگ باران، مثل شکل غیبت، اینها منظومههای مفصلی است که هرکدام پانزده-شانزده صفحه می شودمی خواهم این هارا در یک کتاب دربیاورم. در نظر دارم این چند منظومه را منتشر کنم. شعرهای کوتاه ریتسوس را بهاندازه کافی ترجمه کردهام و حالا میخواهم این منظومهها را کارکنم.
علی عبداللهی مجموعه ای منتشر کرد که در آن منظومه «گورنبشته» هم هست، مرثیه مادری در رثای فرزندش که توسط حکومت سرهنگان یونان هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. آیا این را دیدید؟
بله دیدهام. آقای عبداللهی یک نسخه از کتاب را برایم فرستاد، ولی من هر چه را میخواهم ترجمه کنم، سعی میکنم کاری باشد که قبلاً ترجمه نشده باشد.
الآن چه کتابی در دست چاپ یا در وزارت ارشاد دارید؟
در وزارت ارشاد چند کتاب دارم که هنوز جواب یکی را ندادهاند. یک کتاب هم غیرقابلچاپ اعلام شد. این کتاب اثری از کازانتزاکیس است که در ایران هنوز ترجمه نشده است. کتاب بیش از یک سال است که در وزارت ارشاد مانده و نمیدانم سرانجام چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. اجازه بدهید اسم این کتاب را نیاورم. ناشر حتی از عنوان شدن نام خودش بهعنوان ناشر این اثر حساسیت به خرج میدهد. میترسد دیگران به دنبال آن بروند و زودتر از او این کتاب را دربیاورند. وقتی ترجمه دیگری از آن به بازار بیاید، میترسد کتاب خودش روی دستش بماند.
گمان نمیکنم ترجمهای از شما روی دست ناشری بماند.
من وقتی کتابی را حاضر کردم کار را به ناشر میسپارم و دیگر تمام مراحل کار کتاب را به عهده خودش میگذارم. چون ناشر در بازار هست،میداند چه باید بکند تا کار را بهتر عرضه کند و بهتر بفروشد. من اگر دخالت کنم ممکن است شکست بخورد بعد بگوید تقصیر تو بود.
نظرتان را حالا در مورد رمان «جشن بیمعنایی» میگویید؟ آیا ترجمههایی که از کوندرا در ایران منتشرشده خواندهاید یا میخوانید؟
(با خنده ای ریز و ادامهدار) وقتی موضوع به نظر دادن میرسد، من دیگر چیزی به شما نمیگویم. پاسخش رانمی دهم. مگر میشود کارهای کوندرا را کسی نخوانده باشد؟ من همه ترجمههایی که از آثار کوندرا منتشرشده خواندهام . هر چه از کوندرا درمیآید من میخوانم. البته این رمان هم اولین کتابی از کوندرا است که ترجمه کردم. از من در این موردنظر نخواهید. در مورد چیزهایی که حسی و عینی است هرچه از من، بپرسید جواب میدهم ولی وقتی موضوع به اظهار عقیده و نظر در مورد آثار برسد من کوتاه میآیم.
جواب این سوآل به هیچکس و هیچ جا ضرر نمیزند. فکر میکردید که مودیانو جایزه نوبل ادبیات امسال را بگیرد؟
من اصلاً به این مساله فکر نمیکردم. در واقع اصلاً به فکر برنده جایزه نوبل امسال نبودم.
نظر شما