ناگهان چه قدر زود دیر می شود-یادنامهای برای قیصر امین پور/ 4
رباعیات امینپور، در دوره موسوم به ادبیات جنگ بسیار برجستهتر از سایر شعرهای اوست/ نظر عبدالجبار کاکایی درباره شعر قیصر
این روزها اگرچه در غم نبود قیصر شعر زرد و پژمردهایم اما هرگز دل به پاییز غمانگیز نسپردهایم و کوشیدهایم با یادکرد خاطرات شعر و زندگی او هوایی تازه به این فضای غبارآلود ببخشیم. عبدالجبار کاکایی در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران از شعر معروف «شعری برای جنگ» قیصر و رویکردهای مختلف به شعر جنگ گفت که آن را میخوانیم.
عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه سرا، درباره«شعری برای جنگ» قیصر امینپور و بررسی شعرهای او در زمینه ادبیات جنگ گفت: بیشتر واکنشهایی که در ادبیات به جنگ داشتهایم در حوزه قالبهای سنتی بوده است. بخش عمده زندگی شاعرانه قیصر هم در شعر سنتی سپری گذشته و از این بابت نمیشود همه آنها را نادیده گرفت و به یک قطعه شعر سپیدش بسنده کرد.
وی افزود: من فکر میکنم شعر جنگ اصلا در فضای دیگری اتفاق میافتد و باید به آن فضا توجه کرد. باید سراغ غزل رفت، به سراغ چهارپاره و دو بیتی و رباعی. چون این قالب های سنتی بودند که بیشترین میدان را برای شعر جنگ فراهم آوردند. آثار قیصر در این حوزه قابل ارزشگذاری است. غزلهای موفقی دارد، با یک لحن روشن و البته ساده. ساده میگویم چون قیصر از نیما فقط شکل پلکانی شعر نوشتن و قافیه گذاشتن و بند ساختن را گرفته، والا آن جابهجای ارکان و پیچیدگیهایی را که در شعر نیما میبینیم در شعر قیصر وجود ندارد. این سادگی چه در آثار نیمایی و چه در غزلهاش بسیار نمود دارد.
کاکایی ادامه داد: از این بابت تقریبا میشود گفت ادامه تکامل یافته شعر حمید مصدق یا فریدون مشیری است، از لحاظ سادگی میگویم وگرنه منطق کاملا متفاوت و خاص خودش را دارد. با زبان زیاد درگیر نمیشود چون وارث پدیدهای است با عنوان «شعر اجتماعی ایران» که در دوران بحران متولد شده است. این ژانر بستر آثار سنتی بود و اصلا به زبان توجهی نمیکرد، یعنی اصلا ضرورت نمیدید.
کاکایی گفت: دیگر اینکه شعر قیصر در رباعی تشخص خاصاش را پیدا میکند. یعنی در دوره موسوم به ادبیات جنگ رباعیات امین پور بسیار برجسته تر از سایر شعرهای او بود، برخلاف خیلیها که شاید فکر کنند «شعری برای جنگ» او برجسته ترین اثر او درباره جنگ است. از این بابت من فکر میکنم رباعیات او به علاوه چند غزلش نقش بسیار شاخص و تعیین کنندهای در شکل دادن به شعر قیصر در زمینه ادبیات جنگ دارند. بنابراین اگر بخواهیم از این دریچه نگاه کنیم نیمِ بیشتر قیصر در شعر سنتی بود اما اگر بخواهیم به صورت کلی بررسی کنیم باید اذعان کرد که بخشی از زندگی شاعرانه او در حوزه شعر نیمایی و سپید بود. در شعر نیمایی هم فقط وارث شکل و فرم نیما بود، البته نگاه نویی به جهان و پدیدهها داشت، نگاهی که تابع مولفههای شعر سنتی نبود، کاملا مدرن فکر میکرد.
وی درباره تفکیک «ادبیات جنگ» از «ادبیات دفاع مقدس» اضافه کرد: این تقسیم بندی را اولین بار سید حسن حسینی بود که برجسته کرد. او شعر جنگ را از شعر دفاع جدا کرد. گفت شعر جنگ شعری است که از دل برخاسته و متولد شده اما شعر دفاع شعری است که به سفارش ارگانها نوشته میشود و ارزشی و ایدئولوژیک است. این تفکیک قابل قبول است، یعنی اگر معیار این باشد باید قبول کنیم که خیلی از شعرهای درباره جنگ کاملا سفارشی بودهاند. منتها عرض مهم من این است که عمده آثار برجسته مربوط به جنگ در حوزه قالبهای کلاسیک متولد شدهاند. اگر بخواهیم یک آنتولوژی از آثار جنگ در بیاوریم هفتاد درصد آن شعر کلاسیک است.
کاکایی ادامه داد: مصداقهایش هم بسیار است، شاعری مثل قادر طهماسبی، علیرضا قزوه یا سید حسن حسینی، خود قیصر در بخش مهمی از آثارش یا شاعرانی مثل وحید امیری و ساعد باقری.
این شاعر درباره رویکرد جریان کلاسیک به جنگ و ایدئولوژیک بودن یا نبودن آنها توضیح داد: البته در خود این دوستان هم متفاوت است. یعنی در یک دورهای کار کاملا دلی است و همان «شعر جنگ» است. در یک دوره ای هم سفارش است. چون من اعتقاد دارم بعد از جنگ عمده آثاری که درباره جنگ درآمدهاند ناشی از سفارش بوده است. ارگانها و نهادهایی متولی شدند و جشنوارهها را به شکل سریالی برگزار کردند. در جشنوارهها هم توقع داشتند که درباره جنگ مدام تولید جدید داشته باشیم و حتی آن شاعرانی که قبلا آثارشان دلی و سفارشِ درون بود کم کم کارهایشان رنگ و بوی سفارش از بیرون را گرفت.
نویسنده «بررسی تطبیقی ادبیات پایداری جهان» در پاسخ به این پرسش که «آیا دلی بودن و نبودن محک درستی برای تعریف شعر جنگ است؟ خیلیها میتوانند از اعتقادات خودشان خط بگیرند و این رویکرد آن نگاه اصیل ادبیات مدرن به جنگ را زیر سوال میبرد. نگاهی که پیش از هرچیز مبتنی بر بیطرفی است و قبح وضعیتی تراژیک به نام جنگ را نشان میدهد...» پاسخ داد: اگر بخواهیم با این مدل بررسی کنیم بعضی آثار دوران جنگ با این تز سروده شدهاند. اما این فقط یک مدل است! شما نمیتوانید از درون جامعهای که نیازهای دینی و سنتی در تار و پودش پیچیده شده توقع شعر اینچنینی و خارج از حوزه ایدئولوژی و عقیده و اندیشه دینی داشته باشید. بالاخره گرایشهای اعتقادی در این امر دخالت میکند، شهر رنگ دینی به خود میگیرد، همانطوری که آثار کمونیستی در دوران شوروی سابق و اروپای شرقی هم رنگ ایدئولوژی به خود گرفت. این یک بخش تفکیک ناپذیر است از خلق آثار اجتماعی.
کاکایی گفت: من فکر میکنم که نباید با این اتهام این ادبیات را به گوشه راند و یک مدل را جلو او بگذاریم و بگوییم فقط باید با این مدل شعر نوشت والا دیگر هیچ. به نظر من شناسنامه دهه اول شعر جنگ همین آثار هستند که گفتم، و اگر بخواهیم شناسنامهای واقعی از جنگ و ما به ازای واقعی از وقایع جنگ در ادبیات جست و جو کنیم همینها هستند. جنگ در اسم قرارگاهها، در اسم رمزها، در نیازهای روحی و معنوی و در نوحههایی که خوانده میشد همین بود.
وی افزود: جنگ ما یک جنگ فاقد آرمان دینی نبود که بگویم یک جنگ کاملا آزاد اتفاق افتاد و بعد از آن بود که اندیشهها ایدئولوژیک شد. نه! اصلا اینطورها نیست. رنگ و صبغه جنگ دینی بود، حوزه جغرافیاییاش متمایل بود به عتبات عالیات، هدف جنگ یک هدف مذهبی و مقدس بود. همه اینها هم در ادبیات شکل خودش را پیدا کرد. در نتیجه این جنگ به اندازه خودش و در شأن خودش ادبیاتی را به وجود آورد، به نظر من باید با همین ادبیات هم ارزیابیاش کرد. خوب یا بد همین است که هست!
نظر شما