جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۵

زنده‌یاد سید حسین خدیوجم می‌گوید: «در تمام دوران نجاری و بنایی روزها تن به کار دادم و شب‌ها دل به درس و کتاب سپردم. چون تنی سالم و نیرومند و دلی مشتاق داشتم. تا بیست سالگی در چند صنعت و حرفه کارگری ورزیده شدم و در کار علم، دانش‌آموزی نوخاسته بودم.»

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- امروز 25 مهرماه برابر است با سالروز درگذشت حسین خديوجم، محقق و مترجم و اندیشمند معاصر ایرانی است. وی در مدت 59 سال زندگی، با بر جای گذاشتن تالیفات و تصحیحات ارزشمندی، یادی ستایش‌آمیز از خود به یادگار گذاشت. به همین مناسبت «ایبنا» نگاهی گذرا به خاطرات و آثار وی داشته‌ است.‌

براساس زندگىنامه خودنوشتی که وی به صورت دست‌نویس برجای گذاشته است، وى در سال 1306ش در مشهد به دنيا آمد. خانواده‌اش اهل اَشْكِذَر يزد بودند، كه به مشهد مهاجرت كرده بودند. در پنج سالگى براى فراگرفتن قرآن به مكتب خانه رفت. پس از دو سال در مكتب‌خانه‌اى ديگر خواندن و نوشتن را آموخت، سپس كليات سعدى، كليله و دمنه و غزليات حافظ را نزد مكتب‌دار از بر كرد. پس از آن به مدرسه «بَدِر» رفت كه بيشتر دانش‌آموزانش از طبقه مرفه بودند. رفتار تبعيض‌آميز اولياى مدرسه و اختلاف طبقاتى همشاگردي‌ها سبب تنفر وى از مدرسه و اولياى آن شد. در اين ميان، اوضاع مالى خانواده‌اش نيز نابسامان شد و او به ناچار مدرسه را رها كرد و در كارگاه نجارى مشغول به كار شد. با درگذشت پدرش مجبور بود بيشتر كار كند و تا بيست سالگى به مشاغلى نظير مبل‌سازى، بنايى و بزازى پرداخت. وى همزمان نزد برخى روحانيان مشهد تحصيل می‌کرد. (حسين خديوجم، «زندگى نامه خودنوشت»، دست نويس مورخ 1364ش)

وی همچنین در زندگینامه خود درباره سختی‌هایی که در دوران تحصیلش کشیده است، چنین می‌نویسد: «در تمام دوران نجاری و بنایی روزها تن به کار دادم و شب‌ها دل به درس و کتاب سپردم. چون تنی سالم و نیرومند و دلی مشتاق داشتم. تا بیست سالگی در چند صنعت و حرفه کارگری ورزیده شدم و در کار علم، دانش‌آموزی نوخاسته بودم.» 

کتابخانه مرحوم مینوی جایگاه همیشگی خدیوجم بود

بهرام پروین‌ گنابادی، در نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت» درباره شخصیت خدیوجم می‌گوید: «به دلیل اخلاق خوب، تواضع و مردمداری، مورد احترام اغلب دانشمندان و فرهیختگان زمانه خود بود. وی در دوستی با اهل قلم صادق و متواضع بود و کسانی که به او نزدیک بودند او را یار و یاور خود در روزهای سخت زندگی می‌دانستند.»

هوشنگ اتحاد نیز در کتاب «پ‍ژوه‍ش‍گ‍ران‌ م‍ع‍اص‍ر ای‍ران» درباره خدیوجم چنین می‌نویسد: «علاوه بر خودساختگی و پشتکار او، ادب و تواضع او از خصوصیاتی بود که او را در نظر دیگران دوست‌داشتنی جلوه می‌داد. تکیه کلام او «الهی زنده باشی» بود. خوش خلقی او باعث شده بود که طیف گسترده‌ای از دوستان مختلف داشته باشد که واقعا اعجاب‌انگیز بود.»

همان‌طور که از زندگینامه وی پیداست، کتابخانه مرحوم مینوی از مکان‌هایی بود که خدیوجم به آنجا زیاد می‌رفت و از مرحوم مینوی نکات بسیاری می‌آموخت. چهارشنبه‌ها «اصحاب چلوکباب چهارشنبه» در مسجد سپهسالار حلقه‌ای داشتند که خدیوجم برای‌آموختن و بهره‌بردن به آنجا می‌رفت و از محضر بزرگانی مانند مرحوم محیط طباطبایی، زنده‌یاد حبیب یغمایی، استاد شهیدی و دکتر محقق نکته‌هایی می‌آموخت. 

ارزشمند بودن کار خدیوجم در تصحیح کتاب «کيمياى سعادت»

آثار علمى خديوجم به دو بخش تقسيم می‌شود؛ بخش نخست ترجمه‌هاى او از متون كهن و معاصر عربى است كه عبارتند از «عقايد فلسفى ابوالعلاء» تاليف عمر فرّوخ؛ كتاب «گفت وشنود فلسفى: در زندان ابوالعلاى معرى»، نوشته طه حسين كه درباره معرّى است، «جبر و مقابله» اثر خوارزمى كه از متون علمى كهن است؛ ترجمه كتاب «الايام» اثر طه حسين با عنوان «آن روزها» كه اين اثر در بين ترجمه‌هاى وى شهرتى خاص دارد. اين كتاب به نثرى ساده، روان، استوار و يكدست به فارسى برگردانده شده است.

بخش ديگر كارهاى او، تصحيح و چاپ متون كهن فارسى به‌ویژه آثار امام «محمدغزالى» است. خديوجم از 1351 تا 1359ش، ترجمه احياء علوم الدين غزالى و در 1361ش «كيمياى سعادت» را تصحيح و منتشر كرد. او در طول 30 سال فعاليت فرهنگى 27 عنوان كتاب را تاليف، ترجمه و تصحيح کرد.

در ارزشمند بودن کار خدیوجم در تصحیح کتاب «کيمياى سعادت» همین بس که امام غزالی بنابر گفته خودش در ديباچه «کيميای سعادت»، اين کتاب را برای کساني که به تازی فهم نداشتند تصنيف کرد. و چنين گفته: «وما اندرين کتاب، جمله اين چهار عنوان و چهل اصل شرح کنيم از بهر پارسی‌گويان؛ و قلم نگاه داريم از عبارات بلند و منغلق و معانی باريک و دشوار تا فهم توان کرد. و اگر کسی را رغبت به تحقيقی و تدقيقی باشد ورای اين، بايد که آن از کتاب تازی طلب کند چون کتاب احياء علوم‌الدين و کتاب جواهرالقرآن و تصانيف ديگر، که در اين معنی به تازی کرده آمده است؛ که مقصود اين کتاب عوام خلق‌اند که اين معنی به پارسی التماس کردند و سخن از حد فهم ايشان در نتوان گذاشت.»

شاهنامه فردوسی دنيايي تازه در جهان انديشه‌ خدیوجم

یکی از بزرگترین ترجمه‌هاي خديوجم، ترجمه «معجم شاهنامه» است که منبعي مهم و غني برای فارسي‌زبانان محسوب می‌شود. خديوجم در مقدمه ترجمه‌اش از كتاب «معجم شاهنامه»، درباره آشنايي‌اش با حماسه ملي ايران در روزگاران نوجواني، مي‌نويسد: «خوب به ياد دارم هنگامي كه آخرين سال‌هاي روزگار خوش كودكي را پشت سر مي‌گذاشتم و نخستين مرحله از دوران پر ماجراي جواني در پيش بود، دلبستگي‌ام با جوانمردان بدان حد بود كه آن را درد ناپيداي درونم مي‌دانستم. ناگزير از پرس و جو باز نايستادم تا سرانجام به آغاز راهي تازه رسيدم. يعني در يكي از شب‌هاي ماه مبارك رمضان، در پناه يگانه برادرم، به يكي از مراكز شاهنامه‌خواني يا نقالي، كه در آن روزگار در خطه زادگاه فردوسي فراوان بود، راه يافتم. صداي گرم و سخن دلنشين و حركات موزون مرشد اين بزم، افسوني بود كه در تسخير جان و دلم سخت مؤثر افتاد. پس از چند شب كار اين شيفتگي به جايي كشيده شد كه مريد حماسه پرشور فردوسي شدم. با شنيدن اين حماسه ميهني و داستان سراسر آموزنده دنيايي تازه در جهان انديشه‌ام جلوه‌گر شد. دنيايي كه در هر كرانه‌اش از مردي و جوانمردي اثرها موج مي‌زد.» بعدها اين شيفتگي و علاقه به شاهنامه، خديو جم را برمي‌انگيزد تا كهن‌ترين واژه‌نامه شاهنامه (معجم شاهنامه) را به فارسي ترجمه كند و منبعي مهم و غني را در اختيار فارسي زبانان قرار دهد.

عشق عجیبی که خدیوجم به آثار محمد غزالی داشت

خدیوجم را به عنوان پژوهشگر آثار محمد غزالی نام می‌برند. وی عشقی عجیب به آثار غزالی داشت. چنان‌که در مقدمه کتاب «رساله اضحویه» چنین می‌نویسد: «آفریدگار آمر عدل و داد و پروردگار مالک روز معاد را ستایشگر و سپاسگزارم؛ خداوندى که زندگى رو به زوالم را دوام بخشید تا زمینه تجدید نظر اساسى در متن فارسى «اضحویه ابن سینا» برایم آماده شد، و توانستم آن را با تکمله‌اى سودمند از کیمیاى سعادت، به نام «معرفت آخرت» بیارایم و براى چاپى نفیس و تازه آماده سازم؛ به امید آن که خواننده دوستدار «امر معاد» را کتابى دلخواه فراهم شود، کتابى که روشنگر اصل اصیل معاد اسلامى بوده باشد، با دو نگرش فلسفى و عرفانى...  رساله اضحویه‌اى که اکنون پیش روى شما قرار دارد، پژوهشى است عالمانه و عارفانه در «امر معاد» و «شناخت آخرت» . پژوهشى که به همت دو استاد مسلمان سرشناس در پهنۀ گیتى و مورد احترام محافل علمى از سر اخلاص به عمل آمده است، دو دانشمند گرانمایه‌اى که زاده و زیسته و در گذشته ایران گسترده و آباد ده قرن پیش‌اند، و پرورش یافته در کانون فرهنگ پربار اسلامى عصر خویش. دو بزرگمردى که از میراث علمى و فرهنگى دانشوران مسلمان همزمان و پیش از خود نیک برخوردار شدند، و با نگارش آثارى ارزنده به تازى و پارسى، توانستند جهان بشریت را در طول قرن‌ها میراث خوار علمى و فکرى خویش سازند. امید است این چاپ «اضحویه» معاصران مؤمن را شادمان سازد، و آیندگان بیدار دل را به دعاى خیر وادارد.»

حسین خدیوجم که سال‌ها به بیماری آسم مبتلا بود به بیماری دیابت نیز مبتلا شد و سرانجام در 25 مهرماه 1365 در 59 سالگی در مشهد درگذشت و بنا به درخواست خودش در جوار مدفن امام محمد غزالی در توس به خاک سپرده شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها