جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۲
دنیایی سرشار از عدم قطعیت / نگاهی به رمان «در کافه‌ی جوانی گم‌شده» اثر پاتریک مودیانو

پاریس شهر کافه هاست و مودیانو رمان نویس شهر پاریس است.رمان «در کافه‌ جوانی گم‌شده» روایت هویت و حقیقت انسان امروز در شهر کافه هاست. این رمان را زنده یاد ساسان تبسمی به زبان فارسی برگردانده است.

خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) – هشو مرادی : تِم رمان «در کافه‌ جوانی گم‌شده» همان تِم آشنای داستان‌های پلیسی است: لوکی زنی است، باهوش و زیبا که به ناگاه در زندگی جمعی پدیدار شده، تاثیر مرموز و شاید مخرب خود را گذاشته و بعد بسان غبار ناپدید شده است. و حالا کارآگاهی به درخواست همسر او جستجویی را شروع می‌کند که باز بر طبق همان کهن‌الگوهای داستان‌های پلیسی مدام پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود.

گرچه تمِ اصلی رمان مطابق با همان اصل پذیرفته شده‌ی داستان‌های پلیسی است اما روایت آن دهن‌کجی آشکاری است به همان قاعده‌ی تخطی ناپذیر. مودیانو قدرت راوی همه‌چیزدان را (یا راوی‌ که تلاش می‌کند همه چیز را بداند) شکسته است.

رمان«در کافه‌ی جوانی گم‌شده» را چهار راوی روایت می‌کنند و روایت هر کدام از آن‌ها نه تنها چهره‌ی لوکی را آشکار نمی‌کند که مدام خطوط به ظاهر مشخص سرنوشت او را کج و معوج می‌کند. رمان سرشار است از سرک کشیدن به فضاهای شهری و خلوت‌گاه‌هایی که به نظر بیهوده حکایت شده است. اما،جوهره‌ی رمان نه یک داستان شلخته‌ی پلیسی است نه یک جستجوی شوق‌انگیز جغرافیایی. و آن هم به یک دلیل ساده: پاتریک مودیانو از بزرگترین رمان‌نویسان سنت اروپایی است و تفکر حاکم بر رمان او بیش از آنکه زاییده‌ی یک فریب‌کاری پلیسی یا یک جستجوی اقلیمی باشد، از یک کنکاش اگزیستانسیالیستی سرچشمه می‌گیرد.
«لوکی گم‌شده است»، به نظر می‌رسدکه این، قطعی‌ترین حقیقت رمان است. اما فقط به نظر می‌رسد چرا که می‌توان چنین استنتاج کرد:«لوکی، لوکی را گم‌کرده است». دوباره با همان مفاهیم آشنای مودیانو سروکار داریم. هویت، حقیقت، زندگی و راز.
فصل سوم رمان را لوکی روایت می‌کند اما بهتر است مکثی کنیم و نخستین خطوط این فصل را با هم بخوانیم:«در پانزده‌سالگی نوزده‌ساله نشان می‌دادم، شاید هم بیست... اسمم ژاکلین بود نه لوکی...».
به نظر می‌آید که باز به دنیای وهم‌آلود کافکا بازگشته‌ایم: دنیایی که حتی کاراکترها اسمی ندارند یا نمی‌توانند اسمی داشته باشند. جستجوی لوکی در این رمان همان‌قدر بیهوده است که خطاب کردن لوکی، ژاکلین یا هر اسمی دیگر...
دنیایی سرشار از عدم قطعیت.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • الميرا ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۸
    ممنون از نقد تون
  • پریسا ۱۵:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    کتابی بود که از خواندنش بسیار لذت بردم. به نظرم قلم پاتریک مودیانو و نوع نگاهش به دنیای اطراف فوق العاده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها