چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۳
شعر «انار» در اصل شعرِ جبهه بود / یادداشت لیلا کردبچه

شعر جبهه شعر شور و صفا و معرفت است. هر شعری که با نام جبهه گره می خورد بوی شرف و شرافت می‌دهد. یکی از شعرهایی که بر زبان مردم کوی و بازار جاری است شعر انار مصطفی رحماندوست است. دکتر لیلا کردبچه یادداشت کوتاهی بر این شعر نوشته و در اختیار خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- دکتر لیلا کردبچه:
صد دانه یاقوت، دسته به دسته
با نظم و ترتیب، یکجا نشسته
هردانه‌ای هست خوشرنگ و رخشان
قلب سپیدی در سینۀ آن
یاقوت‌ها را در پوششی نرم
پیچیده با هم، پروردگارم
هم ترش و شیرین، هم آبدار است
سرخ است و زیبا، نامش انار است

راز ماندگاریِ شعری به این سادگی چیست؟ شعری‌که در خوانشِ اول، تنها توصیفی زیبا از یک میوه آشنا به نظر می‌رسد، مانند توصیفی که رحماندوست در شعری دیگر به نام «زردآلود» به دست داده که آن هم مانند شعر «انار»، در کتاب فارسی سال اول ابتدایی آمده است.

رحماندوست خود درباره شعر انار می‌گوید: «شاید باور نکنید که این شعر، در اصل شعر جبهه بود. در جبهه، همراه رزمنده‌ها در درّه‌ای گیر کرده بودیم و نمی‌توانستیم از آنجا بیرون بیاییم؛ چون در تیررَسِ دشمن بودیم. چندروزی گذشت و هیچ‌چیزی نداشتیم، تا اینکه دیدیم سروکله رزمنده‌ای از دور پیدا شد و با لهجه غلیظ اصفهانی گفت: «بچه‌ها بیایید برایتون غذا آوردم». به او گفتیم: «چطوری اینجا آمده‌ای؟» و او به ما گفت: «خیالتون راحت. کیش‌شون کردیم.» فهمیدیم که دشمن را از آنجا عقب رانده‌اند.
در جعبه‌ای که آن رزمنده جلوی ما گذاشت، دو تا انار بود. تا یکی از انارها را نیمه کردم، دانه‌هایش این‌طرف و آن‌طرف ریخت. یادِ مادرم افتادم؛ چون مرحوم مادرم گردنبندی داشت که سه ـ چهار تا یاقوت داشت. همان‌جا گفتم: «صددانه یاقوت، دسته به دسته/ با نظم و ترتیب یکجا نشسته». همان‌روز این شعر را نوشتم و فرستادم تهران که در مجله «کیهان بچه‌ها» چاپ شد».

شاید به نظر برسد که قرارگرفتنِ شعر «انار» در کتاب درسی سال اول ابتدایی، دلیل عمده توفیق و ماندگاریِ این شعر شده، امّا یقیناً چنین نیست و بیوک ملکی، شاعر مطرح کودک و نوجوان نیز در همین راستا می‌نویسد: «چه بپذیریم و چه نپذیریم، شعر «انار» و خیلی دیگر از شعرهای رحماندوست را بچه‌ها در حافظه خود دارند و این تنها به دلیل چاپ در کتاب‌های درسی نیست که اگر چنین می‌بود، بچه‌ها خیلی از شعرهای دیگر کتاب درسی را هم، با رغبت و نه اجبار، به خاطر می‌سپردند. شعر «انار» رحماندوست برای بچه‌ها، شعر خوب و درخشانی است و اصلاً هیچ مهم نیست که من بگویم فلان شعر او چنان که باید، هست یا نیست، یا دیگر شعر او چنان که باید، از تکنیکِ بالایی بهره برده یا نبرده است. مهم این است که رحماندوست بین مخاطبانش، جای خود را باز کرده و مهم‌تر این است که او با همه پرکاری و مشغله فراوانش، سلامتِ آثارش را حفظ کرده است و این یعنی موفقیّت».
یقیناً شعر «انار» در ورای پوسته ظاهری که توصیف زیبایی‌هاست، باید آمیخته با برخی مفاهیمِ ضمنیِ آشنا برای بچه‌ها در رده سنیِ اول ابتدایی باشد که تا این حد تأثیرگذار و ماندگار شده است. به نظر می‌رسد در وهله نخست، دقت و ریزبینی، و آموزش دقت و ریزبینی به کودکان، مسأله‌ای مهم در راز تأثیرگذاریِ این شعر باشد. کودکانی که تا چندی پیش، قرار نبوده عملاً به آموختن بپردازند، بازی می‌کرده‌اند و وقت‌شان با تماشای برنامه‌های تلویزیون و بازی و تفریح و... پر می‌شده، به یکباره وارد فضایی شده‌اند که در آن، برای یادگیری، ملزم به دقت و تمرکز بر مسائل ریز و کوچکی هستند که پیشتر، به راحتی از کنارشان رد می‌شده‌اند. در این شعر، تشبیه دانه‌های سرخ انار را به دانه‌های سرخ یاقوت می‌بینیم، و همین برقراریِ ادعای شباهت میانِ دو چیز، به کودک یاد می‌دهد که بینِ پدیده‌های عالم، شباهت و هماهنگی وجود دارد؛ امّا برای پیدا کردنِ آن شباهت‌ها و هماهنگی‌ها، باید دقت داشت.

مسأله دیگر درباره این شعر، که به نظر می‌رسد از اهمیّتی بسیار بیشتر برخوردار باشد، آموزش مفاهیمی ارزشی، به‌طور ضمنی، و در ورای لایه بیرونیِ این شعر است. شاعر از همان سطرهای آغازین، ارزش و اهمیّت وحدت و یگانگی، اتحاد و همدلی، و نظم و هماهنگی می‌پردازد. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، رحماندوست این شعر را در جبهه سروده و به نظر می‌رسد که اتحاد و همدلیِ حاکم بر فضای جبهه، در شکل‌گیریِ این جنبه شعر بی‌تأثیر نبوده است. به‌هرروی، شاعر اهمیّت و ارزش اتحاد و یگانگی را به کودکان گوشزد می‌کند و این مفاهیم نیز، مفاهیمی هستند که کودکان به‌تازگی، در فضای تازه با آن‌ها مواجه شده‌اند؛ با نظم و ترتیب در صف ایستادن، با نظم و ترتیب به کلاس رفتن، با نظم و ترتیب در کلاس‌ها، در جایِ خود نشستن، و حلقه‌زدن دورِ محوریّتِ معلم (قابلِ تأویل به قلبِ سفید در شعر انار)، همه و همه، مفاهیم و مسائل تازه‌ای هستند که تا پیش از قدم‌نهادنِ کودکان به مدرسه، نقشیِ در زندگیِ آن‌ها نداشته، و حال، مدتِ کوتاهی پس از ورود به محیط مدرسه؛ یعنی مدتِ کوتاهی پس از با نظم و ترتیب در صف ایستادن و با نظم و ترتیب به کلاس رفتن، و مدتِ کوتاهی پس از با نظم، در جای خود نشستن و حلقه‌زدن به دور معلمی که چون قلبی گرم و تپنده، به کلاس و دانش‌آموزان جان می‌دهد، می‌خوانند: «صد دانه یاقوت، دسته به دسته/ با نظم و ترتیب یکجا نشسته/ هردانه‌ای هست خوشرنگ و رخشان/ قلب سپیدی در سینۀ آن/...»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها