تنها چهار چيز از گاندي به جا ماند
فتحالله مجتبايي در آغاز اين برنامه به ويژگيهاي شخصيتي گاندي اشاره كرد و گفت: گاندی یک اسطوره بود؛ اسطورهای که در آغاز قرن بیستم شروع شد و در اواسط قرن به ثمر رسید؛ اسطورهای که نمونه دیگری از او را در تاریخ، سراغ نداریم. گاندی، کسی است که بزرگترین انقلاب را در تاریخ شرق و دنیا به ثمر رساند، آن هم با دو اصل بیآزاری و گریز از خونریزی، و اعتصام به حق و این همان دو اصلی است که او از ابتدا تا پایان زندگیاش به آنها پایبند بود.
این استاد عرفان و ادیان، ضمن اشاره به بینظیر و منحصر به فرد بودن نهضت گاندی در تاریخ انقلابهای جهان گفت: انقلاب گاندی در دنیا بینظیر است؛ چرا که تنها خونی که در آن ریخته شد، فقط خون خود او به عنوان رهبر جنبش بود. گاندی در تمام دوران فعالیتهای زندگیاش چه در انگلستان و چه در آفریقای جنوبی، در پی تحقق دو اصل گریز از خونریزی و اعتصام به حق قدم برداشت و با بازگشتش به هند آنها را عملی کرد.
مجتبایی همچنین ضمن تاکید بر شرایط دینی و خاص مذهبی هند گفت: گاندی درست زمانی در هند، انقلاب خود را پایهگذاری کرد که هند در شرایطی بود که اگر بین مسلمانان و هندوها، جرقهای مذهبی و اعتقادی شکل میگرفت، تمام هند به خاک و خون کشیده میشد اما جالب توجه است که در تمام دورانی که گاندی رهبری این نهضت را بر عهده داشت، رابطه مسلمانان و هندوها به گونهای بود که در طول تاریخ 800 سالهشان نظیر نداشت. در زمان حکومت گورکانیان در هند، اکبرشاه و جهانگیرشاه، به دلیل سیاستهای خاصشان، ارتباط بین هندوها و مسلمانان را نزدیک ساختند اما در همان دوران نیز درگیریهایی بین دو گروه دیده میشد. این در حالی است که در دوره گاندی، نزدیکترین ارتباط میان پیروان این دو دین برای به ثمر رساندن انقلاب حضور داشت و متاسفانه بعد از گاندی دوباره این رشته گسیخته شد.
وی همچنین با اشاره به منش و سبک زندگی گاندی گفت: گاندی در زمانی بسیار حساس ظهور کرد. انقلاب او بزرگترین انقلاب تاریخ جهان است اما از این رهبر بزرگ تنها چهار چیز بیشتر باقی نماند: عصا، عینک، نعلین و هند بزرگ و بالاخره نامی نیک که امید است همه کسانی که انقلاب میکنند این سرمشق را فراموش نکنند.
فرد پیرو اصول اخلاقی، به تمامی موجودات حرمت مینهد
داریوش شایگان نیز به عنوان سخنران دیگر این مراسم، ضمن اشاره به اصول مذهبیای که گاندی به آنها پایبند بود، گفت: گاندی در فرهنگی کهن پرورش یافت که اصول اخلاقی حاکم بر آن بر دو اصل استوار بود: یکی نظام طبقاتی و دیگری چهار مرحله زندگی هر هندو. اصطلاح «وارنا آشراما دارما» بر آمیزش این دو اصل دلالت دارد. اصول کلی اخلاقی در هند بر بخشش، تسلط بر نفس، پاکی درون، فرزانگی، راستی و بالاخص خشونتپرهیزی یا «آهیم آسا» مبتنی است. ریشههای این خصلت ــ یعنی خشونت پرهیزی ــ را که قدمتی دیرپا در هند دارد، میتوان در آیین بودا و هندو و به طرز اغراقآمیزی در آیین جَین بازیافت. در حقیقت، دو آیین جین و بودا، در قالب واکنشی در برابر سلطه برهمنان شکل گرفتند. این دو آیین در سده ششم از میان طبقه آریستوکراسی یعنی سلحشوران برخاستند و کیشی غیرمتشرع را اشاعه دادند. مفهوم خشونتپرهیزی در نظام اخلاقی دین جین، وجهی بسیار افراطی دارد و علاوه بر بعد اخلاقی، از لحاظ اونتولوژیک و منطقی هم در این دین بسیار تأثیرگذار بوده است زیرا همچنان که پیروان این کیش از منظر اخلاقی به خشونتپرهیزی در برابر موجودات، پایبندند، از لحاظ منطقی نیز به عدم مطلق بودن احکام باور دارند.
این پژوهشگر حوزه فلسفه و سیاست به اثرگذاری آیین جین بر گاندی و تبعات آن در نهضت او صحه گذاشت و ادامه داد: آیین چندگانگی نسبی، در واقع انعکاس عدم خشونت در امر قضاوت است. هیچ حکم و قضیهای نمیتواند مطلق باشد بلکه احکام صرفاً تحت شرایطی خاص، واقعیت دارند. اگر آیین کلاسیک هندو، به معادله ذات انسان و ذات الهی که در فرمول «تو همانی» اختصار یافته است، اعتقاد دارد؛ اگر دین بودا هرگونه جوهر هستی را نفی میکند و تنها به صیرورت و استمرار پیدرپی لحظات گذارا که به مجرد ظهور، ناپدید میشوند، معتقد است؛ دین جین هر دو نظریه را میپذیرد ولی هیچ یک را مطلق نمیانگارد و اصل نسبیت را بر آنها جاری میسازد. در واقع منطق جین، منوط به نوعی «آزارپرهیزی ذهنی» است بدانگونه که فرد پیرو اصول اخلاقی، بر تمامی موجودات حرمت مینهد. تردیدی نیست که گاندی از این تعالیم تأثیر پذیرفته و میراثبر کهنترین اصول اخلاقی هند بوده است.
شایگان به نقدهای گاندی از افراطیگری و بیاخلاقی برخی پیروان ادیان اشاره کرد و گفت: همچنان که گاندی مانند پیروان جین، به خشونتپرهیزی در اخلاقیات اعتقاد داشت، در قضاوتهایش هم اهل تسامح بود و نسبت به ادیان دیگر به تساهل و سازش اعتقاد داشت. او بارها در سرزنش برخی اعمال ناشایست مسیحیان میگفت، مسیحیت دین بخشش است ولی مسیحیان، چندان بهرهای از آن ندارند و این ایرادی بودکه گاه بر مسلمانان هم میگرفت.
وی در پایان به مقایسه مائو و گاندی دست زد و گفت: در جایی مائو و گاندی را با الهام از کتاب کوستلر، «مرتاض و کمیسر» نامیدهام. اصل عدم خشونت گاندی با تفکر هندو، پیوندی تنگاتنگ دارد و از این رو جز در خاستگاهش یعنی هند، نمیتوانست شکفته شود. وقتی دو سنت بزرگ آسیایی که یکی مبلغ بیعملی در چین و دیگری اشاعهدهنده عدم خشونت در هند است را کنار هم میگذاریم در یک سو گاندی را مییابیم که به اخلاق پرهیز وفادار میماند و در سوی دیگر مائو که نقش کمیسر را پیدا میکند. گاندی راهی را برگزید که هندی نمونهوار بود. بیسبب نیست که هندیان، او را «مهاتما» یعنی «روح بزرگ» لقب دادند.
در مراسم بزرگداشت گاندی که با عنوان «شب مهاتما گاندی» به همت «سفارت هند»، «گنجینه پژوهشی ایرج افشار»، «مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی»، «بنیاد فرهنگی ملت»، «بنیاد موقوفات افشار» و تلاش علی دهباشی، سردبیر مجله فرهنگیـهنری بخارا برگزار شده بود، جمع کثیری از علاقهمندان به حوزه فرهنگ و سیاست شركت داشتند و افزون بر دكتر فتحالله مجتبايي و دكتر داريوش شايگان، چهرههايي مانند دكتر صادق زيباكلام و محمود دولتآبادي نيز سخنراني كردند.
در حاشیه این مراسم از سه کتاب «اسطوره مهاتما گاندی»، «ساتیا و من» و «سرگذشت من» نیز رونمایی شد. کتاب «اسطوره مهاتما گاندی» در برگیرنده آلبومی از عکسهای زندگی گاندی است که توسط « افسانه قجرلو» گردآوری و ترجمه شده است. «ساتیا و من» عنوان کتابی به ترجمه «هومن بابک» است که حاوی پیامهای سیاسی، اخلاقی و مذهبی گاندی بوده و به سه زبان انگلیسی، هندی و فارسی گردآمده است. کتاب «سرگذشت من» نيز نوشته «مرحوم مسعود برزین» است که به زندگی و فعالیتهای سیاسی گاندی اشاره دارد. گفتوگویی با «هومن بابک»، مترجم کتاب «ساتیا و من» داریم که در مصاحبهای جداگانه خواهید خواند.
نظر شما