پراید سفید به سوی صبح سفر میکند، صبحی روشن با انبانی از کتابهای گوناگون مانند «انسان پیروز خواهد شد؟»، «رویاهایت را دنبال کن»، «شازده کوچولو»، «بانوی میزبان»، «قلعه حیوانات»و... زوج جوان در خودرویی به نام کتابرانه پایههای صلح را در خیابانهای تهران به حرکت درمیآورند.
وی افزود: ما رویایی داشتیم که از دوردستهای کودکیمان میآمد و با ارزشها و اولویتهایمان که واقعی بود، کنار هم قرار گرفتیم.
یادآوری رویاهای کودکیمان باعث شد تا برای خوشحالی کودکان و نشستن برق امید در چشم مردم به نظاره رویاهای دست نیافتنی ننشینیم و کاری بکنیم تا نگرانی کودکانمان برای فردایشان دور از خشونت باشد و به سوی صلح حرکت کنند.
فکرهای بسیاری ذهنمان را مشغول کرده بود، چون از ما کاری برنمیآمد، ما که هنوز زندگیمان را نساخته بودیم و افکار بازدارندهای داشتیم. اما بیم و ترسها موجب نشد که به سمت مردم و کودکان لبخند نزنیم. امید به فردا از درون رویایی به نام کتابرانه سربرآورد و این ایده با همراهی همسرم متولد شد.
نخست به دنیای کودکان رفتیم، جایی که والدین در ارتباط با کودکانشان مشکل داشتند. مهد کودکها باعث شد که ما کتابرانه را با یک دنیا لبخند به سوی کودکان ببریم. پس از آن با یک ماشین کتاب به سمت مردم رفتیم و تلاش کردیم با سوق دادن آنها به خواندن چند سطر از کتابهای کتابرانه آنان را به یک گفتگوی صلحآمیز تشویق کنیم تا با خواندن و پرورش فرهنگ به دنبال صلح و روشنی بروند.
بعد از آن، مردم ما را به عنوان یک اتفاق فرهنگی دنبال میکردند و به ما میگفتند قرار گرفتن در محیط کتابرانه سبب میشود تا دمی خارج از هیاهوی دنیا با نوای موسیقی و کتاب از همه مسائل فارغ شویم و این همراهی سبب نشد که ما سلیقهمان را در انتخاب کتابها به سرنشینان و مسافران کتابرانه تحمیل کنیم.
کتابرانه، دانشگاهی کوچک برای انتشار پیام صلح و دوستی
سروناز هرانر، همسر یزدانی نیز با تاکید بر مورد توجه قرار گرفتن کتابرانه گفت: وقتی کتابرانه مورد توجه رسانهها قرار گرفت سعی کردیم ایده خود را بعد از ایران به دنیا صادر کنیم. تلاش کردیم این ایده را با نماینده سازمان ملل در ایران در میان بگذاریم. آنها نیز این ایده را پذیرفتند و امروز در روز صلح، کتابرانه در مسیر خود مورد لطف بسیاری از مردم قرار گرفته و چون دانشگاهی کوچک برای انتشار پیام صلح و دوستی است.
ما رویایی داشتیم که از کودکی با ما همراه بود، رویایی که سایه سنگین جنگها جهانیان را تهدید میکرد، رویایی که آغشته به کاغذ و تیله رنگی بود که با درگیریها به لرزه درمیآمد. با ورود به دنیای بزرگان با اجرایی کردن ایده کتابرانه صلحی قابل لمس فراهم کردیم و نشان دادیم که صلح رویای دستنیافتنی نیست.
ما در ماشین کوچکمان مشاهده کردیم که آدمها با دیوار بلند عقیده و سلیقه با خواندن سطوری از کتابها در کنار دیگران پس از دمی با لبخندی گرم از هم جدا میشوند. ما اکنون رویایی داریم که کودکانمان با خندههایشان کودکی کنند، کودکی در دنیایی که پر از آوای شادی و صلح است. زنده باد عشق و صلح.
من و همسرم از آقای علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و کارکنان وزارت ارشاد که مجوز انتشارات کتابرانه را صادر کردند بسیار سپاسگزاریم. از محبت و همراهیهای صمیمانه آقای مسجد جامعی نیز کمال تشکر را داریم.
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به صورت نمادین سوار این ماشین شده است و از این زوج جوان درباره اینکه جز کتاب موارد دیگری فرهنگی، هنری هم ارائه میدهند، پرسیده است و آنها پاسخ دادهاند: ماشین کتاب نام وسیله ماست، اما موسیقی آرام و الهام بخش و فیلمهای مستند کوتاه را از جوانان مستندساز دریافت و در فاصله رسیدن مخاطب تا مقصد پخش میکنیم.
نظر شما