بررسی دلایل افت کتابخوانی درکودکان و نوجوانان در گفتوگو با رحماندوست و هجری
نویسندگان برخوردی جدی با کودک دارند/نکات مهم غایب در ادبیات نوجوان ما
امروزه فلسفه زیباشناسی در ادبیات کودک و نوجوان ما مغفول مانده و تولید فکر از سوی نویسندگان داخلی این حوزه کم است. مصطفی رحماندوست و محسن هجری از نویسندگان و کارشناسان این حوزه در گفتوگو با ایبنا درباره دلایل مطلوب نبودن وضعیت ادبیات کودک و نوجوان و گریز این گروههای سنی از کتاب را توضیح دادهاند.
یکی از نویسندگانی که همواره این دغدغه را به دوش میکشد مصطفی رحماندوست است. این شاعر و نویسنده پیشکسوت حوزه کودکان و نوجوانان یکی از منتقدان همیشگی نظام آموزشی کشور است و از سوی دیگر خانوادهها رابه عنوان مشوقهای اصلی کتابخوانی به رسمیت میشناسد. به اعتقاد این نویسنده شاکله اصلی شخصیت بچهها ریشه در محیط خانه دارد. او در این زمینه معتقد است: به نظر من مشکل اصلی، دور بودن کودکان از کتاب در بعضی خانوادههاست. خانوادههایی که زحمت خواندن قصه در دوران خردسالی را از بچههای خود دریغ میکنند. شاید تاکنون به این نکته توجه نکرده باشید اما باید گفت قصهخوانی و بازی کردن با بچهها باعث میشود علاقه اولیه کودکان به کتاب ایجاد شود.
پند و نصیحت بیش از اندازه بعضی نویسندگان
رحماندوست در پاسخ به این پرسش که چرا بعضی نویسندگان کودک و نوجوان، علاقه ای شدید به نصیحت کردن دارند؟ توضیح میدهد: درست است. اغلب نویسندگان، با بچهها بسیار جدی برخورد میکنند و در کتاب خود نصحیت کردن را موضوع اصلی قرار میدهند. این نویسندگان موارد مهمی چون خنده، شادی و بازی را از بچهها میگیرند و در هرحال حکم صادر میکنند. این دوستان ظاهراً فراموش کردهاند که باید با بچهها به زبان خودشان صحبت کرد و برایشان نوشت؟ سؤال خود من هم این است که چرا تخیل و شادی را کنار گذاشتهایم و ماجراهای تکراری و نصحیتهای بزرگترانه را به خورد کودکان میدهیم؟
وی میگوید: بعضی نویسندگان پرداخت درستی از مضامین و موضوعات ندارند و به این فکر میکنند که هر چه پند و اندرز ثقیلتر باشد حتماً داستانی بهتر نوشته خواهد شد و والدین هم برای اینکه فرزندان باسوادتری داشته باشند سعی میکنند خیلی زود آنها را از دالان کودکی کردن عبور دهند!
تلاشهای ضعیف در بازنویسی متون کلاسیک
مصطفی رحماندوست همواره بر بازنویسی ادبیات کلاسیک تاکید دارد و معتقد است که کودک ایرانی برای خواندن آنچه بعدها باید بخواند به شناخت ضمنی ادبیات کلاسیک نیازمند است اما ملاحظاتی هم در این زمینه دارد. این فعال فرهنگی عنوان میکند: تلاشهایی برای بازنویسی ادبیات کلاسیک برای کودکان و نوجوانان صورت گرفته که اغلب آثار ضعیف و ناموفق هستند و نتوانستهاند خلاقیت و علاقه به خواندن را در کودک ایجاد کنند.
همه منتقد شدهاند
محسن هجری، منتقد ادبیات کودک و نوجوان نیز معتقد است که از قرن هجدهم در اروپا این نگرش پدید آمد که کتابهای کودک در کنار مفاهیم آموزشی و تربیتی باید سرگرم کننده و جذاب هم باشند و باعث شوند کودک با کتاب ارتباط برقرار کند.
وی میافزاید: در کتابهای مختص نوجوانان نیز، خواننده باید با ماجراهای هیجانانگیز، احساسات انسانی و رمانتیک روبرو شود زیرا با این نوع مسائل در اجتماع و پیرامون خود در ارتباط تنگاتنگ است و همچنین در این سن و سال در پی کشف دنیاهای جدید و تجربههای تازه هم هست. یعنی همان نکته مهمی که غایب بزرگ ادبیات نوجوان ماست.
هجری میگوید: من معتقدم که اولویت خانوادههای ایرانی خرید کتابهایی از نویسندگان داخلی است و اصولاً بر این باور نیستم که همه والدین به مطالعه فرزندان خود اهمیت نمیدهند اما این که چرا کفه ترازو به سمت کتابهای ترجمه سنگینی میکند کاملاً واضح است.
هجری توضیح میدهد: کتاب باید به گونهای نوشته شود که مخاطب با خواندنش در ذات شخصیتها نفوذ کند و به قول معروف به نوعی همذات پنداری برسد و با قوه تخیل خود به اشیاء بیجان، جان بدهد. همچنین او باید بتواند در قالب هر کتاب با پدیدههای جدید آشنا شوند و خود را با موضوعات جالب سرگرم کند. تقریباً میتوانم بگویم رگههایی از این موارد در بعضی کتابهای ترجمه دیده میشود که باعث اقبالشان شده.
هجری گفت: متاسفانه هیچگونه نظارتی در زمینه تولیدات کیفی داخلی وجود ندارد و همه فقط خوب حرف میزنند که مثلاً باید سطح مطالعه در کشور بالا برود. شعار دادن خوب است اما عمل کردن بهتر است. امروزه به وفور میبینیم که در حوزه کودک و نوجوان همه منتقد هستند و همه چیز را به نقد میکشند، اما هیچکس ایدئولوژی جدیدی مطرح نمیکند و قالب و تقسیمبندی درستی ارائه نمیدهد.
نظر شما