به مناسبت 17 آذر، سالگرد درگذشت حسین مکی
اختلاف مکی و بهار بر سر «یادداشتهای شهریور»/مقالهاي که مکی در روزنامه آزاد نوشت و بلافاصله توقيف شد
حسین مکی، مورخ و سیاستمدار معاصر نگارش تاریخ را نخست با تشویق ملکالشعرا بهار با زندگینامه آیتالله مدرس آغاز کرد؛ زندگینامهای که با دخل و تصرف بدون اجازه نویسنده در روزنامه (نجات ایران) منتشر شد.
سرمقالهای که مدیر روزنامه آزاد به مکی سفارش داد
یکی از مقالههای شماره یک «فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر ایران» در سال 76 به مصاحبه مرتضي رسوليپور با حسين مكي تحت عنوان «گفتگو با حسین مکی، (کوتای 1299، دولت مصدق، نفت و تاریخ)» اختصاص دارد که در بخشی از این مقاله درباره منابع نگارش تاریخ معاصر ایران اشاره شده و آمده است: «اين يادداشتها در واقع يك دفتري بود حدود 40 صفحهاي از شخصي به نام (احمد شهريور) كه كارمند وزارت خارجه بود و با خط خودش نوشته بود. او وقايع را آنطور كه در افواه مطرح بود و ميشنيده مينوشته. ورقه اين يادداشتها را به ملكالشعراء دادند بين من و مرحوم ملكالشعراء بر سر همين يادداشتها اختلاف پيش آمده.»
مکی درباره اختلافی که با بهار پیدا کرده نیز توضیح میدهد؛ اختلافی که منجر به قطع رابطه با وی میشود. وی میگوید: «ايشان وقتي تاريخ احزاب سياسي را تمام كرد يك روز من به او گفتم من «يادداشتهاي شهريور« را ميخواهم. او گفت شما كه همه چيز را ميخواهيد، پس چه چيزي را براي من باقي ميگذاريد؟ من هم خوشم نيامد و قطع رابطه كرديم و همديگر را نديديم تا روزي كه من در دفتر روزنامه مهر ايران نزد هاشمي و حائري و شيخي نشسته بودم. آن زمان وقتي به دفتر روزنامه ميرفتم همان جا مطلب را مينوشتم و آنها ميبردند كه چاپ كنند. ملك وارد شد. همه بلند شديم و احترام كرديم. به من گفت آيا اين سيد انگليسي را ميخواهند بياورند كه چه بلايي سر مملكت بياورند؟! (منظورش سيد ضياء بود) شما چرا در اين مورد چيزي نمينويسيد؟ گفتم آقا شما استاد هستيد، دود از كنده بلند ميشود شما استاد ما هستيد شما شروع كنيد تا شاگردان هم دنبال شما بيايند.»
ايراني هستم و وطنم را دوست دارم
دیدار دوباره با بهار و پیشنهادی که به مکی میدهد سبب میشود که این مورخ با نوشتن مقالهای درباره (اعمال نفوذ انگلیس با سرکار آوردن چهرههای دست نشانده تبعاتی را به همراه داشته باشد. وی درباره این اتفاقات در این مقاله مینویسد :«خلاصه اين مطلب گفته شد تا اينكه رفت. فردا صبح، من عبدالقدير آزاد را توي لالهزار ديدم. او يك روزنامه نيم ورقی به نام آزاد داشت به من گفت چند تا سر مقاله ميخواهم براي (روزنامه آزاد) بنويسيد چون ميخواهم از سبزوار وكيل شوم. آن وقت من عضو هيات عالي بازرسي بودم و مامور شده بودم به سه وزارتخانه كشاورزي و پيشه و هنر و كشور بروم.
مقالهاي در روزنامه آزاد نوشتم كه بلافاصله توقيف شد در آن مقاله شديدا به انگليسيها تاخته بودم. دكتر نخعي، كه رئيس دفتر سهيلي نخستوزير وقت بود، ميخواهند با شما ملاقات كنند. وقتي وارد اتاق سهيلي شدم گفت آقاي مكي شما مقاله روزنامه آزاد را نوشتيد؟ گفتم بله، گفت ميدانيد اين مقاله چه مشكلاتي براي ما ايجاد كرده؟ سفير انگليسي به آن اعتراض كرد. به او گفتم من دو شخصيت دارم و آن ايراني است كه ايراني هستم و وطنم را دوست دارم. مطلبي كه نوشتم مربوط به اين جنبه است. سهيلي گفت نميگويم شما دست از نويسندگي برداريد ولي چرا با امضا؟ انتقاد ايشان اين بود كه چون شما با امضا مقاله نوشتيد چنان ميكنيد شما كارمند نخستوزيري هستيد در صورتي كه بازرس نخستوزيري ارتباطي با شما، كه عضو هيات عالي بازرسي هستيد، ندارد. بعد هم آزاد آمد و گفت اين چه مطلبي بود شما نوشتيد؟ گفتم شما گفتيد هرچه مسائل روز است بنويسم من هم همين كار را كردم. گفت نه به اين شدت.»
دخل و تصرف روزنامه (نجات ایران) در زندگینامه مدرس
اسماعیل جمشیدی، روزنامهنگار در دیداری که با مکی داشته است به گفتوگو با وی درباره فعالیتهای سیاسی و تاریخنگاری آن پرداخته که این مقاله با عنوان (25 سال پس از شكست سكوت ديدار با حسين مكي سرباز وطن) در شماره 85 مجله بخارا بهمن- اسفند 1390 منتشر شده است. مکی با اشاره به شرایط کشور در سالهای نزدیک به شهریور 1320 میگوید: «در سالهاي پيش از شهريور 1320 (شايد ناگزير) پيشتر فعاليت قلمي داشتم و در زمينه ادبيات مينوشتم، چند كار ادبي تنقيح و تصحيح انجام دادم از جمله روي تصحيح «ديوان عاشق اصفهاني» و «مشتاق اصفهاني»، دو شاعري كه سبك هندي را رها كردند و به سبك عراقي بازگشتند كار كردم. تاليف و گردآوري (گلزار ادب) نيز مربوط به سال 1319 است.»
در ادامه این مقاله نماینده دوره پهلوی دوم درباره آغاز نگارش زندگینامههای بزرگان ایران مینویسد: «پس از شهريور 20 به نوشتن مقالات سياسي و زندگينامههاي شخصيت معاصر روي آوردم. نخستین كار من در زمينه نگارش زندگينامه «مدرس» بود شايد جايي خوانده باشيد و يادتان بیايد آقاي مدرس يك اعلي مقامه و يكي از شخصيتهاي عاليقدر دوره مشروطيت بوده و يكي از كساني است كه با سردار سپه درگير شده و مبارزه كرده است، در شرايطي كه وكيل مجلس بود به وسيله عمال شهرباني سردار سپه ترور شد و جان به در برد، ولي از مرگ نترسيد و دست از مخالفتش برنداشت به خراسان تبعيدش كردند و آنجا بر سجاده نماز بر سرش ريختند و عمامهاش را به گردنش انداختند و خفهاش كردند، زندگينامه مدرس را اول به روزنامه «نجات ايران» داده بودم، چون در آن تصرفاتي كردند ادامه ندادم، بعد ملكالشعراء بهار كه خود از مومنين به مدرس و نيز در اقليت مجلس با هم همراه بودند از من خواست اسناد و مداركي كه درباره مدرس جمعآوري كرده بودم در اختيار وي بگذارم، ملكالشعرا هنگام نگارش (احزاب سياسي) در روزنامههاي (ايران) و (مهر ايران) از آن استفاده كرد، در پايان احزاب سياسي وعده داد كه به زودي تاريخ كودتا را حسين مكي خواهد نوشت.
حسین مکی در یک نگاه
در کتاب «دانشنامه مشاهیر یزد» به تدوین میرزامحمد کاظمینی درباره مکی آمده است: «حسین مکی فرزند باقر میبدی، در سال ۱۲۹۰ در میبد یزد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانی و دوره متوسطه را در دارالمعلمین و مدرسه معرفت تا کلاس دهم گذراند. سپس به شهر یزد رفت و به پیشنهاد رئیس فرهنگ یزد در اداره فرهنگ این شهر به عنوان معلم کلاس ششم استخدام شد.
مکی مدت دو سال به معلمی پرداخت و پس از آن به تهران آمد و تحصیلات خود را نزد معلمین خصوصی ادامه داد. چندی ادبیات فارسی، صرف و نحو عربی، منطق و عرفان تحصیل کرد. در طول خدمت وظیفه، در زمینههای مختلف ادبی تتبع کردد و موفق به تصحیح و چاپ دیوان «عاشق اصفهانی، گلزار ادب» و «دیوان مشتاق اصفهانی» شد. وی پس از تشکیل نیروی هوایی به ارتش پیوست و درجه استواری را دریافت کرد، اما به دلایلی از خدمت در نیروی هوایی برکنار شد. او پس از مدتی در اداره راه آهن اشتغال یافت و به سمت مدیرکل این اداره رسید.
آغاز كار فعالیتهای اجتماعی و مطبوعاتی
پس از شهریور 1320 دیكتاتوری رضاخان فرو پاشید و بحران و آشفتگی سیاسیِ ناشی از حضور سربازان بیگانه در ایران آغاز شد؛ در این دوران، فضای باز سیاسی در كشور به وجود آمده و مطبوعات رونق یافته و دموكراسی به معنای واقعی آغاز شده بود. مكی در همین زمان، رسما فعالیتهای روزنامهنگاری و مطبوعاتی خود را آغاز كرد. وی نخست در روزنامه «مهر ایران» به روزنامهنگاری پرداخت.
نوشتههای تاریخی، تحقیقی و ادبی او بخش مهمی از مندرجات روزنامههای درجه اول تهران بود. انتشار زندگینامه «احمدشاه قاجار» و «میرزا تقیخان امیركبیر» و جلد اول «تاریخ 20 ساله» در مدتی كوتاه، تحسین و تقدیر مطبوعات را در پی داشت و نویسندگان معروفی چون ملكالشعرا بهار، عبدالرحمان فرامرزی، ارسلان خلعتبری و عمیدی نوری بر آن تقریظ نوشتند و فعالیتهای فرهنگیاش را ستودند. همچنین اشتغال در حرفه روزنامهنگاری و تحقیق در مسائل اجتماعی - سیاسی، اسباب آشنایی او با رجال تراز اول مملكتی را فراهم آورد و راه را برای پیشرفتش هموار ساخت.
سرانجام كار
مكی پس از كودتای 28 مرداد برای همیشه از سیاست كناره گرفت و درخواست مقامهایمختلف را برای حضور سیاسی اجابت نکرد و مسیر زندگی خود را به سوی تاریخنگاری معاصر تغییر داد. او پس از 88 سال زندگی در بامداد جمعه سال 1378 به دلیل سرطان ریه در بیمارستان آزاد تهران، چشم از جهان فرو بست و در مقبره هنرمندان دفن شد.
نظرات