چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۴
آپیا! متاسفم که دیگر در این دنیا نیستی

دوم سپتامبر سالمرگ آدولف آپیا تئوریسین طراحی صحنه است . به همین بهانه نگاهی می‌اندازیم به بخشی از کتاب «تئاتر تجربی» اثر جیمز روز اِوَنز درباره این هنرمند که سال‌ها پیش با ترجمه مصطفی اسلامیه به چاپ رسیده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ علی احسانی: هر چند طراحی صحنه و نور در به صدا درآوردن متن بازیگران در فرایند اجرا، عصای دست کارگردان محسوب می‌شوند ولی خلاقیت‌های اجرایی تنها از صافی ذهن بازیگر و کارگردان عبور نمی‌کند. آپیا با هویت دادن به شاخصه نور در صحنه، در تکامل المان‌های اجرایی مسیر تازه ای را در دنیای نمایش گشود. در صفحه 64 کتاب تئاتر تجربی می‌خوانیم: استفاده از تاریکی، از سایه، به عنوان نقیض روشنی و ترکیب کردن این‌ها با مصالح معماری، بدعت ادوارد گوردن گریک نبود. در واقع بسیاری از نظریات او قبلاً توسط آدولف آپیای سوئیسی به سال 1891 در رساله کوچکی به نام «به صحنه در آوردن درام واگنری» که شامل متن کامل سناریوی انگشتری نیز بود پیش بینی شده بود. او در سال 1895 مهم‌ترین کتابش «موسیقی و صحنه پردازی» را نوشت. در همین کتاب بود که او از تئاتر فضا، نه تئاتر ظواهر، طرفداری کرد و نوشت که در زیگفرید «نیازی نداریم که جنگلی را نمایش دهیم؛ آنچه باید به تماشاگر ارائه دهیم وجود مردی در فضای جنگل است.»

تاریکی خود به عنوان شاخصه نمایشی در هویت دادن به اجرا مؤثر است. دلهره و ناآرامی از دل سایه‌ها و تاریکی تزریق شده به قاب صحنه ناخودآگاه تماشاگر را قلقلک می‌دهد. جیمز روز اِوَنز در بخشی از کتاب تئاتر تجربی عنوان می‌کند: گرچه ایروینگ و دوک ساکس ماینینگن نخستین کسانی بودند که در صحنه از سایه استفاده کردند؛ ولی آپیا اولین کسی بود که درباره نورپردازی صحنه، بر اساس امکانات نورهای متحرک روی دکورهایی ساده, غیر قابل نمایش و رنگ‌های خنثی، نظریه ای کامل تدوین کرد. آپیا نخستین فردی بود که لزوم دیداری کردن حال و فضای نمایشنامه؛ اهمیت تذکاری که در مخیله تماشاگر تکامل می‌یابد، تأثیر کار بازیگری که در فضای گسترده کم نور و یا نور موضعی دیده می‌شود؛ و اهمیت «فضا – صحنه» و شکل‌های انتزاعی تری از هنر صحنه ای را نشان داد. آپیا نه تنها امکان نورپردازی موضعی بلکه استفاده از منظر نورپردازی شده را نیز پیش بینی کرد، چیزی که هرگز به فکر گریک هم نرسیده بود.

آواهایی از جنس نور
ایده‌های خلاقانه هنرمند سوئیسی ابتدا در معرض اجرا محک می‌خورد و سپس در قالب تئوری مطرح می‌شد. در بخشی از کتاب تئاتر تجربی می‌خوانیم: نور برای آپیا یک نقاشی کننده عالی صحنه بود؛ نور به تنهایی تعریف و افشا می‌کرد. کیفیت واقعی پاسخ احساس ما, چنانکه امروز می دانیم با میزان و کیفیت نوری که در صحنه به کار می‌رود، می‌تواند حاصل شود. آپیا این نکته را توسط صحنه ای از اپرای رمئو و ژولیت نشان داد که دو عاشق در مجلس رقص کاپولت ها با هم دیدار می‌کنند. طراح بر اهمیت این لحظه فقط با ضعیف کردن تمام نورهای صحنه و متمرکز کردنش روی دو عاشق تاکید می‌کند، عیناً همان کاری که موسیقی انجام می‌دهد. در اجرای تریستان و ایزولد اثر واگنر، که آپیا برای اپراخانه اسکالا در میلان طراحی کرده بود نیز به جای آنکه پرده دوم (صحنه باغ به هنگام شب) را در نور ملایم مهتاب برگزار کند، چون می‌خواست جان‌های روشن عشاق را بنمایاند، صحنه را غرق در نوری گرم و تا حدی غیر منطقی کرد، گویی شب گرچه عشاق را در محاصره گرفته است، اما برایشان وجود ندارد.

جیمز روز اِوَنز در باب افکار و ایده‌های آپیا در ادامه متذکر می‌شود: از نظر آپیا نور نه تنها آنچه را که در صحنه اتفاق می افتد روشن می‌کرد، بلکه حالت‌های احساسی یک صحنه را نیز لحظه به لحظه به نمایش در می‌آورد. این کار مستلزم نورپردازی استادانه ای است که با نمایشنامه تناسبی درست داشته باشد، همچنان که موسیقی در اپرا این نقش را دارد. البته این مساله امروز یک کار بدیهی است اما در سال 1897 فوق‌العاده جنبه تجربی داشت.

هنرمند در مسیر کار خلاقانه‌اش از منابع گوناگونی در پیرامونش الهام می‌گیرد، در صفحه 67 کتاب تئاتر تجربی می‌خوانیم: شاید بدان سبب که منبع عمده الهام آپیا موسیقی بود، به فکر استفاده از صحنه پردازی انتزاعی خود برای نمایشنامه‌های واقعگرایانه نیفتاد و اندیشه‌هایش را محدود به اپرا و آثار شکسپیر کرد. او برخلاف ادوارد گوردن گریک بر اهمیت بازیگر تاکید می‌گذاشت. از این رو که صحنه آراسته شده را دو بُعدی و بازیگر را سه بُعدی می‌دانست، به مخالفت با شکل سنتی صحنه پردازی پرداخت. طراحی‌های او عمدتاً مرکب بود از سکوها، ستون‌ها، پله گردها و رمپ‌هایی که به کمک نورپردازی، محیط و فضایی سه بعدی به وجود می‌آورد که بازیگر خود را در آن راحت احساس می‌کرد.

کمال طلب و کم کار
اندیشه‌های آپیا توسط شاگردانش گسترش و توسعه یافت. جیمز روز اِوَنز یادآور می‌شود : آپیا نیز مانند گریک در طول عمرش تعداد نمایش‌هایی که به صحنه برد از تعداد انگشتان دست تجاوز نکرد. در مقام یک کمال طلب، پیوسته به خاطر ساختمان اکثر تئاترهای مدرن احساس ناباوری می‌کرد. او دریافت که هنر دراماتیک در صورتی اصلاح می‌پذیرد که نخست محل تحول آن اصلاح شود. او نوشت: قراردادهای من درآوردی تالارهای نمایش و صحنه‌های ما رویاروی یکدیگر، هنوز هم ما را زیر نظر دارند! بگذارید تئاترهایمان را به دست گذشته رو به زوالشان بسپاریم و بگذارید ساختمان‌هایی مقدماتی بسازیم که صرفاً بدین منظور طراحی شده باشد که فضایی را در بر بگیرد که در آن کار می‌کنیم.

آپیا در دوران سالخوردگی‌اش توانست شاهد گسترش اندیشه آیش باشد. ژاک کوپو که او را استاد خود می‌دانست، پس از مرگ آپیا نوشت: او ما را به اصولی جاودانی هدایت کرد. ما اکنون دارای یک اصل صحنه پردازی هستیم و خیالمان راحت است. اکنون می‌توانیم بدون دغدغه درباره قواعد کما بیش اصیل صحنه پردازی یا شیوه‌های نوین، روی نمایشنامه و منظور نویسنده کار کنیم. هرکه پس از آپیا آمده است از او مایه گرفته و دگرگون شده است.

آپیا در سال 1928 در گذشت. گریک که یک بار نامه ای برای او فرستاده بود، در کنار گور وی در بزرگداشتش گفت: «متاسفم که دیگر در این دنیا نیستی. استاد عزیزم، تو شریف‌ترین زبان گویای تئاتر مدرن هستی... به نظر من در هر یک از پژوهش‌های گرانقدر تو درباره صحنه پردازی، سر زندگی و شور نمایشی بیشتری نسبت به هر آنچه در تئاتر اروپا می‌شناسم وجود دارد.»

کتاب «تئاتر تجربی» از استانیسلاوسکی تا پیتر بروک توسط جیمز روز اِوَنز نگاشته شده است. برگردان این اثر به فارسی را مصطفی اسلامیه انجام داده و انتشارات سروش سال 1369 نخستین بار در شمارگان پنج هزار نسخه اآن را منتشر کرده است. مشتاقان کتاب‌های تخصصی تئاتر 25 سال پیش برای خرید چاپ نخست کتاب «تئاتر تجربی» به اندازه هزار ریال از سبد فرهنگی خانوار خود هزینه می‌کردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها