خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ 19 شهریورماه مصادف است با سالروز پرواز روح مردی که در دل مردم ایران به آزادگی شهره است. آیتالله سید محمود طالقانی روحانی شیعه ایرانی، فعال سیاسی و اجتماعي، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود. آزادگی از آیتالله طالقانی شخصیتی ساخته بود که پناهگاه گروههای سیاسی بود.
غلامرضا امامی، نویسنده و مترجم نامآشنا در ایران به تازگی از او دو کتاب «سه قصه ـ اومبرتو اکو» و کتاب «قصههای غسان کنفانی» نشر یافته، در سالهای دور و از پس همراهی با آیتالله طالقانی خاطرهها و گفتههای بسیاری از او دارد که در قالب کتابی با عنوان «با طالقانی آن پیر پاک ما» در مجموعه «رنگین کمان» قرار است به چاپ برسد.
به مناسبت سالروز وفات آیتالله سید محمود طالقانی گفتوگویی با غلامرضا امامي داشتهایم.
ـ چندین سال است روی مجموعه کتابی با عنوان «رنگین کمان» کار میکنید که در آن به خاطرات بزرگانی مانند آیتالله طالقانی پرداختهاید. لطفا درباره این اثر بیشتر توضیح دهید.
«رنگین کمان»، رنگهایی است که در دل و یادم مانده است؛ رنگهایی از رادمردان و آزادگان این دیار؛ کسانی که نقشی شایسته در رهایی و آگاهی این مردم پاک داشتهاند و از بخت خوش، آنان را از نزدیک دیدهام. نوشتهها و تصویرهایی از آنان دارم و یادها و خاطراتی شخصی در اندیشه و دل. رنگینکمان آنچنان که از نامش برمیآید از رنگهای گوناگون شکل گرفته اما در کنار هم که باشند، رنگی به سفیدی نور میسازند. این مجموعه شامل یادهایی است که از این بزرگان دارم؛ آنها را با چشم دیدهام و با گوش شنیدهام.
نخستین جلد این مجموعه نامش «با طالقانی، آن پیر پاک ما» است. جلد دوم «جلال آل قلم»، جلد سوم «شریعتی شاهد زمانه»، جلد چهارم «با بازرگان: ادای دینی کوچک به مردی بزرگ» و جلد پنجم به سیمین دانشور «سیمین آل قلم» اختصاص دارد. در این کتابها کوشیدهام همانند پازلی یادهایی را که از آنها داشتهام و دارم کنار هم بگذارم. خواستم راوی صادقی باشم. هرگز قضاوت نکردهام و داوری را به خوانندگان زمان و تاریخ واگذاشتهام که تاریخ، داوری زبردست است.
اما درباره مجموعه «با طالقانی آن پیر پاک ما» باید بگویم این کتاب یادهایی است از مردی که از سن شانزدهسالگی او را در مشهد دیدم ... یعنی او را یافتم! مردی که به گمان من دلی به وسعت آسمان آبی داشت و اندیشهای به بلندای سروی همیشه سبز. من او را همیشه به رنگ آبی و سبز دیدهام و نه قرمز که آن روزها مد بود. ... او را مهربان یافتم و با بندگان خدا و زمین خدا، و در این کتاب یادهایی از او را بازگو کردم. کتاب «با طالقانی آن پیر پاک ما» از زادگاه او آغاز میشود؛ از گِلیَرد. بخت این را داشتهام که روزهایی را در گلیرد در خدمتش باشم و در نهایت به پایان پرواز او که در 19 شهریور ماه میانجامد. مهر من و نسل من به طالقانی مهری است که با شیر اندرون شده و با جان به در رود. هرچند که طالقانی زیاد نزیست اما بر دل مردمان این میهن مهرش جاودانه ماند.
ـ چرا مرحوم طالقانی را به عنوان نخستین شخصیت برای مجموعه «رنگین کمان» انتخاب کردید؟
به این دلیل که او را از میان کسانی که نام بردم موثرتر، مهربانتر و اندیشمندتر یافتم. امروز گروهی میکوشند از او چهرهای دیگر ترسیم و تصویر کنند اما طالقانی همچون خورشید بود و میتابید بر همه جا و چون باران بود و میبارید بر همه کس. من خواستم طالقانی را آن گونه که دیدم و بود روایت کنم.
ـ با توجه به این که با مرحوم طالقانی معاشرتهای بسیاری داشتيد، آیا از نزدیک در جریان تالیفات ایشان بودهاید؟
در سال 1346 زمانی که در سن 21 سالگی بودم بر پشت کتابی به نام «حکومت از نظر اسلام»، مرحوم طالقانی یادداشتی برایم نوشت و آن را چون گنجینهای گرانبها در طی این سالها با خود دارم. در دیدار بعدی زندهیاد طالقانی از کتابی با نام «طبايع الاستبداد (طبیعت استبداد)» نام برد. او آرزو داشت که این کتاب نشری نو یابد چرا که ریشه عقبافتادگی و درماندگی شرق را به نیکی و درستی و آن گونه که عبدالرحمان کواکبی در استبداد و انواع آن میدانست، دیده بود. خود آیتالله طالقانی نیز نوشتههایی درباره کواکبی و این کتاب نوشت. از بخت خوش اما با دریغ، این کتاب پس از پرواز او به چاپ رسيد با یادداشت او و یادداشتی از زنده یاد دکتر حمید عنایت. این کتاب دو سال پیش توسط نشر علم با نام «طبیعت استبداد» بر پایه نسخه خطی موجود در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتشر شد و خرسندم که این آرزوی او تحقق يافت.
ـ کدام كتاب آیتالله طالقانی را بهترین اثر او میدانید؟
بیگمان کتاب «پرتوی از قرآن» بهترین تالیف اوست چرا که نگاهی نو و عمیق به قرآن افکنده است و تازههایی را از دل معانی قرآن بیان میکند. پس از این، کتاب «سفرنامه حج» او را یکی از آثار موثر و مطلوبش میدانم. برخلاف گمان بسیاری، طالقانی در این کتاب سیری عرفانی داشته است و در زمان شادروان دکتر محمد مصدق به این سفر رفته است. خوانندگان شما بدانند که طالقانی روزی به من گفت دکتر مصدق وصیت کرده بود از آنجا که مستطیع بوده و نتوانسته به سفر حج برود آیتالله طالقانی بپذيرد كه به جای او به سفر حج رود اما چه میشود کرد که نگذاشتند ...
- خاطرهای از مرحوم طالقانی دارید که در کتاب «رنگین کمان» ذکر نشده باشد؟
به یاد دارم که جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر درگذشته بود. به آن مرد بزرگ تلفن زدم و موضوع را گفتم. طالقانی گفت: به خانه من بیا تا با هم برویم. به درخواست او به سفارت مصر رفتیم در خیابان قوامالسلطنه سابق. سمیع انور سفیر مصر به استقبال آمد چرا که او را از دور شناخت. طالقانی دفتر یادبود را امضا کرد و او تنها روحانیای بود که به سفارت مصر آمد و از من خواست چیزی بنویسم. یادم هست این جمله را نوشتم: ای ناخدا! کشتی را به که میسپاری در این شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هايل ...
اما سالها بعد دریافتم و دانستم طالقانی ناخدایی بزرگ نه تنها برای ایران بلکه برای همه مسلمانان و آزادگان جهان بود.
ـ آیا سخنی در آثار آیتالله طالقانی وجود دارد که امروز کهنه شده و قابل استفاده نباشد؟
خير، او به انسان میاندیشید و رهایی و آزادی انسان ... و این اندیشه هرگز کهنه نمیشود.
ـ شما كه آثار طالقاني را مطالعه كردهايد، چه موضوعي را براي او مهمتر يافتهايد؟
آنچه برای طالقانی در آثارش مهم بود شورا بود و زندگی شایستهای برای مردم و آنچه دل بزرگش را میفشرد، استبداد بود به هر شکل و شیوه.
ـ میراث اصلی طالقانی و پیام او در آثارش چیست؟
میراث اصلی طالقانی این است: عشق به انسان؛ که در شعر شاعر شورشی علوی ناصرخسروی قبادیانی بیان شده است: خلق همه یکسره نهال خدایند / هیچ نه بر کن تو زین نهال و نه بشکن.
نظر شما