در بخشی از داستان عقیق این مجموعه میخوانیم: « فراش را صدا زدم. گفتم: مواظب باش کسی از مدرسه بیرون نرود. همه در ها را ببند و شروع کن به گشتن مدرسه. همه جا را بگرد، همه جا...
گفتم: کیفها روی میز!
کیفها روی میز آمد.
گفتم زیر میزها را خالی کنید!
یکی دو دفتر و کتاب روی میز آمد.
گفتم تکیه دهید!
همه تکیه دادند.
گفتم جیب هایتان را خالی کنید!
و الی آخر .»
مجموعه داستان «افسانه باران» برای نخستین بار سال 1382 از سوی نشر روزبهان منتشر شد و به تازگی چاپ هشتم آن با شمارگان دو هزار نسخه و بهای هفت هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
«تضادهای درونی» عنوان مجموعه داستان دیگری از نادر ابراهیمی است که انتشارات روزبهان چاپ هشتم آنرا به بازار کتاب فرستاده است.
این کتاب دربرگیرنده هشت داستان با عنوانهای هیچکس صدای شیپور شامگاه را نمیشنود، قصهای به نام وسائل ارتباط جمعی، مردی در غربت، دعوت به شراب کهنه، در امتداد ارزشها، روزی که ایمان متولد میشد، تیغی در گلو و پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار است.
در بخشی از داستان مردی در غربت این مجموعه میخوانیم: «فکر کردم باید خودکشی کنم. وقتی که دانستی به تمامی تباه شده ای وقتی که دانستی انسان ِ بی گذشته و بی آینده یی وقتی دانستی که از هر حرکتی میترسی و از سکون هم میترسی مرگ نعمتی ست. ... . اما خودم را بکشم که چه؟ این هم شد راه حل؟ اگر من بمیرم چه چیز تغییر میکند؟ من از اینکه به مطبوعات مملکتم باج خودکشی بدهم متنفرم. من که باج نگرفتم چرا بدهم؟»
این مجموعه داستان برای نخستین بار سال 1354 از سوی نشر آگاه منتشر شد. انتشارات روزبهان چاپ هشتم «تضادهای درونی» را که برای نخستین بار سال 1379 آنرا چاپ کرده، در 128 صفحه، با شمارگان دو هزار نسخه و بهای 6 هزار و 500 تومان منتشر کرد.
نظر شما