دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۰
کتاب‌ها درباره قربانی شدن ایران در نخستین جنگ جهانی چه می‌گویند؟

سطر سطر حکایت کتاب‌های چون «ایران در جنگ جهانی اول»، «ایران برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار» و « بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست» حاکی از قربانی شدن ایران در جنگ اول جهانی است. نویسندگان این کتاب‌ها نزدیک به زمان نخستین جنگ جهانی زندگی می‌کردند و درک بیشتری از این رویداد تاریخی داشتند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- موقعیت سوق‌الجیشی ایران و برخورداری از وضعیت بازرگانی مناسب، منابع طبیعی و ذخایر عظیم انرژی، همواره در سده‌های اخیر مورد توجه بیگانگان بوده و در برهه‌هایی به دخالت آنان در اوضاع داخلی کشورمان انجامیده است. 

جنگ اول جهانی منجر به غارتِ بخش وسیعی از ثروت کشورمان شد. وقوع این جنگ همزمان با سلطنت احمدشاه قاجار بود و دولت مشروطه ایران ضعیف‌ترین دوران خود را می‌گذراند. جنگ زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاع آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخله‌های قدرت‌های خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت شکست خورده و وابسته پیش برده بود. 

از ایستادگی مردم در جنوب تا طرفداری از آلمان 

امروز دوشنبه 6 مرداد سالگرد جنگ جهانی اول است جنگی که عواقب ناگواری برای کشورمان در برداشت. به مناسبت قرار گرفتن در سالروز جنگ جهانی اول «ایبنا» کتاب‌هایی چون «ایران در جنگ جهانی اول»، «ایران برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار» و «بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست» را مرور می کند. 

لو ایوانوویچ میروشنیکف در کتاب «ایران در جنگ جهانی اول» (ترجمه ع. دخانیاتی) درباره  عکس‌العمل ایرانی‌ها به تهاجم روس و انگلیس می‌نویسد: «علی رغم اعلام بی‌طرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. ارتش روسیه تزاری تا دروازه‌های تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شدند. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهم‌ترین نبردهای جنگ جهانی اول می‌توان به مقاومت دلیران تنگستان، دشستان و دشتی در استان بوشهر و ناصر دیوان کازرونی در فارس و نبرد جهاد در خوزستان اشاره کرد.»

همچنین میروشنیکف در تشریح تحریکات آلمانی‌ها در ایران آورده است: «در آغاز جنگ جهانی اول روس از دو سو به طرف پایتخت ایران پیش می‌آمد، ترس از روس‌ها و تبلیغات شدید آلمانی‌ها احساسات مردم را به نفع آلمان و عثمانی برانگیخته و تنفر و نگرانی شدیدی نسبت به روس‌ها و انگلیسی‌ها (که بیش از یک سده پیشینه استعماری در ایران داشتند) به وجود آورده بود. حزب دمکرات در تهران فعالیت شدیدی آغاز نمود و تلاش می‌کرد ایران را به نفع آلمان و عثمانی وارد جنگ کند، ژاندارمری ایران هم از دولت سرپیچی کرده، برخلاف اصل بی‌طرفی به نفع آلمان‌ها وارد کار شده بود.» 

آن‌چه در تشریح حملات روس و انگلیس به ایران در زمان جنگ جهانی اول از نوشتار نویسنده روس استنباط می‌شود، این است که روس و انگلیس معتقد بودند که یک کودتای آلمانی در تهران در حال تکوین است و برای جلوگیری از این کودتا به سوی پایتخت حرکت کردند. هجوم نیروهای متخاصم به سوی تهران باعث شد تا از طرفی دیگر آلمان‌ها نیروهای عثمانی را به ورود و نفوذ به خاک ایران تشویق کنند. 

ایران میدان تاخت و تاز سران جنگ 

میروشنیکف درباره خسارت‌ها و ویرانی‌های ایران در جنگ جهانی اول می‌نویسد: «جنگ جهانی اول از مرداد 1293/ ژوئیه 1914 به بهانه ترور ولیعهد اتریش در سارایوو مرکز بوسنی آغاز شد و تا آبان 1297 به مدت 51 ماه ادامه یافت. هنگام آغاز جنگ در ایران هشت روز از تاجگذاری احمدشاه آخرین پادشاه سلسله قاجار آغاز شده بود. مستوفی‌الممالک نخست وزیر وقت ایران بلافاصله پس از آغاز جنگ بی طرفی خود را اعلام کرد اما دولت‌های درگیر در جنگ، این بی طرفی را نادیده گرفتند و نیروهای خود را از هر سو وارد ایران کردند. روس‌های تزاری به فرماندهی ژنرال «بارانف» از بندر انزلی تا اصفهان را میدان تاخت و تاز خود قرار دادند. عثمانی‌ها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا همدان پیش آمدند و از آن جا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. واکنش متقابل روسیه چنان عثمانی‌ها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن 1293 به اشغال نظامیان روس درآمد.» 

سال‌ها پس از جولان طرفین درگیر جنگ در ایران به ویژه انگلیس، فروغی به همراه مشاورالممالک انصاری وزیرامورخارجه در دولت وثوق‌الدوله برای شرکت در کنفرانس«صلح ورسای» در سال 1298 شمسی / 1919 میلادی به پاریس رفت. این کنفرانس برای تعیین میزان غرامت از آلمان برگزار شد. سفر هیات ایرانی برای شرکت در کنفرانس ورسای برابر با امضای قرارداد 1919 میان ایران و انگلیس بود که این قرارداد ایران را تحت‌الحمایه انگلیس قرار می‌داد. هیات ایرانی در پاریس با کارشکنی‌های انگلیسی‌‌ها روبه‌رو شد. انگلستان در پس پرده قراداد 1919 (که به قرارداد وثوق الدوله معروف شده بود) در کار دسیسه‌چینی برای تقسیم ایران بود. از همین رو وثوق‌الدوله هیات ایرانی در پاریس را به حال خود رها کرده بود و حتی در میانه ماموریت خطیر این هیات، وزیر امورخارجه را برکنار کرد. 

خسارت‌های ناشی از برخورد متخاصمان در جنگ 

در کتاب «ایران برآمدن رضاشاه، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها» به قلم سیروس غنی با اشاره به سفر هیات ایرانی به پاریس برای شرکت در کنفرانس صلح ورسای به کارشکنی‌های در ایران و اعمال نفوذ انگلیسی‌ها در عدم راهیابی هیات ایرانی به کنفرانس ورسای می‌خوانیم: «در این میان برخلاف میل وثوق‌الدوله [احمدشاه] هیاتی پنج نفری به کنفرانس صلح پاریس فرستاد. نامزد انگلیسی‌ها برای هر گونه ریاست هیات ناصرالملک بود که کسی به آن توجه نکرد ... در هیات ایران دو سیاستمدار با تجربه و خوشنام، مشاورالملک[رئیس هیات] و محمدعلی فروغی [رئیس وقت دیوانعالی تمیز (کشور]، در میان خود داشت. که دعاوی معتبر و مشروح ایران را مطرح کردند. عضویت و مشارکت [ایران] در کنفرانس صلح؛ الغای معاهدات و قراردادهایی که استقلال و تمامیت ارضی ایران را زیر پا نهاده است؛ تادیه خسارت‌های ناشی از برخورد متخاصمان در جنگ گذشته؛ آزادی اقتصادی حکومت ایران، بررسی و ابطال همه معاهده های کاپیتولاسیون؛ معاضدت در بررسی و اصلاح پیمان های مرزی...» 

پشت پرده تلاش‌های انگلیس در صلح ورسای 

حضور هیات ایرانی در کنفرانس پاریس، در تخلف با پیشرفت «قرارداد 1919» و سیاست جاری وزارت امور خارجه انگلیس در ایران بود. سیروس غنی درباره کارشکنی انگلیس و عوامل ایرانی می‌نویسد: «از یک سو، لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس و «پدر فکری و نیروی پیش برنده قرارداد» ترتیبی داد تا هیات ایرانی نه به کنفرانس راه یابد و نه کسی به حرف‌های آنها گوش دهد»، از سوی دیگر، وثوق الدوله زمانی که مشاورالممالک (وزیرامور خارجه وقت ایران) در تکاپوی آن بود تا برای استیفای حقوق ضایع شده ایران به کنفرانس راه یابد، او را از وزارت امور خارجه برداشت و نصرت‌الدوله (فیروز) فرمانفرماییان (یکی از اعضای مثلث حاکم) را به جایش نشاند. همدستان وثوق [و حامیان قرارداد] در تهران [نیز بی کار نشستند و] به اعضای هیات حمله کردند ... سیدضیاء الدین [طباطبایی] ... سردبیر روزنامه رعد، دو آتشه‌ترین نشریه طرفدار بریتانیا در تهران، که احتمالا از وثوق‌الدوله و سفارت انگلیس الهام می‌گرفت، فرصت را غنیمت شمرد و به تمسخر فرد فرد هیات نمایندگی ایران در پاریس ... پرداخت.» 

در کتاب «بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست» نوشته محمود طلوعی به نامه‌هایی از ذکاء الملک فروغی اشاره شده که با یاس از اوضاع نابسامان ایران و احاطه استعمار انگلیس این نامه‌ها را نوشته است. طلوعی در انعکاس برخی مطالب نامه فروغی آورده است: «در زمانی که تلا‌ش‌های فروغی و هیات ایرانی با دسیسه انگلیس برای شرکت در کنفرانس ناکام ماند وی نامه‌ای مفصل به ابراهیم حکیمی با انتقاد از قرارداد 1919 و وثوق الدوله نوشت: «همیشه می‌گفتیم ایران نه دولت دارد نه ملت. جماعتی که قدرت دارند و کار از دستشان ساخته است، مصلحت شخص خود را در این ترتیب حالیه می‌پندارند، باقی هم که خوابند. در این صورت هیچ امیدی برای ما نیست. اگر ایران ملتی داشت و افکاری بود اوضاع بهتر برای ایران متصور می‌شد.» 

یاس از اوضاع نابسامان ایران و احاطه استعمار انگلیس در نامه‌های فروغی 

از آنجا که انگلیس برای بستن قرارداد 1919 مانع شرکت هیات ایرانی در کنفرانس ورسای شد و ترس از مطرح شدن نام ایران در این کنفرانس تمام تلاش خود را به کار بست. طلوعی با اشاره به بخش دیگری از نامه فروغی درباره انتقاد از سیاست تسلیم محض در برابر انگلستان و نفی آن آورده است: « تنها کاری که انگلیس می‌تواند بکند آن است که ما ایرانی‌ها را به جان هم انداخته پوست یکدیگر را بکنیم و هیچ کار نکنیم و متصل به او التماس کنیم که بیا فکری برای ما کن... می‌گویند اگر برخلاف میل انگلیس رفتار کنیم فرضاً اعمال قوه قهریه نکند اعمال نفوذ و دسیسه می‌کند، ملت را منقلب ساخته اسباب تجزیه آن را فراهم می‌آورد. کسی نمی‌گوید خلاف میل انگلیس رفتار بکنید. فقط مطلب در حد تسلیم به انگلیس است که لازم نیست ما خودمان برویم به او التماس کنیم که بیا قلاده به گردن ما بگذار!» 

نامه فروغی همچنین کنایه‌هایی را متوجه رئیس الوزاء وقت یعنی وثوق‌الدوله کرده است، وثوق الدوله‌ای که سرگرم قرارداد 1919 است و اعتنایی به هیات سرگردان ایرانی در پاریس ندارد. طلوعی با پررنگ کردن این بخش از نامه فروغی می‌گوید: «فروغی پس از کارشکنی‌های بسیار و سردرگم ماندن در پاریس در نامه‌ای بسیار تلخ و گلایه‌آمیز می‌نویسد: «نزدیک پنج ماه است که در پاریس هستیم، اما به کلی از اوضاع کشور و سیاست دولت و مذاکراتی که با مقامات انگلیس کرده‌اند و سیاستی که می‌خواهند در پیش بگیرند بی خبریم. یک کلمه دستورالعمل و ارائه طریق به ما نرسیده، حتی جواب تلگراف‌های ما را به سکوت وا می‌گذارنند. سه ماه است از رئیس الوزراء دو تلگراف نرسیده ... چون اوضاع دنیا و هیاهوی ما در پاریس[منظور فروغی، فعالیت های سیاسی، حقوقی، دیپلماتیک و رسانه ای هیات ایرانی است] طوری پیش آورده که صریحا و بر حسب ظاهر نمی‌توانند بگویند ایران را به ما واگذار کنید، می‌خواهند ایرانی را وادار کنند که خودشان امور خود را به آن‌ها واگذار کنند و امیدوار هستند که این مقصود در تهران انجام شود و وجود ما مخل این مقصود است...»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها