وی با بیان اینکه هر زمان احساس به نقد در جامعه به وجود آمد آن زمانی است که میتوان برایش گروهی تحت عنوان «اورژانس نقد» تعریف کرد، گفت: اگر اورژانس نقد وجود نداشته باشد، هر فردی ـ ولو افراد غیرمتخصص ـ به خودش اجازه میدهد وارد این عرصه شود و نقدهایی بی محتوا و با حب و بغض ارائه کند.
عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی با بیان این که نقد یک شیوه پیشگیری و برطرف کردن آسیبهای روانی از کتاب یا هر پدیده دیگری است، گفت: چون هنوز در جامعه ما نقد به عنوان شغل به رسمیت شناخته نشده است، متأسفانه هر فردی خود را مناسب ورود به این عرصه میداند. همچنین به شمار نیاوردن نقادی به عنوان یک شغل، باعث شده است که اصل وجود منتقد برای پیشگیری از آسیبهای مخربی که ممکن است به ذهن مخاطبان رسوخ کنند، احساس نشود.
وی تأکید کرد: جامعه باید آموزش نقد و نقدپذیری را از دوران کودکی افراد آغاز کند تا این موضوع نهادینه شود.
جعفری مذهب با بیان اینکه نقد به معنای حمایت از حقوق خوانندگان کتابهاست، گفت: ناقد با این حرفه، به شیوهای کاملاً مناسب از حقوق خوانندگان کتابها حمایت میکند چرا که دید آنها را باز میکند و به آنها میفهماند که آیا کتاب نقد شده را برای مطالعه تهیه کنند یا خیر.
عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی افزود: در حوزه نقد نظریهای وجود دارد مبنی بر این که «ناقد و نویسنده باید رو در روی هم بنشینند و ایرادات اثر را کشف کنند و نویسنده در این میان از خود دفاع کند.» باید با صراحت بگویم که من مخالف این نظریه هستم؛ چرا که در چنین شرایطی (رو در رو بودن ناقد و نویسنده) به دلیل پایین بودن ظرفیت افراد و نقدپذیر نبودن آنها، امکان به وجود آمدن اختلاف و سلب امنیت حرفهای و شغلی ناقد، بسیار است.
وی ادامه داد: بنابراین، دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یا باید ناقد از نقد منصرف شود که اصلاً حرفهای نیست یا این که باید به مستعارنویسی یا به عبارت بهتر نقد مستعار پناه ببرد.
جعفری مذهب با بیان این که مستعارنویسی یک ابزار مناسب برای نقد به شمار میآید، گفت: بسیاری از نقدهایی که اکنون منتشر میشوند به دلیل رعایت نکردن مستعارنویسی و در اغلب موارد به دلیل ترس از عواقب نقدهای تند و در عین حال درست و بهحق، بیخاصیت و بیمحتوا هستند. بنابراین، در جامعهای که ظرفیت افراد پایین است، ناقد حق دارد با اسم مستعار به نقد آثار بپردازد.
عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ادامه داد: یک نظریه دیگر در حوزه نقد وجود دارد تحت عنوان این که «ناقد باید اثر را نقد کند نه موثر (نویسنده) را» در این مورد هم باید بگویم که من مخالف این نظریه هستم؛ چطور میتوان اثر فردی را نقد کرد بدون این که بگوییم نویسنده در این حوزه توانایی داشته یا نداشته است؟
وی در این مورد توضیح داد: همانطور که مبرهن است، منظور از نقد، نقد صوری نویسنده نیست بلکه منظور، نقد درونی نوشته است. چطور ناقد میتواند کتابی را نقد کند اما نویسنده را نقد نکند؟! ناقد اگر بخواهد هرکدام از بیپرواییهایی را که نویسنده به ذهن مخاطبان القا میکند، نمایان کند، ناگزیر است از این که ناآگاهی و در اغلب موارد نافهمی نویسنده را بیان کند. بنابراین، من قبول ندارم که نباید نویسنده را نقد کرد.
دراین باره بخوانید:
(1) شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند (اینجا)
(2) جُربزهدار: نشریات خانه کتاب میتوانند نقش موثری در ترویج فرهنگ نقد ایفا کنند/ نقد، چراغی فراسوی سیاستگذاران روشن میکند (اینجا)
(3) کیانفر: ضرورت راهاندازی کتابخانه تخصصی نقد (اینجا)
نظر شما