مولف «درآمدی بر روایت زنانه از شهر»:
برخی زنان برای دوری از اتهام بیکفایتی، مردانه عمل میکنند/ مغایرت فضاهای شهری با هویت زنانه
سارا نادری مولف کتاب «درآمدی بر روایت زنانه از شهر» معتقد است که زنان هنگامی دچار چالشهای هویتی میشوند که در تجربه زیست خود با الگوهای هویتی متضاد و تحقیرکننده مواجه شوند و همزمان به فضای از پیش آمادهای پا بگذارند که اصولا برای آنها طراحی نشده و تشدیدکننده همان تضادهای درونی آنهاست.
این مولف هر چند در رشته فنی دانشگاه پلیتکنیک تحصیل کرده است با مطالعه کتابهای دکتر شریعتی به علوم انسانی علاقهمند شد. وی معتقد است فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در دانشگاه او را از حاشیه اجتماع به متن اجتماع پرتاب کرده است. کتاب «درآمدی بر روایت زنانه از شهر» تالیف این پژوهشگر اجتماعی است که در سال اخیر برای دومین بار به زیر چاپ رفته است.
کتاب « درآمدی بر روایت زنانه از شهر» نگاهی به تجربه زیسته زنان شهر تهران از گذشته تاکنون دارد. نادری ضمن ترسیم خطوط مختصات این تجربه در تمایز با تجربه زیسته مردانه در شهر پرداخته است. سارا نادری معتقد است طراحان زن نیز در شهر مردانه فکر میکنند و نیز چالشهای هویتی او را به سمت تالیف این کتاب سوق داده است. آنچه میخوانید گفتوگوی ایبنا با این مولف است.
ـ چالشهای پیش روی کنشگران در اجتماع موتور محرکه مناسبی برای تالیف و پژوهش است، آیا چالشی مانند چالش هویتی در تالیف این کتاب نقش دارد؟
بله، مواجهه جامعه ایران با زنان و چالش هویتی در آن یکی از عوامل اصلی تالیف این کتاب بوده است. چالش هویتی در جامعه ایران و حتی در سایر کشورهای دنیا - به ویژه در حوزه عمومی مدرن - همیشه همراه با زنان بوده است. سال آخر دانشگاه برای من به دلیل مواجهات پرچالش با این حوزه عمومی و به ویژه بخشهای مردانه آن یکی از مسایل جدی برای تحقیق بود. به همین دلیل پایاننامه خودم را با محوریت زنان نوشتم تا از موقعیت زنانه بتوانم دغدغههای این گروه را به طور عمیق مطالعه کنم و از این طریق سهمی در تولید دانشی برخاسته از موقعیت زنانه یا شاید دیگرگونه داشته باشم.
ـ با توجه به اینکه از منظر یک زن به بررسی حضور این قشر در کلانشهری مانند تهران پرداختید تا چه میزان حریم شهر را برای حضور زنان امن میدانید و سهم طراحان شهری را در طراحی این حریم چه میزان ارزیابی میکنید؟
باید بگویم طراحان شهر تنها مردان نیستند، بلکه زنان طراح نیز داریم. اما نکته جالب این است که زنان طراح نیز غالبا زنانگی را در پشت درهای فضای حرفهای خود میگذارند و هنگام کار، مردانه فکر میکنند. این موضوع نه تنها در ایران بلکه در اکثر فضاهای رسمی در جهان مدرن نیز صدق میکند و تمامی افراد به ویژه زنان با یک فضای عمومی مردانه و از پیش مشخص و طراحیشده مواجه هستند. این فضا منطق خاص خود را بر بازیگران خود تحمیل میکند. بنابراین زنان در این فضاها سعی میکنند قسمتی از خود را حذف کنند و قسمتی را به خود اضافه کنند تا بتوانند با این شرایط و با این فضای مردانه مطابق شوند. معتقدم هستم این فضای مردانه در جامعه ما بیشتر خودش را نشان میدهد. فضاهای دانشگاهی و فضاهای عمومی همه مردانهاند.
ـ با توجه از ارزیابی شما از طراحان شهر که مردانه فکر میکنند و آن را پیاده میکنند میتوان امیدوار بود که در فضاهایی مختص زنان مانند پارک بانوان به حضور زن بدون قید مردانه امیدوار بود؟
در این خصوص باید به «شهربانوها» اشاره کنم که مراکزی هستند که شهرداری تهران آنها را مختص زنان تاسیس کردهاند. که در آن فضاهایی مانند کلاس و امکاناتی تفریحی و رفاهی در حوزههای محلی در اختیار زنان قرار گرفته است اما این فضا برخلاف تصور زنان با سایر فضاهای عمومی چندان تفاوتی نمیکند و مدیران و زنان حاضر در آن فضاها غالبا و تا جایی که مطالعات من نشان میدهد، برای دوری از اتهام بیکفایتی مردانهتر هم عمل میکنند. در کل باید بگویم دغدغه برنامهریزان شهری زنانهکردن فضای شهری یا تسهیل این امر برای زنان نیست و فضاهای شهری به صورت ناخودآگاه به فضاهای مردانه تبدیل شده است.
ـ خانم نادری در بخشی از صحبتهای خود به چالش هویتی و همسانبودن آن در تمام دنیا اشاره کردید، آیا فکر نمیکنید زنان خارج از مرزهای ایران به لحاظ اعتقادات خود در زندگی و قوانین حاضر در آن از چالشهای هویتی کمتری برخوردارند؟
با این نظر موافقم که شاید برخی مباحث حقوقی در خارج از مرزهای ایران بهتر رعایت شود و از این منظر فرصتهای زیادی را پیش روی زنان قرار داده است اما بحث هویتی یا معضل تحقق سوژگی زنانه در تمام دنیا هنوز یک مساله است که مرز ناپیدایی دارد. زنان هنگامی دچار چالشهای هویتی میشوند که در تجربه زیسته خود با الگوهای هویتی متضاد و تحقیرکننده یکدیگر مواجه میشوند و همزمان وارد فضای از پیش آماده میشوند که اصولا برای آنها طراحی نشده و تشدیدکننده همان تضادهای درونی آنهاست.در این فضا زن از یکسو با جسم و ویژگیهای زنانه خود – از طرف خود و جامعه- خوانده میشود و از دیگر سو از وی مردانگی خواسته میشود. این بحث صرفا حقوقی نیست. بحث روانشناسی و فیزیولوژیک از یک سو و شرایط جامعهپذیری از سویی دیگر است.
ـ به عنوان یک زن نویسنده و فعال در حوزه زنان تا چه میزان فکر میکنید کتابتان گامی اساسی در روشنگری زنان به طور عام و زنان متفکر به طور خاص است؟
در این زمینه باید بگویم آنچه بعد از تالیف کتاب برای خود من جدی شد این بود که برای زنانگی اهمیت بیشتری قایل شویم و نقصان آن را در متن جامعه مدرن به عنوان یک آسیب بشناسیم. من میپذیرم که زنانگی در شکل بیمارگون خود آسیبزاست، اما مگر مردانگی بیمارگون آسیبزا نیست؟ و منطق دکارتی اصالت اندیشه بر جان بشر مگر منجر به به ایدئولوژیهای بر سازنده جنگهای ویرانگر در همین دوران مدرن نشده است ؟ وضعیت زنانه – به دلیل ارتباط عمیق آن با جسم و طبیعت- میتواند نقطه آغازی برای نقد و بر همشکستن دوالیته جسم/ ذهن، طبیعت/ تمدن و بسیاری از دوالیتههای مدرن باشد. از اینروست که زندگی روزمره زنان نیاز به بررسی و بازخوانی جامع و کامل دارد. متاسفانه زنان از بخشی از زندگی خود فرار میکند و آن قسمت هم قسمتی است که با فضای مردانه سازگار نیست. به اعتقاد من زنان نباید این بخش از زندگی خود را سرکوب کنند. چرا که به لحاظ فیزیولوژیک و جامعهپذیری این امکان را ندارند. بلکه باید از آن به عنوان فرصتی برای زیستنی متفاوت استفاده کنند. الگوی پدر و الگوی مادر در تمام زنان بیش و کم وجود دارد و در نتیجه سرکوب هر یک از این دو بحران معنا به وجود میآید. زنان نباید زنانگی را به نفع مردانگی کنار بزنند.
ـ عنوان کتاب شما صبغه آکادمیک دارد و «روایت» را در مقابل «فراروایت» قرار میدهد، قصد شما از این عنوان ادغام جریانهای حاشیهای در یکدیگر است؟
عنوان کتاب در حقیقت قصد دارد فراروایت مدرن را به چالش بکشد. عقلانیت و منطق مدرن زمانی میتواند ادعای تمامیت داشته باشد که تمام جریانها را شامل شود نه اینکه سلطه استثمارگون یک روایت بر روایتهای دیگر را دامن زند و به نوعی آنها را حذف کند و یا با برساختن استانداردهایی از انسان، گونههای دیگر انسانبودن اعم از شرقیبودن، سیاهبودن یا زنبودن را وادار به خودسانسوری کند. روایت زنانه در اینجا تلاشی برای برملاساختن مکانیزم پیچیده این خودسانسوری در زندگی زنان است و کوششی برای ورود به واقعیت تجربه متناقض و پیچیده زنان در متن زندگی مدرن. تجربه ای که کتاب نشان میدهد به آن سادگی که فراروایت مدرن ارائه میدهد نیست و امروز بسیاری از جریانها تلاش میکنند روایتهایی دیگرگونه را در برابر فراروایت تمامیتخواه مدرن ارائه دهند.
نظر شما