کتاب «کابوس اسب» نوشته مهدی رجبی از سری مجموعههای «عاشقانههای ایرانی» از سوی انتشارات افق به چاپ رسید.
زنگی ها، گور جادویی، بخت، طلسم، بختک، سایه، فغفور، سیندخت، عزا، جنون، سوار و اژدها عنوان داستان هایی است که در این مجموعه 65 صفحه ای به چاپ رسیده است.
درباره این کتاب می خوانیم: کمالالدین ابوالعطاء محمود، مشهور به خواجوی کرمانی یکی از شاعران بزرگ ادبیات فارسی است که در سال 689 ه.ق در کرمان به دنیا آمد. وی آثار فراوانی در قالبهای مختلف شعر از جمله نظم و نثر خلق کرده است اما بیشتر شهرتش به خاطر آثارمنظومی است که سروده است. خواجوی کرمانی صاحب پنج مثنوی است که به پیروی از سبک فردوسی و نظامی سروده است. «همای و همایون» عنوان یکی از مثنویهای این شاعر و یکی از خیالانگیزترین آثار منظوم عاشقانههای ایرانی است.
همای و همایون عنوان یکی از مثنوی های خواجو است که به شرح دلدادگی شاهزاده ای به نام همای به شخصی به نام همایون می پردازد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم : شهریار از پشتم پیاده شد. چشمهاش جایی را نمیدید. کورمال کورمال دور خودش میچرخید. دهنهام را محکم گرفته بود. ساقها و زانوهام بیرمق بودند و مدام وزن تنم را روی پاهام جابهجا میکردم. شبح خاربوتهها و سنگها و خلنگها را میدیدم و جلو میرفتم. شهریار مانعم نمیشد. آرام کنارم راه میآمد و به پوست سینهام دست میکشید. از تلوتلوخوردن و گیجیاش معلوم بود چشمهاش قوت چشمهای من را ندارند و او به اعتماد قدمهای من قدم برمیدارد.
مدتی بعد کورسوی چند چراغ به چشمم خورد. سرم را بالا گرفتم و شیهه کشیدم. شهریار گفت: «آره... نور چراغه... دارم میبینم شبدر... .» باز بر پشتم نشست و با قدمهای بیرمق من، آرام جلو رفتیم. تا کورسوی چراغ راه زیادی بود. عاقبت به عمارتی سنگی رسیدیم. نور از پنجرههای بیشمار عمارت بیرون میپاشید و تاریکی را خراش میداد. شهریار جلوی در ایستاد و داد زد: آهای کی اینجاست؟ ما راه رو گم کردیم...
مهدی رجبی درسال 1359 در خمین به دنیا آمد. وی دانش آموخته رشته سینما و ادبیات نمایشی است. او فعالیت ادبی خود را از سال 1383 با چاپ کتاب « فراموشان این زمستان » آغاز کرد. این نویسنده موفق به دریافت جایزه از جشنواره کودک ونوجوان نیز شده است.
کتاب کابوس اسب با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت پنج هزار تومان از سوی انتشارات افق منتشر شده است.
نظر شما