دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۶
نوشتن درباره آسیب‌های اجتماعی را سیاسی و امنیتی نکنیم

هفته‌ جاری را هفته بهزیستی و تامین اجتماعی نام نهاده‌اند. موضوع آسیب‌های اجتماعی نیز یکی از مهم‌ترین بحث‌های بهزیستی است. به همین مناسبت سراغ دکتر فرید براتی‌سده، رفته‌ایم تا از وضعیت کتاب‌های منتشره درباره آسیب‌های اجتماعی در کشورمان باخبر شویم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دکتر فرید براتی‌سده، روانشناس و مدرس دانشگاه و معاون درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر است. او که سال‌ها به عنوان معاون سازمان بهزیستی درگیر آسیب‌های اجتماعی بوده است، درباره کتاب‎هایی که در زمینه آسیب‌‏های اجتماعی نوشته شده، معتقد است که تعداد این کتاب‏‌ها کم و اکثر آن‌ها به دست افراد کم تخصص نوشته شده است.
در ادامه گفت‌وگوی خبرگزاری کتاب ایران را با وی می‌خوانید.


در حوزه آسیب‏‌های اجتماعی  کیفیت کتاب‏‌های علمی و آکادمیک را چطور می‌بینید؟
اجازه دهید ابتدا آسیب اجتماعی را تعریف ‌کنم و بعد به سوال شما جواب بدهم.
من فکر‏ می‏‌کنم تعریف ما از آسیب اجتماعی خیلی مهم است. به این دلیل که تا زمانی که خود آسیب اجتماعی تعریف درستی نداشته باشد شاید نتوان بحث کارشناسی جدی در این زمینه داشت. آسیب اجتماعی به تمامی اقدامات و فعالیت‏‌هایی که با ارزش‌‏های یک جامعه در تعارض باشد  یا سبک زندگی که با سبک زندگی و ارزش‌‏های پذیرفته‌شده یک جامعه متعارض باشد گفته‏ می‌‏شود. یعنی رفتار فردی خلاف رفتار پذیرفته‌شده در اجتماع آسیب محسوب می‌شود و بهزیستی متولی رسیدگی به آسیب‌‏های اجتماعی است.
آسیب‏‌های پذیرفته‌شده در بهزیستی چه چیزهایی هستند؟
کودکان کار و کودک آزاری، فرار از خانه، زنان آسیب‌پذیر یا زنان خیابانی، اعتیاد، خودکشی، طلاق. البته عده‌‏ای دروغ، بی‌حجابی و بدحجابی و ... را هم جز آسیب‏‌های اجتماعی می‌‏دانند.
یعنی معضلات اجتماعی را؟
بله. اما من معتقدم که اگرچه حوزه کار بهزیستی ارایه راهکار برای بهبود زندگی در جامعه است ولی ما باید به مسایل اجتماعی به عنوان مساله نگاه کنیم و برای کشور آسیب جدیدی تعریف نکنیم.

کیفیت کتاب‏‌هایی که به این آسیب‏‌های در حال رشد پرداخته شده چطور می‌بینید؟
من فکر‏ می‏‌کنم که خیلی کتاب قوی در این زمینه نداریم.
آیا این نپرداختن به آسیب‌‏های اجتماعی در کتاب‌ها برای همه آسیب‌ها به یک شکل است یا با هم متفاوت هستند؟
با توجه به ماهیت و نوع آسیب پرداختن به آن‌ها متفاوت است؛ به عنوان مثال، در زمینه طلاق ما کتاب خوب نداریم. کتاب‏‌هایی که در اختیار متخصصان این حوزه است بیشتر آثار ترجمه است. به این‌که طلاق در کشور ما چه ریشه‏‌هایی دارد و چرا اتفاق‏ می‏‌افتد به طور جدی نپرداخته‌ایم  یا این‌که آمار طلاق چرا رو به افزایش است یا این‌که کتابی نداریم که آموزش دهد طلاق به عنوان آسیبی که چندین آسیب را در پی خواهد داشت نیاز به چه مراقبت‌ها و اصولی دارد که فرد پس از طلاق دچار بحران روحی و عاطفی و حتی مشکل اجتماعی نشود.
اما درباره اعتیاد وضعیت بهتر است. به عنوان مثال، کتاب‏‌هایی درباره این‌که والدین چه کار کنند تا فرزندان دچار اعتیاد نشوند یا مهارت‌های زندگی، راهنمای کار با افراد معتاد و درمان اعتیاد کتاب‏‌هایی نوشته شده است. یعنی در حوزه مداخله‌گری و مددکاری چند کتاب خوب داریم اما کافی نیست. اما در حوزه این‌که خانواده‏‌های معتادان چه کار باید بکنند یا بازتوانی این افراد چگونه انجام‏ می‌‏شود و درباره شرایط بهبود و برگشت به جامعه منابع مطالعاتی و آموزشی قوی نداریم. درباره کودک‌آزاری چند کتاب خوب داریم ولی متاسفانه در بحث‌های دیگر یعنی زنان و دختران آسیب دیده شرایط خوبی نداریم.

البته سالیانه همایش‌‏هایی هم برگزار‏ می‏‌شود. این همایش‌ها و نشست‌ها چقدر‏ می‏‌تواند به هم‌افزایی و تولید کتاب کمک کند؟
بله، سالیانه همایش‏‌هایی برگزار‏ می‏‌شود. همایشی که انجمن جامعه‌شناسی در حوزه آسیب‏‌های اجتماعی برگزار کرد‌ یا همایش اعتیاد یا همایش اسلام و مسایل اجتماعی که خلاصه مقالات آن منتشر شده و متاسفانه اصل مقالات هنوز بعد از گذشت چند سال چاپ نشده است و همایش‌های دیگر که‏ می‏‌تواند به این هم‌افزایی کمک کند اما من معتقدم که باید خیلی بیشتر و تخصصی‌تر به این آسیب‌ها پرداخت.
اصولا ضعف در حوزه نشر بیشتر به چه قسمت‏‌هایی برمی‌گردد؟
ما بیشتر در زمینه مداخله‌گری برای رفع آسیب اجتماعی دست‌مان خالی است. در واقع تعریف مساله و صورت مساله را داریم و راهکار و بازتوانی نداریم. در زمینه طلاق، آموزش پیش از ازدواج یا در زمینه پیشگیری از اعتیاد، آموزش فنی و تکنیکی برای بازتوانی کتاب نداریم. باید بگویم که ما به نوعی کم‌سوادی یا بی‌سوادی متخصصان خود مواجهیم و آن‌هایی که باید در این حوزه‌ها کتاب بنویسند نمی‌‌‌نویسند.
درباره آن کتاب‏‌هایی که نوشته شده چه صحبتی دارید؟
کتاب‌هایی که تالیف شده بیشتر توسط افرادی نوشته شده که متخصص این حوزه نیستند یا کسانی نوشته‌اند که حوزه کاری آن‌ها متفاوت است. البته این به معنای این نیست که افراد غیر‌مرتبط کتاب ننویسند، بلکه منظور من این است که کتاب‌‏هایی که توسط متخصصان این حوزه نوشته‏ می‌‏شود‏ می‌‏تواند از کیفیت بهتر و بالاتری برخوردار باشد. در واقع اکثر نویسندگان این کتاب‌ها تخصص و صلاحیت لازم را ندارند.
 با این‌که  بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی فراوانی در کشور داریم چرا در کتاب‌ها به این آسیب‌ها به طور جدی پرداخته نشده است؟
من فکر‏ می‏‌کنم که این به دلیل نقص در سیستم و نظام آموزشی ماست. به طور متوسط در همه دانشگاه‏‌های ایران رشته روان‌شناسی داریم اما چرا این تحصیلکردگان خروجی کارآمدی ندارند. شورای تحول در علوم انسانی که‏ می‏‌خواهد کار تغییر سرفصل‌های درسی را انجام دهد، اخیرا واحدهای تحصیلی‌‌ای را تصویب کرده که متناسب با شرایط اجتماعی نیست. یعنی در رشته روان‌شناسی به موقعیت اجتماعی توجه نکرده است. به عنوان مثال یک واحد درسی درباره فلان معضل اجتماعی طراحی نشده است؟ چرا؟ برای همین است که استاد دانشگاه و دانشجو که باید به این امر بپردازد، نمی‌‏پردازد یا درباره خودکشی و یا فرار از خانه و زنان آسیب دیده هیچ کتاب درست و علمی و تکنیکی نداریم.
این انکار بعضی از آسیب‌ها از کجا نشات می‌‏گیرد؟
این نوع نگاه به مسایل اجتماعی ریشه در سیاسی‌کردن و حتی امنیتی‌کردن مسایل دارد.
مثلا گاه قرائتی که از آسیب‌ها‏ می‏‌دهند آن را به فلان دولت و دوره وصل‏ می‏‌کنند. در حالی که باید ریشه آسیب‌های اجتماعی را بررسی کرد و برای آن راهکار ارایه داد و با انکار مشکل حل نمی‌شود.
در نهایت چه کار باید کرد؟
من فکر‏ می‏‌کنم که باید اجازه داد متخصصان و فعالان این حوزه‌ها در باره همه مسایل و آسیب اجتماعی صحبت و طرح بحث کنند. از دل همین بحث‌ها و گفت‌وگوها تبادل دانش و اطلاعات و در نهایت راهکار ارایه‏ می‌‏شود. تجربه نشان داده که انکار صورت مساله وضعیت را بدتر‏ می‌‏کند، اما بهتر نمی‌کند. در واقع بهتر است بگویم که انکار مساله به معنای نبود مساله در جامعه نیست. برای حل مسایل باید فضای جدی برای تعامل و بحث وجود داشته باشد تا از دل این تعاملات راهکار ارایه شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها