روزنامه اعتماد/هنوز به «اعتماد» اعتمادی نیست
اعتماد امروز در صفحات ضمیمه خود که به مناسبت دوازدهمین سالگرد انتشار این روزنامه منتشر شده است، در کنار صاحبنظران حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یادداشتی از اسدالله امرایی مترجم منتشر کرده است. امرایی در این یادداشت می گوید: «اعتماد» سیزده ساله شد خدا به خیر کند. سالگرد انتشار «اعتماد» را از جان و دل به دوستان خوب و مهربانم در آن روزنامه وزین تبریک می گویم. نمی دانم از چه کسی باید اسم ببرم برای اینکه از دوستان و رفقای هستند. به دوست عزیزم جناب آقای دکتر بهزادی تبریک می گویم. روزگاری که روزنامه همشهری منتشر می شد و هنوز روزنامه مراحل جنینی خود را می گذراند جمله ای از جناب کرباسچی شنیدم که خطاب به دوستان دست اندکار روزنامه گفته بود: باید کاری بکنیم که روزنامه نهاد شود. نهاد که شد دست به ترکیبش نمی زنند.همان تعبیر بعد برای روزنامه ایران به کار رفت و همشهری و ایران همان شدند که بنیانگذارانشان می خواستند. گرچه بنا به سیاست پاستورنشینان و اهالی خیابان بهشت و بهارستان خط و ربط روزنامه بارها به هم ریخت اما به هر حال اصل روزنامه سر جا و برپا ماند. امیدوارم «اعتماد» هم با وجود آنکه عده ای از همان کسانی که به قول آقای رئیس جمهور در عصر حجر زندگی می کنند، در لوگوی آن دنبال چیزهایی می گشتند کالنقش فی الحجری بیابند و تصورات خام در آیینه به تصویر درآورند هم به نهاد تبدیل شود.
این روزنامه همچنین در این صفحات یادداشتی هم از مهدی غبرایی مترجم منتشر کرده است. وی در این یادداشت می نویسد: طبق عادت هر روز باید چند روزنامه را از نظر بگذرانم، «اعتماد» یکی از آن روزنامه ها است که صبح به صبح صفحاتش را ورق می زنم البته از طریق تبلت و به صورت مجازی به همین دلیل ضمیمه های اعتماد را نمی بینم، گویا طریق اینترنت امکان دسترسی به این ضمیمه ها وجود ندارد. شنیده ام که ضمیمه های پر و پیمان و خواندنی دارد. البته بیشتر توجه من طبعا به واسطه علاقه و حرفه ام به ادبیات و مسائل پیرامون آن است. به همین دلیل صفحات ادبیات این روزنامه بیشتر مد نظرم است و صفحات دیگر را هم به صورت تیتر وار می خوانم مگر اینکه مساله مهم و جذابی در آن به چاپ رسیده باشد.آن وقت مطالعه شان می کنم.
روزنامه شاپرک/طنز گاهی برای عیب جویی کسی است
شاپرک امروز در صفحه « تلخند» خود مطلبی درباره «طنز در شاهنامه فردوسی» منتشر کرده است. نویسنده این متن می گوید: طنز که یک واژه تازی است، در فارسی کهن به آن فسوس، خندستاني، خنده خربش و ريشخند گويند و آن نوعي شعر و نثري است همراه با کنايه و مجاز و تشبيه و همراه با بعضي از صنايع ادبي. همچنين طنز گريز زدن و اشاره است به عبارتي ديگر که به گونه اي با سخن گوينده مناسبت و سازگاري داشته باشد. طنز گاهي براي عيب جويي از کسي است و گاهي در فارسي به عکس عربي، وصف و تعريف وي، مثلا اگر عيب جويي را از آن عبارت خواسته باشند، پس اين بيت مناسبت دارد که منجيک، شاعر قرن پنجم از يکي از بزرگان بدگويي کرده و به خست طبع و بخل نسبت داده است.
این روزنامه همچنین در صفحه «ادبیات نوجوان» خود گزارشی در زندگی «صادق هدایت» منتشر کرده است. به گفته شاپرک، صادق هدايت سه شنبه 28 بهمن 1281 برابر با 17 فوريه 1903در تهران و خانوادهاي اصيل متولد شد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه علميهتهران گذارند. در سال 1292 به دارالفنون رفت ولي در سال 1295 به خاطر بيماري چشمدرد مدرسه را ترک کرد و در 1296 در مدرسه سنلويي که مدرسهفرانسويها بود به تحصيل پرداخت. به گفته خود هدايت اولين آشنايياش با ادبيات جهاني در اين مدرسه بود و به کشيش آن مدرسه درس فارسي ميداد و کشيش هم او را با ادبيات جهاني آشنا ميکرد. در همين مدرسه صادق به علوم خفيه و متافيزيک علاقه پيدا کرد. اين علاقه بعدها هم ادامه پيدا کرد و هدايت نوشتارهايي در اين مورد انتشار داد. در همين دوران صادق گياهخوار شده بود و به اصرار و پند بستگانش وقعي نمينهاد. در سال 1303 در حالي که هنوز مشغول تحصيل در مقطع متوسطه بود دو کتاب کوچک انتشار داد: «انسان و حيوان» که راجع به مهرباني با حيوانها و فوايد گياهخواري است و تصحيحي از رباعيات خيام با نام رباعيات خيام به همراه مقدمهاي مفصل.
روزنامه آرمان/جامعه بحرانزده، ادبياتش هم بحرانزده است!
آرمان امروز در ستون «سکو» خود یادداشتی در رابطه با جامعه ادبیاتی کشور منتشر کرده است. آرمان در این یادداشت می گوید: استاد شفيعي كدكني، در گفتهاي كه برآمده از تجربههاي متمادي است آوردهاند كه: «جامعه بحرانزده، ادبياتش هم بحرانزده است!» اين حكم را ميتوان به همه شعبات هنر، نظير سينما و تئاتر و موسيقي و از آن جمله شعر و داستان نيز گسترش داد. به عبارتي در جامعهاي كه ابتداييترين مسالهاش گذران روزمرگي و تامين معيشت است، آن هم با تورم عنان گسسته و بيكاري و فاصلههاي طبقاتي، چهطور ميتوان از کسی توقع رويكرد به فرهنگ و هنر داشت، آنگاه كه سرپرست خانوادهاي اگر بتواند پس از ساعتها تلاش، نان و نيمرويي بر سرِ سفره خانوادهاش بگذارد، آن روز، روز سرورشان است؟ اما از ياد نبريم كه در همين جامعهاي كه اينك درصد مطالعه سرانهاش در حد پایینی است، روزي، روزگاري تيراژ سيهزار نسخه از رمانهاي استاداني مانند احمد محمود، جلال آلاحمد، ساعدي، دولتآبادي و... هدايت و چوبك، امري معمول محسوب ميشد. اما چه شده است كه اغلب دانشمندان و هنرمندان و اديباني كه حرمت دانش و قلم را رعايت ميكنند اين گروه با بارقههايي از نبوغ، در گذران زندگي و معيشت خود و خانوادهشان درماندهاند؟ به گمانم يكي از دلايل اصلي را بايد در گسترش و حتي تبليغ فرهنگ و جهاننگري و ارزشهاي ضدارزش دلّالي جست! دلّالگري كه شيوههاي درآمدزايي و متعلق به بازار شرقي با سابقه هزاران ساله است، هيچ احتياجي به هنر و علوم و شعبهها و شاخههاي متعدد آن ندارد، چرا كه اساسا بر توليد و روشهاي علوم تجربي و انساني شكل نگرفته است.
این روزنامه همچنین در صفحه «خبر» خود گزارشی از سخنرانی وزیر ارشاد در همایش «دل آرامیم» را منتشر کرده است. به گفته آرمان، جنتی در این مراسم درباره کتابهایی که هنوز مجوز انتشار نگرفته اند می گوید: از نظر فرهنگي در گذشته فضاي انقباضي ايجاد شده بود كه بسياري از اهالي هنر از ابراز فكر و انديشه خود نااميد بودند و با دستگاههاي فرهنگي قهر كرده بودند. در طول 8سال رياستجمهوري آقاي احمدينژاد، ما نميديديم كساني كه امروز ميگويند نگرانيم، اظهارنگراني كنند. همانهايي كه در طول 8سال مرتبا سياستهاي ايشان و همه نابسامانيها و مشكلات اقتصادي كشور را توجيه ميكردند و امروز از سياست خارجي و سياستهاي فرهنگي كشور اظهار نگراني ميكنند، اما ظاهرا اين فرار به جلوست كه خود را به عنوان مدعي مطرح ميكنند. جنتي ادامه داد: بسياري از فيلمهايي كه امروز به آنها اعتراض ميكنند در دولت گذشته مجوز گرفتهاند اما اكنون به يكباره نگران شدهاند كه سينما به انحراف ميرود يا درباره كتابهايي كه هنوز مجوز انتشار نگرفتهاند، داد و فرياد راه مياندازند. 12 كتاب «صادق هدايت» در دولت نهم مجوز انتشار گرفت اما در اين دولت كه حتي درخواست تجديد چاپ هم نشده، فرياد ميزنند كه چرا دولت چنين اجازهاي ميدهد. در دولتهاي نهم و دهم در برخي مطبوعات به مقدسات توهين ميشد اما هيچكسي مدعي نبود و امروز به هر مناسبتي فريادشان بلند ميشود كه اسلام از دست رفت و منحرف شد.
وي ادامه می دهد: دولت تلاش كرده كرامت انسانها را حفظ كند و به اساتيد، هنرمندان و نخبگان جامعه احترام بگذارد و شخصيت واقعي افراد را محفوظ بدارد. اگر صاحب فكر و انديشهاي بخواهد اظهارنظري بكند بتواند بيان كند، بنويسد و بگويد. فضايي ايجاد كردهايم كه همه سليقهها بتوانند حضور يابند. وي افزود: در 8سال گذشته سعي ميشد از سليقه خاصي حمايت شود، همه كساني كه اهل فرهنگ و نوآورياند، امروز از وجودشان استفاده ميشود و همه كساني كه نظام، انقلاب و قانون اساسي را قبول دارند، بايد بتوانند مطالب خود را بيان كنند. اگر كتاب يا روزنامهاي ميخواهند، منتشر كنند.
روزنامه ایران/ جوایز ادبی جلال آلاحمد و پروین اعتصامی فراخوان داد
ایران امروز در ستون «رویداد» خود خبر فراخوان هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد و ششمین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی را منتشر کرده است. ایران در این خبر می گوید: هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد با مشارکت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مؤسسه خانه کتاب، آذرماه سالجاری مقارن با زادروز سیدجلال آلاحمد برگزار میشود. داستان، نقد ادبی، تاریخنگاری و همچنین مستندنگاری موضوعات مورد ارزیابی هیأت داوران در این دوره است. شعر، ادبیات داستانی (داستان بلند، داستان کوتاه)، ادبیات نمایشی (نمایشنامه)، پژوهشهای ادبی (نقد و پژوهش، پایاننامههای دانشجویی، مجموعه مقالات ادبی) و همچنین ادبیات کودکان (داستان و شعر کودک و نوجوان) حوزههای مورد ارزیابی هیأت داوران کتابهای تألیفی و ترجمهای بانوان در این جشنواره است که به زبان فارسی منتشر شده است.
روزنامه فرهیختگان/نامه نویسندگان بزرگ جهان به آمازون
فرهیختگان امروز در صفحه «اندیشه» خود به مناسبت سالگرد انتشار کتاب فیلسوف و فیزیکدان انگلیسی اسحاق نیوتن با موضوع «اصول ریاضی و فلسفه طبیعی» در گفت و گویی با «موسی اکرمی» مدیر گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد اسلامی به بررسی اختلاف ها و تاثیر و تاثرهای علوم تجربی و فلسفه از یکدیگر پرداخته است. اکرمی به «فرهیختگان» می گوید: کتاب «اصول ریاضی و فلسفه طبیعی» سرشار از عناصر مابعدالطبیعه و برگرفته از نگرش ارسطویی تا نوافلاطونی است. همان اصل اول نیوتن مبنای تجربی دارد، در عین حال تاکید بسیاری بر تجربه و نگرش پوزیتیویست یا پوزیتیویستی در مطالعه واقعیت داشته است. همانطور که قبلا گفتم وجود نگرش تجربی در علم و توجه به عناصر مابعدالطبیعی مطرح در علم، به خودی خود متضاد نیستند. مثلا یکی از مهمترین عناصر مابعدالطبیعه نزد نیوتن به اصطلاح پوزیتیویسم باور به اصل جهانشمول علیت دارد. این گرایش را امروزه در مابعدالطبیعه تحلیلی نیز میبینیم. به هر حال اگر پوزیتیویسم را معادل ضدمتافیزیک بدانیم، البته نیوتن پوزیتیویسم نیست. نزد نیوتن عناصری هم از پوزیتیویسم و هم از مابعدالطبیعه وجود دارند که البته به این معنا نیست که همه عناصر مابعدالطبیعه فیزیک نیوتنی پذیرفتنی است. بهویژه همانطور که گفتن عناصر ناعلمی زیادی در نیوتن وجود دارند که متاسفانه بعضی آن را مابعدالطبیعه میدانند در حالی که مابعدالطبیعه نیستند، ضمن آنکه ممکن است بهگونهای درست یا نادرست هم باشند ولی به حوزههای فلسفه فیزیک تعلق ندارند.
این روزنامه همچنین در ستون «ذره بین» خود مطلبی در رابطه با مجموعه داستان «کمونیست موماتر» نوشته میشائیل کلبرگ و ترجمه مریم مویدپور منتشر کرده است. فرهیختگان در این ستون می گوید: تاکنون از میشائیل کلبرگ اثری به فارسی ترجمه نشده است. این نویسنده آلمانی سال ۱۹۵۹ در اشتوتگارت به دنیا آمد و تاکنون داستانهای مهم زیادی را به آلمانی ترجمه کرده ازجمله «در جستوجوی زمان از دست رفته» پروست. «کمونیست موماتر» هفت داستان کوتاه دارد که ضمن داشتن رنگ و بویی اندکی قدیمی ( شاید به خاطر سوژههایشان) در خاطرمان میمانند زیرا علاوهبر داشتن پیرنگ برجسته، شخصیتمحور هستند و شخصیتهای اصلی هر هفت داستان در یک وجه مهم اشتراک دارند و آن هم داشتن زندگیهای دوگانه است. یکی از وجوه زندگی آنها جنبه سیاسی اجتماعی بسیار پررنگی دارد و وجه دیگر، انسانی و درونگراست. سیاهپوست داستان «کمونیست موماتر» در ازای دستمزد معینی به حزب کمونیست فرانسه در پاریس میپیوندد تا اعضای تیمشان کامل شود و در همایش صلح که در مسکو تشکیل میشود، شرکت کنند. در حالی که او بازیگر تئاتر است و کل موضوع هم به نظرش چیزی بیشتر از یک بازی موقت نیست. برخلاف داستانهای اینچنینی که فرد بازیگر، مرعوب ایدئولوژیای میشود که ظاهرا در قالبش فرو رفته و ادایش را در میآورد، در پایان این داستان عضو جدید یکی از اعضای قدیمی حزب را با خود به جهان بازیگری میبرد. زندگی دوگانه مرد نگهبان داستان «دومنیک د.» و پسر مدیرعامل شرکت بیمه در داستان «کنیگ جوان» و رفتار دوگانه پدر و مادر راوی در داستان آخر همگی بر مرزی ایستادهاند که این دوگانگی کاملا قابل تشخیص باشد. نگاهی به پشتسر داشته باشیم و نگاهی به روبهرو، نگاهی به درون و نگاهی به بیرون تا شاید تزلزل هر دو موقعیت را درک کنیم یا با مقایسه دایره کوچک اختیارات در مقابل دریای اجبارها، کل روابط مبتنیبر معناهای واضح و مبرهن حقیر و مشکوک جلوه کنند.
فرهیختگان در صفحه آخر خود گزارشی از نامه نویسندگان بزرگ به آمازون را از خبرگزاری «ایرنا» منعکس کرده است. این روزنامه در این زمینه می گوید: تعدادی از نویسندگان بزرگ جهان با ارسال نامهای اعتراضآمیز به جف بیزوس – موسس و مدیر سایت آمازون- از او خواستند در دعوا با انتشارات اشت /Hachette نویسندگان و کتابهای آنها را «گروکشی» نکند. امضاکنندگان این نامه اعتراضی از بیزوس خواستهاند تا تغییر عقیده داده و بدون آسیب رساندن به نویسندگان و بدون مسدودسازی فروش کتاب نویسندگان، اختلافات خود را با «اشت» حل و فصل کند. در بخشی از این نامه آمده است: نویسندگان نامه درخواست دارند تا هیچ کتابی مسدود نشده و سیاست جلوگیری از رساندن کتاب به مشتری از سوی آمازون نیز متوقف شود چراکه اگر آمازون هدفش مشتریمداری است، تاخیر در ارسال کتاب و ایجاد زحمت و دردسر برای مشتری با این هدف در تضاد است. آمازون با فشار به انتشارات چندملیتی «اشت» که مقر آن در پاریس است، از این انتشارات خواست تا با دادن تخفیف 30 تا 40 درصدی در قیمت نهایی کتاب ارزان به دست مشتری برسد، اما اشت حاضر به پذیرش استراتژی ارزانفروشی آمازون نشده است.
نظر شما