این رمان تا سال 1988 در شوروی سابق چاپ نشد چون به گونه ای به سیستم حاکم انتقاد وارد می کرد. سازمان سیا این کتاب را چاپ کرد که لقب اولین کتاب چاپ شده آن زمان را گرفت.
در سپتامبر سال 1958 یک مامور سازمان مخفی هلند به نام جوپ واندرویلدن جدیدترین سلاح آمریکایی ها علیه شوروی را در جنگ سرد غرب و شرق به خانه آورد که اصلاً شباهتی به سلاحهای معمول آن روز نداشت.
او یک نسخه از رمان دست نویس دکتر ژیواگو به زبان روسی را به دست آورده بود که وقتی به سازمان اطلاعاتی انگلیس MI6 تحویل می داد نمی دانست قدرت تبلیغاتی این کتاب چه اندازه می تواند باشد. او می دانست این رمان به طور مستقیم و غیر مستقیم علیه دولت کمونیست شوروی سابق نوشته شده بود.
وقتی این کتاب به دست سازمان جاسوسی آمریکا، CIA رسید آنها دقیقاً قدرت تخریبی این سلاح جدید را می دانستند. آنگونه که از اسناد طبقه بندی شده این سازمان پیداست سیا در آن زمان در اولین فرصت اقدام به چاپ این کتاب و توزیع آن در کشور روسیه فعلی می کند تا بتواند بر قدرت تبلیغاتی خود علیه کمونیستها اضافه کند.
بر اساس این اسناد که اخیراً در کتابی با عنوان «مسئله ژیواگو: کرملین، سیا و مبارزه برای یک کتاب ممنوع» منتشر شده، چاپ این رمان برای آمریکاییها ارزش زیادی دارد و آنها این کتاب را قویترین سلاح تبلیغاتی علیه حکومت کمونیستی شوروی سابق میدانند.
در جایی از این اسناد نوشته شده است: ما به قدرت رمان به عنوان یک رسانه ایمان داریم و در این کتاب به این مسئله اشاره مستقیم شده است. داستان کتاب قصه یوری ژیواگو دکتر و شاعر را روایت میکند که در جریان انقلاب سال 1917 عاشق زنی میشود که در نهایت با او ازدواج میکند.
در این داستان پاسترناک پیام انسانی خود را به مخاطب در قالب داستان انتقال میدهد و آن این است که هر کسی با هر جایگاهی دارای یک زندگی شخصی و قابل احترام است. پیام اصلی این رمان این است که هر کسی با هر عقیده سیاسی باید در امور کشوری دخالت کند و همین موضوع یعنی دخالت همه مردم در سیاست چالش اصلی دولت کمونیست بود.
به نوشته پیتر فین خبرنگار واشنگتن پست و ویراستار کتاب مسئله ژیواگو،در حقیقت چالش اصلی شوروی با همین روح اصلی رمان بود چون آنها احساس میکردند این رمان علیه دولت نوشته شده است و نوشته های آن را غیر قابل قبول میدانستند.
پاسترناک میدانست رمانش در شوروی هیچ وقت چاپ نمیشود به خاطر همین تعدادی از نسخه های دستنویس خود را به خارجیها می داد که یکی از آنها دی آنجلو خبرنگار ایتالیایی بود که در مسکو کار میکرد. دی آنجلو در کتابش با عنوان «مورد پاسترناک» درباره ملاقاتش با نویسنده 66ساله نوشته است.
پاسترناک وقتی این رمان را به من میداد گفت: ممکن است این را در جهان پخش کنید چون اینجا من با جوخههای ارتشی سروکار دارم. پاسترناک به خاطر نوشتن دکتر ژیواگو در سال 1958 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
نظر شما