وی گفت: غرب با گوهر فرهنگ و هنر ما آشنا نيست. از كجا بايد آشنا باشد؟ ما بايد انعكاس دهنده خوبي باشيم و ذهنيت دقيق و درستی براي آنها ترسیم كنيم. لازم است از این طریق مبادله يا گفتماني صورت گیرد که متاسفانه تاکنون انجام نشده است؛ گفتمانی که در آن خيلي از ابهامات و مجهولات روشن ميشود و زمينهاي براي شناخت فراگير هنر ما در جهان را فراهم میسازد.
وی درباره معادلسازی مکاتب در سیر تحول تاریخ هنر توضیح داد: در غرب بر هر تحولي، نام جديدي ميگذارند، درحالی که فرهنگ ما نیز همان تداوم هنري را دارد، نام و عنوانها را بيشتر از غرب برداشت میکنیم و همواره اسیر عناوین خارجی بودهایم.
وی افزود: این مساله از قدیم به طور جدي در فضاي هنر و فرهنگ ما وجود داشته، اين بوده كه نتوانستهايم براي طبقهبندي و نامگذاري مكاتب و شيوههاي هنرياي كه به وجود ميآیند و سير تاريخي آنها، معادلسازي كنيم.
این طراح و گرافیست با قدرانی از برخی فعالیتهای ارزنده در این زمینه گفت: من تلاشهای عرفان قانعیراد را که در کتابی با عنوان «فرهنگ واژگان هنر» جمع شده را گام بزرگی در زمینه نشر کتابهای هنری و فهم اصطلاحات هنری میدانم؛ تلاش این استاد به حل این مساله كمک فراوانی کرد.
سپهر تأکید کرد: ما میتوانیم با توجه به ذوق هنرمندان خودمان معادلهایی به جاي كلاسيسيم و امپرسيونيسم و مدرنيسم و غيره بگذاریم؛ كلمات مناسبي كه همان تقسيمبنديهای منطقي را به ذهن متبادر كنند و با اين حال فارسي هم باشند.
این هنرمند در ادامه درباره ترجمه در عرصه کتابهای هنری، افزود: نكتهای که در این زمینه مطرح است، این است که باید همانطور كه افراد صاحب نظر و صاحب فكر در زمينههاي هنر و فرهنگ به ترجمه مباحث هنری از زبانهای فرانسه و انگلیسی و غیره به زبان فارسی همت مینهند، در جهت عکس هم گامهایی بردارند.
نظر شما