رويکرد کتاب«پرسهزنی و زندگی روزمره ایرانی» در بررسي زندگي روزمره، برخاسته از نظريههايي است که در چارچوب سنت مطالعات فرهنگي تعريف ميشوند. اين رويکرد بهطور همزمان، به عنصر «قدرت» و «مقاومت» در زندگي روزمره تأکيد دارد. به اين معنا که زندگي روزمره، عرصه تفاوتها و ناهمگنيها و خلاقيتها است.
در اين کتاب، افرادي که به مراکز خريد مراجعه ميکنند، به دو دسته تقسيم ميشوند؛ يکي دستهاي که براي خريد کالاها به آنجا مراجعه ميکنند و دسته دوم، جمعيتي که براي خريد کالا به اين مراکز نميروند، بلکه تنها براي جلوهدادن خود و لذت بصري و ساير مواردي از ايندست به آن مکانها مراجعه ميکنند. ولي آنها به زعم نگارنده کتاب، مصرفکنندههايی هستند که خود فضا را مصرف ميکنند و امر مصرف را در سطحي بالاتر تعريف ميکنند؛ بنابراين خريد کالا، نوعي از مصرف را شامل ميشود و نه تمام آن را. استفاده دسته اول از مراکز خريد منطبق بر استراتژي مراکز خريد است، ولي استفاده دسته دوم از مراکز خريد، نوعي ضد استراتژي است. مصرف دسته دوم با مفهوم «پرسهزني» توضيح داده ميشود.
پرسهزن فردي است که از پاساژ، مصرف خاص خود را دارد و از طريق نوعي همزيستي در بين خريداران و فروشندگان است، آنان خود را به رنگ خريدار استتار ميکنند، اما به قول حافظ، در خلوت خود آن کار ديگر ميکنند.
پرسهزن، نوعي نگاه کنجکاوانه براي ديدن مناظر شهري دارد و مراکز خريد را به دلخواه خود مصرف ميکند.
پروبلماتيک زندگي روزمره
زندگي روزمره در آثار ساير دانشمندان علوم انساني، تقريباً با همان مفهوم و يا کمي تفاوت در قالبهايي مانند «فرهنگ توده» و «فرهنگ عامهپسند» به کار برده شده است. «مارکس» و «وبر» زندگي روزمره را اسير قواعد سرمايهداري مدرن ميديدند که با مفاهيم «شيءوارگي» و «بتوارگي» نام برده ميشوند. «لوکاچ» نيز با بسط اين دو ديدگاه، معتقد بود تمامي فعاليتهاي بشر تبديل به بخشي از «طبيعت ثانوي» که خارج از اراده ما است، ميشوند. يکي از مسائل عمده جامعه نزد اين متفکران، غلبه بر شيءوارگي در زندگي روزمره است. کالاييشدن زندگي که مارکس بر آن تأکيد داشت و شيءوارهشدن زندگي از ديدگاه «لوکاچ»، اين ايده را به ذهن متبادر ميسازد که زندگي روزمره به عرصهاي نمايشي و انفعالي بدل شده است.
تجربه و معنا در زندگي روزمره
تجربه از مفاهيمي پيچيده است که بسياري از سنتها و مکاتب علمي از آن سخن گفته و ادعاي توجه به آن را دارند؛ اما در اينجا بيشتر آراء «زيمل» مورد توجه واقع ميشود. او به جنبهاي از زندگي روزمره که بيگانهساز است ميپردازد و موضوع «تراژدي فرهنگي» را دنبال ميکند؛ که تراژدي است که در آن دستاوردهاي عيني و تکنولوژيک از گسترده ذهن بشر پيشي ميگيرد. بدينسان، آن دستاوردهاي و کالاهاي عيني، هويتي مستقل از آدمي ميآيند.
از منظر زيمل، فرهنگ عيني مجموعهاي از اشياء است که فرهنگ آن را از وراي نفوذ و تأثيرگذاري آدمي توليد ميکند. به ميزاني که جامعه رشد کرده و فرهنگ عيني گسترش مييابد، شکاف ميان فرهنگ عيني و فرهنگ ذهني برجستهتر ميشود. کالاها و اشياء زيادي توليد ميشوند، اما همه آنها در فرهنگ ذهني افراد وارد نميشوند؛ يکي از چيزهايي که به اين امر دامن ميزند، تقسيم کار است. در زندگي روزمره مدرن، بيش از هر زماني به لحاظ کمّي، آدمي تجربه کسب کرده است، ولي اين تجارب بهدليل حجم عظيم و تفکيکشده در بين اقشار و نقشها و کارهاي مختلف، تبادلپذير نبوده و انباشتپذير نيست.
پرسهزني بهمثابه مصرف مراکز خريد
مصرف فرهنگي بهعنوان عنصر اساسي زندگي روزمره، شکلي از مصرفکننده را پديد ميآورد که بيش از همه با خلاقيت و ابداع مشخص ميشود. بدين معنا، مصرفکننده پرسهزن است؛ و پرسهزن مصرفکننده فضاها و محيط شهري در زندگي روزمره است.
در اينجا منظور از مطالعه مصرف در مراکز خريد، بههيچوجه خريد و مصرف کالاها نيست، بلکه مصرف مکان مراکز خريد است. به اين معنا دو سنخ از جماعت پاساژرو تفکيک شدهاند؛ دسته نخست خريداران واقعياند که اساساً مورد بحث اين کتاب نبوده و دسته دوم افرادي را شامل ميشوند که نه لزوماً براي خريد، که براي بازديد از خود پاساژ آمدهاند. اين سنخ همان کساني هستند که پرسهزنان موردنظر را شکل ميدهند. پرسهزن مدرن، امروزه خود را به هيأتي جديد نشان ميدهد. پرسهزن کنشگري فعال و توليدکننده است. فعاليت و مولدبودن، در اينجا متفاوت از مفهوم خلاقيت است که موردنظر برخي جامعهشناسان همچون «فرگوسن» بوده است. پرسهزن مراکز خريد کنوني برخلاف نظر فرگوسن، منفعل نيست؛ به اين معنا که پرسهزني مراکز خريد، نوعي مصرف مکان و فضاهاي موجود است.
اقليتهاي فرهنگي در مراکز خريد تهران
مراکز خريد به عرصهاي براي خلق فضاهاي بيشمار در زيست روزمره بدل شدهاند. توليد اين فضاهاي متکثر، به معناي وجود خلاقيتهاي نهفته در متن زندگي است. توليد فضاهاي مستقل، در موقعيت مراکز خريد، به دست نيروها و گروههايي انجام شده است که در صفت فرودستي، يکساناند. در اينجا منظور از فرودستها و اقليتهاي فرهنگي، همه گروههايياند که به نحوي از انحا، تعريفکننده موقعيتهاي رسمي نيستند و در جامعه بهعنوان نيروي توليدکننده شناخته نميشوند.
آشفتگی مفاهیم در کتاب
کتاب پرسهزني و زندگي روزمره ايراني بهطور کلي کتابي مفيد و با موضوعيتي مناسب در حوزه مطالعات فرهنگي است، اما مواردي کوچک اما دست وپاگير در متن کتاب وجود دارد که خواننده را آزار ميدهد؛ از جمله آشفتگي واژگاني در اصطلاحاتي که مکرراً در کتاب ذکر ميشوند؛ بهطور مثال نگارنده در ابتداي شرح مطالب کتاب، تعريفي خاص از «مصرف» بهدست ميدهد و «خريد» را جزئي کوچک از مصرف بهشمار ميآورد، ليکن اين تعريف واژگان تا پايان کتاب دنبال نشده و مجدداً واژه «خريد» و «مصرف» مرزبندي خواستهشده توسط خود نگارنده را حفظ نميکند و دچار خلط و آشفتگي مفهومي ميشود. استفاده از کلمات انگليسي که ميتوانست بهسادگي با کلمات فارسي جايگزين شود (هر چند نياز به توضيحي خاص داشته باشد) از ديگر نکات مورد توجه است. کلماتي همچون «آوانگارد»، «پروبلماتيک»، «راديکال» و... واژگاني هستند که برابر آنها در فارسي وجود دارد.
کتاب، ادبياتي دوگانه را ايجاد ميکند که درک آن گاهي خودماني و ساده، و گاهي پيچيده و سنگين است؛ و اين دوگانگي ادبيات، متن کتاب را با ذکر مطالبي تکراري و جملات طولاني خستهكننده كرده و در برخي مواقع مانع از ارتباط صحيح بين متن و مخاطب شده است.
کتاب«پرسهزنی و زندگی روزمره شهری» از سوی نشر تیسا در 160 صفحه منتشر شده است.
نظر شما