به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، قاسم پورحسن دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در همایش «فلسفه و صلح جهانی» مقاله خود را با عنوان «صلح، گوش سپردن و فهم تکثر بر مبنای فلسفه ملاصدرا» ارائه كرد و گفت: اصطلاح صلح جهانی، اصطلاح دوره مدرن است.
وی افزود: از پایان سده پانزدهم تا دوره اکنون، ما دو دوره درباره صلح اندیشیدهایم؛ یکی از آنها خوشبینانه بوده که با آغاز جنگ جهانی اول ــ که تصور میکردند میتوان صلح را بر مبنای اخلاق ایجاد کرد ــ به شکست انجامید با وجود اینکه درباره آن بسیار اندیشیده بودند.
وي دوره دوم را پس از جنگ جهانی دوم برشمرد و ادامه داد: از این دوره تا کنون دنیای ما جنگی بوده و به تعبیر نامأنوستر پارادایم جنگ در جهان غلبه داشته است، بنابراین ما تلاش میکنیم راهی پیدا کنیم.
پورحسن یکی از راهها را بازگشت به سنتها دانست و گفت: در این راه سنتها میتوانند ادیان را در درون خود داشته باشند، راه دوم این است که بگوییم هیچ راهی پیدا نمیشود و سرشت انسان بر اساس این دو مسیر جنگ و صلح است. اما راه سوم این است که به فلسفه روی بیاوریم و در این نشست به حکمت متعالیه توجه کنیم.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تاكيد كرد: حکمت متعالیه ملاصدرا به ما آموزش میدهد که گوش بسپاریم. در جلد نخست «مفاتیح الغیب» بحثی درباره کلام آمده که من تصورم این است که به اهمیت معنای عقل است، چون در عقل هم گوش سپردن است. بنابراین تا زمانی که به دنیا گوش نسپاریم، همواره در حال جنگ خواهیم بود.
وی افزود: تلقی من این است که براساس عقلانیت فلسفی در ملاصدرا میتوانیم بفهمیم، صلح یعنی زندگی و مراد از زندگی لزوماً تجربه زیست جزئی سنت آلمانی به ویژه دیلتایی نیست، بلکه این زندگی یعنی شراکت و همسرایی با یکدیگر.
پورحسن در اين باره توضیح داد: تنها با گوش سپردن میتوانیم به صلح برسیم، اگر در دوره معاصر توجه کنیم، همه فرهنگها، انسانها و جوامع چراغهایی به سوی نور هستند. میتوانیم به آنها گوش فرا دهیم. بنابراین تلقی ما این است که جهان با زندگی معنای واقعی پیدا میکند و زندگی را باید با عقلانیت به دست آوریم. زندگی راستین همان صلح است.
کارکرد حکمت متعالیه برای صلح
طوبی کرمانی دانشیار فلسفه اسلامی دانشگاه تهران در بخش ديگري از اين كارگروه، مقاله خود را با عنوان «صلح، کارکرد حکمت متعالیه» ارائه کرد و افزود: یادم میآید که سال 88 یک کشیش آمریکایی دستور به قرآنسوزی داده بود و دلیلش این بود که قرآن و پیامآور قرآن تهدیدی برای صلح پایدار جهانی و عامل خشونت و مانع صلحاند. من وظیفه دیدم و به 2100 اندیشمند نخبه جهان در این باره نامه نگاشتم و آنها نیز نظرشان را مطرح کردند.
وي ادامه داد: یکی از ایمیلهایی که برای من ارسال شد، مربوط به خانمی بود که بازیگر تئاتر و رئیس موسسه ارکادیای یونان بود، وی با نگاه درون دینی به قرآن و اسلام با آیات اثبات کرده بود که نه قرآن و نه پیامآور آن نمیتوانند عامل خشونت و فساد و تهدید برای صلح باشند، بنابراین در آن نامه انزجار خود را نسبت به این کشیش و انسانهای جاهل اعلام کرد، خلاصه این نامه، نامه عجیبی بود و سپس من او را ملاقات کردم و او به من گفت که وقتی اسلام، نماز را واجب میداند و نام خود را اسلام یعنی صلح گذاشته و همه جایش راز و نیاز است، این دین نمیتواند تهدیدی برای کسی باشد.
وی با اشاره به این که در این مقاله از ملاصدرا دفاع کرده است، گفت: دو اتهام کوچک بر او زدهاند، یکی اینکه حکمت متعالیه ادغامی از فلسفههای دیگر است و دوم اینکه در حکمت عملی تهذیب و رشد و تعالی فردی و شخص مورد نظر است و نگاه به جامعه انسانی محدود است! من میگویم بزرگواران درباره هر دو این اتهامات نظر بدهند.
دانشیار فلسفه اسلامی دانشگاه تهران تاكيد كرد: ملاصدرا آبراهههای عرفان، قرآن و برهان و آموزههای معصومان را برای ما نشان داده است و نمیتواند نسبت به جامعه بیتفاوت باشد، از من سؤال پرسیدند که ارتباط فلسفه و حکمت با صلح چیست، من پاسخ میدهم اینها از هم جدا نیستند که ما ارتباطشان را بگوییم، اگر حکمتی و حکیمی است، قطعاً صلح آنجا خانه دارد.
وی با اشاره به سخن امام خمینی (ره) که اگر همه انبیاء یک جا جمع شوند، آنجا اختلاف ایجاد نمیشود، افزود: اختلاف در نفسهای ماست آنجا که حکمت خانه دارد، دلی جنگدوست نمیشود. حکمت به روایت واژگان عربی همان منع از ظلم و جهل است، بنابراین حکمت درباره انسان یعنی کنترل آدمی در برابر رذایل. صلح پایداری که امروز در دنیا مطرح میشود، از لسان قرآن تحت عنوان صلح عادلانه است. این صلح است که پیامبران منادی آناند و رسالتش را برعهده دارند.
کرمانی با اشاره به اینکه خداوند در قرآن کریم 97 بار خود را حکیم نامیده و 20 بار واژه حکمت را همراه کتاب پیامبران آورده است، يادآور شد: حکمت صفت خداست و خدا معلم حکمت است، بنابراین در قرآن حکمت، امر اطاعی است، حکمت نظری و عملی جایی مفید و حلال مشکلات است که در قلب مهذب خانه کند، اگر انسان الهی باشد حکیم نام میگیرد و آنجا صلح معنا دارد.
وی در پایان سخنانش گفت: به نظر میرسد حکمت متعالیه بهترین بستر حکمت از بین همه حکمتها و دارای فلسفهای برتر است که میتواند انسان را به صلح برساند.
صلح در قرآن و هدف مصلحان
حسین کلباسی، استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در بخشی ديگر از اين مراسم درباره بحث تشکیک و وحدت وجود سخن گفت و افزود: وحدت تشکیکی صدرالمتألهین شیرازی افاده وحدت توحید ناب اطلاقی است. تفرد چه به لحاظ عددی و شخصی از نگاه عارف محض عین شرک است. نگاه عارف جز این است که وجود جز به ذات حضرت حق قابل اطلاق باشد، لذا علامه طباطبایی در نقد نظر ملاصدرا درباره جعل ماهیت میگوید ماهیت حتی در مرز عدم افاده معنای توحید نمیکند.
وي ادامه داد: انبیا مصلحان واقعی بشر هستند. اگر مبنای ما سخن قرآن کریم باشد و بدان مراجعه کنیم متوجه میشویم که بیش از 150 بار ماده صلح، صالح، مصلح و صالحون در این کتاب تکرار شده است و در مفردات راغب آمده که همین معنای متعارف هم یعنی دفع و رفع کین، دشمنی و ... .
وی افزود: حال باید گفت که انبیا برای چه آمدهاند؟ انبیاء مصلحان بشر هستند، این به چه اعتباری است؟ من معتقدم که نخستین خروج از قاعده تکوین داستان هابیل و قابیل است؛ داستان بشری که ساز و آهنگ خروج از نظام تکوین دارد. اما نظام تکوین، نظام نزاع نیست، چرا که آنچه در ساحت بشری خارج از نظام تکوین پدید بیاید پایدار نخواهد بود.
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در پايان سخنانش تاكيد كرد: کافی است با نگاه روشنگری به بحث سرزمین صلح پایدار که در غرب مطرح شده بود، نگاه کنیم. این نگاه قرار بود آرمان نهفته خود را بیدار کند و امیدوارانه بود، اما 200 سال بعد آن هم نشان داد که ناپایدار است. بنابراین صلحی که بر اساس توافق بشر باشد پایدار نخواهد بود.
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۸
نظر شما