دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۰
روزبه: شعر ما یکبار مصرف شده است

سومین روز برپایی هشتمین جشنواره شعر فجر با حضور سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد و چهره‌هایی چون حمیدرضا شکارسری، محمدرضا روزبه، محمدکاظم کاظمی، ناصر فیض، یزدان سلحشور و محمدرضا فرخانی، عصر امروز دوشنبه (29 اردیبهشت) در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  محمدرضا روزبه، شاعر و منتقد در این نشست با اشاره به دغدغه‌هایی درباره کلیت شعر امروز که ذهن و ضمیر اغلب اهالی ادب و هنر را به خود مشغول کرده، گفت: پرسشم این است که چرا قالب میراث شعری امروز در اکثر زمینه‌ها و این قالب‌ها حالت یکبار مصرف پیدا کرده است؟ چرا میراث شعر امروز در حافظه جمعی درازمدت جای نمی‌گیرد و سریع به فراموشی سپرده می‌شود. گویی سلوک شعری ما تابع سلوک جهان فناوری شده است.

وی گفت: از دهه 70 به این سو شعر ما بازتاب روح فرضی شاعران بود. گرچه هنرمندان این فرضیت را با روح جمعی نیز گره زدند. هرچند شاعر از احساسات و عواطف خودش حرف می‌زد اما با نسل خودش گره‌خوردگی داشت. البته برای ماندگاری شعر این نسل نباید حسابی باز کنیم، باید ریشه این معضل را بیابیم که آیا رسانه‌زدگی ادبیات امروز باعث آن شده یا خلأ پشتوانه داریم و از جانمایه‌های اصلی و اصیل انسانی تهی بوده‌ایم؟

این منتقد ادامه داد: شعر امروز نیاز به آسیب‌شناسی دارد و این که بدانیم در این مسایل با وجود فرم ،تکنیک و اشکال و اطوار گوناگون، تماشاگر جمعی، حالتی خونسرد و کم اعتنا به خود گرفته است.

وی افزود: برای آسیب‌شناسی این موضوع باید با متدهای علمی و آکادمیک پیش رفت و از نگاه ژورنالیستی بدون اینکه اسیر فضای روزمره شویم آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.

محمدرضا روزبه شعری خواند که به گفته خودش بازسرایی شعر «پاسخ» محمدرضا شفیعی کدکنی بود.

شلیک شکارسری در جشنواره
در ادامه حمیدرضا شکارسری چند شعر سپید و عاشقانه خواند. یکی از شعرهای او از آغاز تا پایان چنین بود:
«تفنگ نوشت شلیک
پرندگان به تیراژ هزار هزار در آسمان منتشر شدند
کمی بعد درخت‌ها پرنده می‌خواندند
دیوارها پرنده می‌خواندند
سیم‌های برق پرنده می‌خواندند
تنها یک پرنده نخوانده بر زمین افتاده بود و
تفنگ برای شمار پرندگان دوباره می‌نوشت:
شلیک»

شعر افغان در ایران
محمدکاظم کاظمی، شاعر و منتقد هم درباره شعر فارسی و شعر افغانستان در دهه 60، 70، 80 و تاثیر ناملایمات افغانستان بر ادبیات این کشور سخن گفت. وی گفت: بسیاری از شاعران افغانستان آواره کشورهای دیگر شدند و ما در شعر و ادبیات داستانی با فقر روبرو بودیم. امروز با رفاه نسبی اوج مهاجرت به خارج از افغانستان کمرنگ شده و ما شاهد تحولی شگرف در داخل کشورمان بوده‌ایم.

این شاعر مهاجر افغان ادامه داد: شعر مهاجرت افغانستان قوی‌تر بود و در سال‌های اخیر در افغانستان احساس امنیت بیشتری داشتیم. به همین جهت نسل جوان دانش‌پژوه و دانشجو برای رسیدن به رشد و کمال مجال بیشتری داشتند. برخی از شاعرانی که به ایران آمده و مدارجی را طی کرده بودند به کشورشان بازگشتند. شاعران جوانی در افغانستان حضور دارند که واقعا دور از انتظار شعر می‌گویند اما همین‌جا باید بگویم که هنوز به آن حد اعلی نرسیده‌ایم. رفت و آمد میان شاعران ایران و افغانستان زیاد نیست و به گمانم بهتر است در جشنواره‌ها و برنامه‌هایی که جنبه‌ بین‌المللی  ندارند، از هر دو کشور شاعرانی شرکت کنند.

وی اضافه کرد: شاعرانی از هرات و کابل به جشنواره امسال آثاری ارسال کردند که روی سایت این جشنواره وجود دارد. در حال حاضر مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینجا حضور دارند و من انتظار دارم که آنها زمینه‌های تعامل و ارتباط بیشتر را فراهم کنند. خصوصا که ایران امکانات بیشتری برای برنامه‌ریزی و پیگیری چنین اقدامات فرهنگی دارد. امیدوارم در جشنواره‌های بعدی، شاعران بیشتری از افغانستان حضور پیدا کنند؛ البته نه مثل من که شاعر مهاجر افغانم.

کاظمی پس از پایان سخنانش شعری به نام «شمشیر و جغرافیا» خواند که به پیشینه تاریک روابط بین دو کشور با نگاهی امیدوارانه به آینده می‌نگریست.

در ادامه نشست عصر امروز، محمد سلمانی، ناصر فیض، محمدرضا فرخانی و یزدان سلحشور شعرخوانی کردند. ناصر فیض شعری درباره بیزاری‌اش از سیاست خواند که یکی از ابیاتش اینگونه بود:

«سیاست گاه مانند زنی زیباست
اما من گذشتم از سر خیر سیاه و سبزه و بورش»

در نشست دوم عصر امروز، ابولفضل پاشا، رضا چایچی، آفاق شوهانی و کیومرث منشی‌زاده شعرخوانی کردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها