یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۰
لوریس چکناواریان در گفت‌و گو  با ایبنا: هر کجا شاهنامه باشد، من هم هستم

چهره شناخته شده موسیقی ایران در عرضه بین الملل با اشاره به علاقه‌اش به شاهنامه فردوسی گفت: در هر برنامه و مکانی که نام فردوسی و شاهنامه باشد شرکت می کنم.

به گزارش خبرنگار رسانه و هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) چکناواریان در همایش «یاد روز فردوسی» که در تالار فردوسی مرکز همایش‌های بین المللی رایزن برگزار شد با اعلام این مطلب گفت: «معتقدم فردوسی با شعرهایش توانست ما را زنده کند و ما با گرامی داشتن یادش باید او را زنده نگه‌داریم، چرا که این حس مانند یک خبایان دوطرفه است.

چکناواریان که بیست و پنج سال زمان برای نوشتن و ساخت اپرای رستم و سهراب صرف کرده تاکید کرد: در کودکی عاشق برنامه "شیرخدا" بودم که صبح‌های زود از رادیو پخش می‌شد و همین علاقه باعث شد به زورخانه کشیده شوم و درآنجا ریتم‌هایی را که زده می‌شد به خاطر می‌سپردم و همان جا بود که عاشق رستم و سهراب شدم.

وی با اشاره به اینکه از کودکی تاکنون ساکن خیابان منوچهری است و این محله را دوست دارد گفت: در ایام محرم در این محله دسته‌های عزاداری بزرگی راه می افتاد و من با دقت به صدای زنجیر و طبل و سنج گوش می‌دادم و همین علاقه باعث شد ریتم های موسیقی زورخانه ای و محرم را جمع آوری کنم و در بخش نبرد رستم و سهراب در اپرا از ریتم و موسیقی زورخانه‌ای و در بخش مرگ سهراب و تشییع جنازه‌اش از موسیقی محرم استفاده کردم.

چکناواریان با تاکید بر اینکه برای اولین بار بود که در ایران اپرا نوشته می‌شد و کسی نبود که از او کمک بگیرم گفت: هر چند که آقای فربد، وزیر فرهنگ وقت از من حمایت کرد و استاد روح الله خالقی و استاد حسین تهرانی تشویقم کردند که اپرا را بنویسم اما نوشتن این اپرا در ایران مخالفانی داشت که منجر به سفر من به اتریش شد تا از موسیقیدان‌های بزرگ راهنمایی و کمک بگیرم. در آن مقطع طرح اول را به استادان موسیقی نشان دادم و گفتند با همین ساز بنویس و ادامه بده اما ماندن در اتریش برایم سخت بود و هزینه زیادی داشت که این مساله سبب شد یکی از آهنگسازان اتریش کمکم کند و مکانی برایم بگیرد. او پیانویی خرید و آنجا ماندم و درس خواندم و به تحقیق و نوشتن اپرا ادامه دادم.

«یکی از مشکلات اپرا نویسی این است که باید نویسنده اپرا با آهنگساز کنار هم باشند، چرا که اپرا در مرحله اول موسیقی و در مرحله دوم کلام است».
این موسیقیدان بزرگ با بیان این مطلب گفت: در ساختن یک اثر شاعر با آهنگساز کنار هم می‌نشینند و در صورتی که کلمه ای در آهنگ ننشیند، شاعر آن کلمه را عوض می‌کند اما در مورد اپرای رستم و سهراب اینطور نبود. من مجسمه‌ای به عنوان فردوسی و شاهنامه داشتم و باید لباس را بر تن آن مجسمه می‌کردم بدون آنکه بتوانم کلمه‌ای یا حتی آوایی را جابجا کنم و این دوخت لباس 25 سال طول کشید.

لوریس چکناواریان هرگز تصور نمی‌کرد که این اپرا اچرا شود اما با حمایت‌هایی که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی شد اپرا با گروه کُر ارمنستان اجرا شد. او تاکید کرد: البته هماهنگی‌ برای این اجرا هم یک سال طول کشید. می‌گفتند تهمینه را سه نفر با هم باید بخوانند و من مخالف بودم و از اجرا منصرف شدم تا بالاخره راضی شدند که تهمینه را یک نفر اجرا کند. اجرای بعدی در تالار وحدت در سال 2000 بود. مسئولان پرسیدند اجرای اپرا چقدر طول می کشد؟ گفتم 2 ساعت و نیم. گفتند آنتراکت هم دارد؟! گفتم خیر! آنها تاکید کردند کسی این زمان طولانی پای تماشای اپرا نمی نشیند اما بعد از اجرا وقتی چراغ‌ها روشن شد دیدم هیچ کس صندلی‌اش را ترک نکرده است و تا پایان به تماشای اپرا نشسته اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها