به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) نشست «ظرفيتشناسي فلسفه اسلامي در تحول علوم انساني» 18 ارديبهشت با حضور حجتالاسلام مسعود آذربایجانی مديرگروه فلسفه علوم انساني مجمع عالي حكمت اسلامي و حجتالاسلام حميد پارسانيا عضو هيات علمي دانشگاه تهران در سراي اهل قلم بيست و هفتمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار شد.
مسعود آذربايجاني در ابتداي اين مراسم با بيان اينكه يكي از روشهاي راهبردي مهم براي بوميسازي و اسلامي كردن علوم انساني توجه به داشتههاي خودمان است گفت: در ابتدا بايد مطرح كنيم كه مراد از ظرفيتشناسي چيست؟ ظرفيتشناسي به معناي امكانات و توانمنديهاي بالقوهاي است كه در مفاهيم و ابواب مختلف براي علوم انساني به کار گرفته میشود.
وي با طرح اين سؤال كه مراد از فلسفه اسلامي چيست؟ ادامه داد: فلسفه اسلامي در غرب شامل منطق، معناشناسي، هستيشناسي، معرفت و اخلاق است. اينها علوم نظري اخلاق هستند اما از ديدگاه فلسفه اسلامي فلسفه دامنهای محدودتري دارد. بحث عرفان و كلام عقلي در فلسفه ما مطرح شده و مباحث مانندي منطق اگرچه به صورت مستقيم بيان نشده است اما به صورت غيرمستقيم وجود دارد.
وي افزود: ما اخلاق را در حكمت عملي قرار ميدهيم اما در سالهاي اخير برخي دانشمندان ما با ديدگاه حكمي وارد مباحث فلسفه اخلاق شدهاند.
آذربايجاني همچنين درباره تعريف علوم انساني اظهار كرد: مراد از علوم انساني علومي مانند روانشناسي، تعليم و تربيت، حقوق و ... است. البته در بحثهاي هستيشناسي، ما عالم را محدود به دنيا نميكنيم و براي آن آخرت را نيز قائل هستيم. ظرفيتشناسي فلسفه اسلامي براي تحول علوم انساني بحث تازهاي نيست و اگر تبارشناسي كنيم متوجه ميشويم اين موضوع ريشه در فلسفه غرب دارد.
به گفته وی، روش اثباتگرايي در ابتدا بر علوم انساني حاكم بوده است اما بعدها نظريههاي ديگري در علوم انساني وارد شدند. به طور مثال فلسفه ماركس ريشه در فلسفه هگل دارد و يا نظريه پياژه و يونگ هر دو ريشه در مبناي فلسفي كانت از مفهوم نومن و فنومن دارد.
اين استاد حوزه و دانشگاه در بخش ديگري از سخنانش نمونههايي از ظرفيت فلسفه اسلامي براي علوم انساني را مطرح كرد و گفت: در فلسفه علوم انساني غرب ميتوانيم نگاه پسينه داشته باشيم و ريشههاي آن را بررسي كنيماما در مباحث علوم انساني اسلامي كه در حال شكلگيري است نميتوانيم اين نگاه را داشته باشيم و بايد نگاه پيشينه را استفاده كنيم.
آذربايجاني تاكيد كرد: فلسفه ما در بحثهاي متدولوژيك ميتواند بحثهاي جديد را به ارمغان بياورد به طور مثال درباره چيستي علم گفته ميشود علم به معناي توصيف و تببين موضوعات است اما فلسفه متعاليه علم را يك مرتبه وجودي ميداند.
علوم انسانی و رویکردها
حمید پارسانيا در بخش ديگري از اين نشست با اشاره به اينكه ظرفيتهايي است كه حكمت اسلامي در حوزه علوم انساني داشته و دارد، گفت: رويكردهايي در حوزه علوم انساني از نيمه دوم قرن نوزدهم تاكنون شكل گرفته است. نخست رويكرد تبييني در حوزه علوم اجتماعي است؛ اين رويكرد در قرن نوزدهم شكل گرفت و تا نيمه قرن بيستم سيطره داشت. رويكرد مورد نظر، حوزه حيات انساني را با روش علوم تجربي و با مشاهده و آزمون بررسي ميكند و علوم اجتماعي را به علوم طبيعي ملحق ميكند.
پارسانيا با اشاره به رويكرد تفسيري اظهار كرد: اين رويكرد بر تفاوت بين علوم انساني و علوم طبيعي تاكيد ميكند و ميگويد: علوم انساني مانند طبيعت بيجان نيست و مسئله كنش انساني و فهم آن در ميان است. بنابراين اين رويكرد يك رويكرد تفهمي است. هر دو رويكرد تفسيري و تبييني به افراط و تفريط ميانجامد.
استاد دانشگاه تهران با طرح ديدگاه سومي عنوان كرد: رويكرد سوم تنها به تفسير جهان از ديدگاه انسان نميپردازد بلكه تغيير جهان را مدنظر قرار داده و دانش انسان را ناظر بر اين تغيير ميداند به همين دليل است كه ماركس ميگويد فيلسوفان براي تعبیر جهان آمدهاند اما ما براي تغيير آن. اين يك رويكرد انتقادي است.
به گفته وي در جهان اسلام جريانهاي معرفتي متكثري وجود دارد كه هر يك بسته به نگاه خود جهان را به گونهاي تعريف ميكنند كه از آن جمله ميتوان به رويكردهاي عارفانه، كلامي و ... اشاره كرد. هر كدام از اين رويكردها بايد در زمينه شكلگيري خودش شناخته شود. به طور مثال رويكرد كلامي با نگاههاي انتقادي و يا تبييني قابل شناخت نيست.
مؤلف كتاب «جهانهاي اجتماعي» در پايان تاكيد كرد: در جهان مدرن علم تعريف ندارد و بايد به اقتضائات جهان اسلام توجه داشته باشیم و از آن زاويه علم را تعريف کنیم.
در پايان اين مراسم از چهار عنوان كتاب مجمع عالي حكمت اسلامي با حضور نجفعلي ميرزايي مديرعامل مؤسسه خانه كتاب رونمايي شد.-
جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۴
نظر شما